رسته‌ها
عسل گس
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 26 رای
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 26 رای
یا زنبوریم بی عسل ، یا عسلی ولی نامطبوع . در هر دوصورت نیش را می زنیم هرچند به بهای جان شیرین !
دفتر چهارم نقل من ، تو ، او ، ما ،شما ، ایشان ...، هدیه ی بهار به کتابناک
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
104
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
sagaro
sagaro
1391/12/25

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی عسل گس

تعداد دیدگاه‌ها:
55
[quote='sagaro']محسن عزیز ( تن کمانی ) راستش خودم هر وقت یاد مظلومیت مردم اهر و ورزقان میفتم و این لالایی را میخونم بغضم میگیره ...
محسن عزیز (قهاری) ، بسیار لطف کردی . کاملا درست میفرمایید ، معمولا اشعار را بر حسب ماه و سال در فایل های جداگانه ذخیره کرده ام و از سر بی نظمی و بی حوصلگی در یک دفتر جا میدهم ، حقیقتش هم ویرایش میخواهند هم دسته بندی بر اساس موضوع ، سبک و قالب . در کل من در این شعرها زندگی میکنم و بالا و پایین شدنشان هم مثل موج سینوسی روحیه و زندگی خودم میمونه . [/quote]
سلام و درود مجدد بر تو برادر عزیزم وگرامیم ...:-)
این دفتر شعرت واقعا بسیار بسیار زیباست با هر عیب ، نقصی ونقدی که دوستان به اون وارد میکنند ولی عالی....:x
من باهات موافقت کردم ولی فقط با این جمله اخری پاک کردم موافق نیستم..
سوتفاهم نشه داداش...;-):D
:x:x
محسن عزیز ( تن کمانی ) راستش خودم هر وقت یاد مظلومیت مردم اهر و ورزقان میفتم و این لالایی را میخونم بغضم میگیره ...
محسن عزیز (قهاری) ، بسیار لطف کردی . کاملا درست میفرمایید ، معمولا اشعار را بر حسب ماه و سال در فایل های جداگانه ذخیره کرده ام و از سر بی نظمی و بی حوصلگی :D در یک دفتر جا میدهم ، حقیقتش هم ویرایش میخواهند هم دسته بندی بر اساس موضوع ، سبک و قالب . در کل من در این شعرها زندگی میکنم و بالا و پایین شدنشان هم مثل موج سینوسی روحیه و زندگی خودم میمونه . مشکل اینه که خردادی ها اکثرا اینطورین ، هم موجی هم آرام ، یه جورایی دیوونه اند :D
.....این روزها عاشقان هم
عاشقانه دروغ میگویند
!شما چطور ؟
( از متن کتاب )
sagaro عزیز زحمت بسیار کشیده بودی. ولی کاش شعرهای منظوم را از سپید ها و متقدم ها جدا میکردی.
گاهی آنچنان شور قلندرانه داشتی که قلندرانه مولانا مینوشتی وگاهی در آرامش، هایکو قلم میزدی. و هر دو خوبند. اما این قرار گیریها کنار هم ، وقتی خواننده قلبش بشدت از تندی اشعار منظومت بالا میرود به یک باره با یک شعر سپید باید ،باید، باید، ضربان قلبش پایین باشد ! قلندرانه بگویم مثل خودت :
آخه لامصب فکر قلب مارو بکن! سنکوپ میکنیما!!! :D:D:D
در هر صورت لذت بردم.... و ببخش اگر جسارت کردم و پای شعر و احساست بی اجازه قلمیدم:D
شاد باشی سرفراز...;-)
لالایی دلم
لالا لالا کودک خوابم
لالا لالا روح بی تابم
لالا لالا ای گل نازم
لالا لالا غنچه ی بازم
بخواب آروم گل بادوم ،بخواب آروم گل بادوم
دیگه سقفت نمی لرزه
تن نرمت نمی لرزه
بخوابی تو ای گل نازم
که دنیا مفت نمی ارزه
بخواب آروم گل بادوم ،بخواب آروم گل بادوم
بابات رفته زیر خاکه
حسابشم دیگه پاکه
توام رفتی پیش بابا
مامان مونده حالا تنها
بخواب آروم گل بادوم ،بخواب آروم گل بادوم
یه عمری خون دل خوردم
دلم رو با خودم بردم
دلم رفته زیرآوار
دلم رو از زمین بردار
زمین خورده دل مارو
شدیم از روزگار جارو
زمین خوردیم به یک پهلو
شدیم جادو شدیم جادو
بخواب آروم گل بادوم ،بخواب آروم گل بادوم
آنھایی که میدانند ساکتند و آنھا که نمیدانند گویا ،
اما دلی که درد دارد سرریزکه شد فریاد
میکند
و سری که باد دارد خالی که شد
آه سرد میکشد
زجر گویندگان را به خموشان بگویم یا
درد خموشان را به گویندگان ؟
در این ھمھمه ی ساکت و نجوای سکوت ازکی بپرسم ؟
وقتی کوری بصیرت شد
وقتی شلاق نصیحت شد
وقتی دوری نزدیکی و
نزدیک دور شد
سیاھی رنگ نور گرفت
آواز شغال، بر بط و چنگ شد
وقتی دروغ و تملق دعا ی سحر
وقتی حقیقت و راستی در سفر
کلاغھا رنگ طوقی گرفتند
و مگسھا ھوس قرقی شدن کردند
میمونھا ملکه ی زیبایی شدند
و بوزینه ھا رقاصگان مجلس
ریش از ریشه سبقت گرفت
و شیر از بیشه گریخت
مستی به خانه شد و نماز به کوچه
[و پاداش خیانت و پستی، ساندیس و کلوچه
وقتی پشه در فراز و گربه در نماز
وقتی خر چسونه عطار و کفتار عیار
وقتی خرھا خراط و لوچھا خیاط
وقتی عاقلان دلاک و عابدان ملاک
کسی پیدا شد و از عشق گفت
و کسی دیگر از راستی و درستی
پس سلاخان گفتند وقت آنست که
راستان داستان شوند
درستان دست بستان شوند
و عاشقان سینه چاک و ھلاک
sagaro گرامی درود بر شما
امیدوارم بتوانم همه سروده های شما را بخوانم. من مخصوصا تمام شعر گمکرده را ننوشتم که بقیه دوستان ترغیب به جستجوی این شعر در کتاب شما شوند تا حظ وافر ببرند از بقیه اشعار
موفق و موید باشید
Negarmگرامی سپاس از شما . خوشحالم که پسند افتاد .
رهشاد عزیزم ، جان کلام من در دفتر چهارم سروده ی " بطن تاریخ " است که روایت مجمل مشاهدات نسلم است . شعر سهراب در واقع نامش " سهراب و پروین " بوده . امید که به دس
ت صاحبش رسیده باشد . برادرم ، قابلیت چاپ ندارند ، بنده هم اینکاره نیستم . همینکه مخاطب بخواند ما را بس ، توکل به خدا :)
سلام و درود خدمت دوست و برادر عزیزم جناب ساگارو عرض شود که کتاب اول تا سوم خوانده شد ولی عجیب کتاب جهارم به دل نشست فوق العاده است دست مریزاد به فکر جاپ هم باشین سهراب عالی بود8-) اخر زمستان میرود با روی سیاه/برمیدمد گل خورشید و مهر وماه
به امید ان روز
PDF
3 مگابایت
عسل گس
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک