قلعه حیوانات
نویسنده:
جرج اورول
مترجم:
زینب علیزاده
امتیاز دهید
✔️ قلعه حیوانات، با نام اصلی "مزرعه حیوانات" رمان کوتاهی تمثیلی درباره گروهی از حیوانات است که انسانها را از مزرعهای که در آن زندگی میکنند بیرون میکنند و خود اداره مزرعه را به دست میگیرند، ولی پس از مدتی این حکومت به حکومتی خودکامه با شرایط مشابه قبل تبدیل میشود. این رمان در طول جنگ جهانی دوم نوشته شد و در سال ۱۹۴۵ میلادی منتشر شد، ولی در اواخر دههٔ ۱۹۵۰ میلادی محبوب شد. معروفترین جمله این کتاب «همه حیوانات باهم مساویند، اما برخی مساوی ترند» است که در زبان انگلیسی به صورت یک ضرب المثل و جمله کنایه آمیز وارد شدهاست.
در این کتاب هر گروه از حیوانات نقش گروهی از اجتماع را بازی میکنند که دست به انقلابی برای بهبود زندگی خود میزنند اما حاکمانی که اختیار میکنند همانهایی میشوند که زندگی آنها را به فنا میکشند. قوانین اورول در قلعه حیوانات و 1984 مثل همه برابرند اما برخی برابرترند آنقدر زیرکانه است که در همه دیکتاتوری ها مصداق دارد. قوانینی آنقدر زیرکانه و همه شمول که با قوانین فیزیک برابری دارد.
در این کتاب هر گروه از حیوانات نقش گروهی از اجتماع را بازی میکنند که دست به انقلابی برای بهبود زندگی خود میزنند اما حاکمانی که اختیار میکنند همانهایی میشوند که زندگی آنها را به فنا میکشند. قوانین اورول در قلعه حیوانات و 1984 مثل همه برابرند اما برخی برابرترند آنقدر زیرکانه است که در همه دیکتاتوری ها مصداق دارد. قوانینی آنقدر زیرکانه و همه شمول که با قوانین فیزیک برابری دارد.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قلعه حیوانات
http://www.moraghebi.com/mor/index.php?option=com_content&task=view&id=32&Itemid=1
احسنت:D
به نظر من ترجمه همایون نوراحمر
نشر پیشرو
:-(:((
[edit=shasa8053]۱۳۸۹/۰۶/۱۳[/edit]
اما نباید از یاد برد که این رمان یکی از زیبا ترین داستان هاست و نیاز پایبند بودن هر انقلابی به قوانین اولیه و خواسته های مردم را خاطر نشان کرده و نتایج به اشتباه رفتن انقلاب را نشان می دهد.
به نظرم باید مردمی که در ایران انقلاب کردند این رمان را قبل از آن می خواندند تا با چشم بازتری به نتایج کار خود دقت می کردند تا ما هم به وضعی که برای حیوانات قلعه ی حیوانات اقتاد دچار نمی شدیم و چه بهتز است که حتی اگر کاری نمی کنیم حواسمان را مانند بنجامین جمع کنیم تا گول افرادی که فقط آمار و ارقام به خورد ما می دهند و از بهتر شدن وضع دم می زنند را نخوریم.
به نظر من این کتاب نقد تند و در عین حال زیبایی به نظام شوروی است.
برای اثبات این دیدگاه توجهتان را به بخش ها و شخصیت هایی از کتاب جلب می کنم:
میجر پیر: که همان شخصیت لنین را بر عهده دارد. او تئوری انقلاب را گسترش داد و محیط را برای انقلاب آماده کرد اما عمرش آن قدر قد نداد که بتواند آن را رهبری کند و ثمرات آن را ببیند.
سنوبال: شخصیت تروتسکی را بازی می کند. او خوک(رهبر) باهوشی است که پس از مرگ میجر پیر(لنین) به همراه ناپلئون(استالین) در مدت کوتاهی رهبری قلعه ی حیوانات(شوروی) را برعهده دارد. او همیشه با ناپلئون(استالین) مخالفت و دعوا دارد. او سخنران خوبی است و انسانی باهوش که نقشه های خیلی خوبی برای آینده دارد(آسیاب بادی و برق). او در جنگ خوکدانی(اولین جنگ اتحاد شوروی که از قضا جنگ بزرگ و خطرناکی بود و در آن کشور های مختلفی (همراهان آقای جونز) در آن برعلیه شوروی جنگیدند ) حیوانات(مردم اتحاد شوروی) را به خوبی رهبری کرده و پیروزی را بدست آورد. اما از آنجا که این دو (سنوبال(تروتسکی)و ناپلئون(استالین)) همیشه با هم اختلاف داشتند و هر کدام هم طرفداران خود را داشتند, یکی از آنها(ناپلئون(استالین)) توانست با استفاده از نیروی قهریه(سگ ها) دیگری (سنوبال(تروتسکی)) را تبعید کرد.
ناپلئون: همان استالین. او یکی از دو شانس رهبری قلعه ی حیوانات(اتحاد جماهیر شوروی) بود که طرف دیگر(سنوبال) را به زور از صحنه بیرون کرد. او هرگز سخنران خوبی نبود ولی همیشه در سخنرانی هایش به مردم روحیه می داد. او پس از اخراج طرف دیگر نقشه های او(آسیاب بادی) را به کار برد.
نقشه ی آسیاب بادی و طرح استفاده از نیروی برق برای رفاه مردم: در اتحاد جماهیر شوروی برنامه های 5 ساله و 10 ساله ای شروع شد برای صنعتی کردن کشور که این برنامه ها به از خود گذشتگی زیاد مردم(مانند از خود گذشتگی و تلاش باکسر اسب مزرعه) نیاز داشتند. این برنامه ها به مواد اولیه ای مانند دستگاه های سنگین نیاز داشتند. شوروی هم پول زیادی نداشت و برای تهیه ی پول مجبور بود قسمت هایی از محصولات خود را همانند قلعه ی حیوانات بفروشد(معامله ی چوب ها). در پایان این برنامه ها شوروی به پیشرفته ترین کشور دنیا تبدیل شد(پس از ساخت آسیاب بادی قلعه ی حیوانات تنها مزرعه ای بود که چنین آسیاب بادی دارد).
شوروی هم پس از مدتی به دلیل فروش مواد غذایی و قحطی با مشکل کمبود غذا روبرو شد که می بینیم در قلعه ی حیوانات هم وضع جیره ها بسیار بد شده و خیلی روز ها گرسنگی می کشیدند.
در ابتدا کشور های دیگر شوروی را همانند قلعه ی حیوانات به رسمیت نشناختند ولی با قدرتمند شدن آن مجبور به به رسمیت شناختن شوروی(قلعه ی حیوانات) شدند.
پرچم اتحاد جماهیر شوروی نمادی متشکل از یک داس و یک چکش بود (که ابزار های کاری کشور محسوب می شدند) در یک زمینه ی ساده ی یک رنگ. و پرچم قلعه ی حیوانات هم از سم و شاخ (که باز هم از ابزار های فعالیت و کار قلعه بودند) در یک زمینه ساده ی و تک رنگ تشکیل می شود.
ناپلئون(استالین) پس از مدتی به ترور و از بین بردن افراد روی آورد(اعترافات حیواناتی که می گفتند از سنوبال دستور گرفته اند تا وضع قلعه ی حیوانات را به هم بریزند) و بسیاری را از دم تیغ گذراند.
اما نباید از یاد برد که این داستان نوشته ی یک انگلیسی است. انگلیس همیشه از جمله سرسخت ترین دشمنان شوروی بود و این خود می تواند توضیحی برای دید منفی این شخص به شوروی است که در این داستان ارائه شده اند.