"میم" مثل مھربانی
میم اصل مھروماه است
"ا" اصل استواری
ایثار آسمانی
"دا" از دوای دردم
دا عین دلنوازیست
"را"رحم و روشنایی
را روزگاررنج است
ازمھربانی تو
ازاستواری تو
ای دست آسمانی
دردم شده است درمان
ازدلنوازی تو
رحمت شدی توبرمن
زحمت شدم برایت
ای روشنایی من
ازرنج بی صدایت
گنجی شدی نمایان
نامت شده است "" مادر""
بنی آدم ھمه عالم کَمش بود
بچاپید و ھنوزم ماتمش بود
ز شرق و غرب عالم خورد و چاپید
که حرص و آز وشھوت ھمدمش بود
***
نمیدونم چه کردم با زمانه
که حالم اینچنین و آن چنانه
ھمی دونم کشد در خانه ی دل
حریق خانه سوزی ھی زبانه
گر مذهب و ایین تو این جهل و جنون
گر خداى تو تشنه ى این کینه و خون
هر چند که خوارم بکنى زار و زبون
کافر بشوم به سحر و اوراد و فسون
سلام و درود خدمت دوست عزیزم،من خیلى از اشعارتون خوشم اومد امیدوارم در اینده باز هم اشعار بیشترى از شما بخوانم
شاد و موفق باشى دوست من:x:x
دیدگاههای کتاب الکترونیکی گلایه
یک حالت دلفریب دارد چشمت
من تازگی آدم شده ام اماحیف!
یک باغ درخت سیب داردچشمت
اھل پروا وحساب آن ترس عقبایی کنند
عابدان وزاھدان شوق بھشت وخوف نار
جمله غافل ازجنون عشق،غوغایی کنند
چشمان به در دوخته را وصف کنم
برخیز و بیا دمی به ٱتش بنشین
تا حال تو افروخته را وصف کنم
میم اصل مھروماه است
"ا" اصل استواری
ایثار آسمانی
"دا" از دوای دردم
دا عین دلنوازیست
"را"رحم و روشنایی
را روزگاررنج است
ازمھربانی تو
ازاستواری تو
ای دست آسمانی
دردم شده است درمان
ازدلنوازی تو
رحمت شدی توبرمن
زحمت شدم برایت
ای روشنایی من
ازرنج بی صدایت
گنجی شدی نمایان
نامت شده است "" مادر""
با خواندن این اشعار خستگی سفر ، فراموشم شد
ممنونم
بچاپید و ھنوزم ماتمش بود
ز شرق و غرب عالم خورد و چاپید
که حرص و آز وشھوت ھمدمش بود
***
نمیدونم چه کردم با زمانه
که حالم اینچنین و آن چنانه
ھمی دونم کشد در خانه ی دل
حریق خانه سوزی ھی زبانه
گر خداى تو تشنه ى این کینه و خون
هر چند که خوارم بکنى زار و زبون
کافر بشوم به سحر و اوراد و فسون
سلام و درود خدمت دوست عزیزم،من خیلى از اشعارتون خوشم اومد امیدوارم در اینده باز هم اشعار بیشترى از شما بخوانم
شاد و موفق باشى دوست من:x:x