رسته‌ها
گلایه
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 35 رای
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 35 رای
این دفتر مجموعه ایست از دوبیتی ها و رباعی ها و تک بیت ها از سروده های خودم که به کتابناک اهدا میکنم
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
38
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
sagaro
sagaro
1391/12/07

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی گلایه

تعداد دیدگاه‌ها:
61
وارونه ببین : خودم را حذف کردم
میروم از عمق تنهایی
گوهر خود را بیابم من
میروم لختی بیاسایم
گوشه ی تنها و تک بودن

جانا سخن از زبان ما می گویی...
بعضی حرف ها را باید خورد مثل داروی تلخ یا جام شوکران
بعضی آرزوها را باید نه نوشت و نه خواند باید به گور برد
بعضی وقت ها سفره ی سپید پهن میکنی اما برای پاهای گل آلود
بعضی وقت ها داد میزنی ولی مثل بختک در خواب گنگ و مدهش
بعضی وقت ها نمیدونی چه مرگته انگار که وقت مرگته
بعضی وقت ها زبانت منسوخ و از یاد رفته است
و بعضی وقت ها تاریخ مصرف واژه ها گذشته و کلام فاسد
بعضی وقت ها هم هجوی ولی در شرم
طنزی ولی در سماع سوگ
هرگاه که آب شدن شمع وجود امیدت را می بینی
به یاد غربت و تنهایی تلخ تری از امروز می افتی
آرزو میکنی کاش زمین نمیگردید
که زمان را رقم بزند .
مثل محکومی که از تنها دریچه تنگ سلول
آویز رقصان طناب را میبیند معلق در فضا
و رقصان در باد بی رحم شتا
گاهی هم که میخواهی بپری
آینده تو را پس میزند و گذشته تو را واپس میکشد
از لب هره ی بام زندگی...
[quote='sagaro']وارونه ببین : خودم را حذف کردم
میروم از عمق تنهایی
گوهر خود را بیابم من
میروم لختی بیاسایم
گوشه ی تنها و تک بودن[/quote]
نگاه خواهم کرد وارونه
تو را چون چشمه صاف و زلال می بینم
در آئینه دلم تنها تو را میبینم
من از تنهایی میترسم
تنهایی از آن من نیست
از آن تو نیست
تنهایت به جان می خریم
تنهایت ناب است
سرشتت گوهری پاک است
تو دوباره خواهی خواند.
تاهستیم
پاست میداریم ....
:x:-)
وارونه ببین : خودم را حذف کردم
میروم از عمق تنهایی
گوهر خود را بیابم من
میروم لختی بیاسایم
گوشه ی تنها و تک بودن
[quote='sagaro']دیشب به سرم زد که راهت بزنم
ابری شوم و سایه به ماهت بزنم
خوابیدم و آمدی به خوابم یعنی
من راه تو را چه سهل و راحت بزنم
just now 4 u[/quote]
تیره شو
ابری شو
بشکن بغضت را
رها کن خودت را
ببار
بر این دل کویر من
فریاد بزن
فریادی عمیق
از عمق نورت
چرا فرهاد فریاد نمیزنی؟
چرا شکوه نمیکنی؟
بیرون بریز
دوباره فرهاد بشو
دوباره عباس بشو

افسوس که حذف کردی ما را
چرا ما را حذف کردی!!!!؟؟؟ :-(;-) :-)
دیشب به سرم زد که راهت بزنم
ابری شوم و سایه به ماهت بزنم
خوابیدم و آمدی به خوابم یعنی
من راه تو را چه سهل و راحت بزنم
just now 4 u
دردم از آنچه ھستم نیست
من ندانم از چه و از کیست
می ھمی دانم که ھیچم ھیچ
صفر مطلق و سایرین ھم بیست.............

:-)
ممنونم سپیده خانم گرامی . سلامت باشید و پیروز .
ضمنن چسب تامل برانگیزی دارید :-)
سهیل جان این رباعی مربوط به سال جفت هشت است;-)
PDF
138 کیلوبایت
گلایه
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک