رسته‌ها

رضاشاه پهلوی از آلاشت تا ژوهانسبورگ

رضاشاه پهلوی از آلاشت تا ژوهانسبورگ
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 87 رای
نویسنده:
درباره:
رضا شاه
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 87 رای
کتاب رضاشاه پهلوی از آلاشت تا ژوهانسبورگ یکی از مشهورترین آثار پژوهشی در پیرامون زندگی رضاشاه پهلوی می‌باشد. این کتاب بنابر گفته‌های نویسنده آن، اثری تحقیقی بر پایه اسناد تاریخی است.
مولف این کتاب در ابتدا به بررسی دوران کودکی و شرح زندگی و خانوادگی رضاشاه پرداخته و سپس رفته‌رفته به اوضاع ایران پیش از کودتای ۱۲۹۹ رسیده و نهایتا با شرح کودتا و به‌زودی خلع‌ قاجارها از سلطنت و شرح استقرار پادشاهی پهلوی، انسجام ایران، آغاز جنگ دوم جهانی و نهایتا تبعید رضاخان به ژوهانسبورگ کتاب را به پایان می‌رساند.
در کل، این کتاب به بررسی تاریخ زندگی رضاشاه بنیانگزار سلسله پهلوی، اصل و نسب وی، عملکرد سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی او، خدمات و میراث وی پرداخته است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
36
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
ramin12345
ramin12345
1391/12/14
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی رضاشاه پهلوی از آلاشت تا ژوهانسبورگ

تعداد دیدگاه‌ها:
167
فقط نشان میدهم هستند کسانی که از جانیان اسطوره نمی سازند!
تاریخ و افکار عمومی خود نشان دهنده این است که تاریخ ساز واقعی چه کسانی بوده اند.
ولی مثل پدران تاجدار شما آرارات و دشت ناامید و حق کشتیرانی در دجله و بحرین را پیشکش نکردند!
بستن قرارداد سعد آباد هیچ نفعی به حال ایران نداشت و بویژه درخصوص اروند رود به نفع عراقی های تحت سلطه بریتانیا بود ولی ایران در برابر واگذاری آرارات کوچک به ترکیه بخش قابل توجهی از کردستان ترکیه را دریافت نمود که اکنون در جنوب عری اذربایجان غربی واقع است.
بحرین حدود دویست سال بود که حکمران مستقلی از سوی ایران نداشت و در سال 1820 حسینعلی میرزا فرمانفرما حاکم فارس و بنادر جنوب و کاپیتان بروس به نمایندگی از کمپانی هند شرقی توافق نمودند که تا هنگامی که ایران قادر به ایجاد امنیت در خلیج فارس نیست کمپانی هند شرقی این امر را بر عهده بگیرد.
چه تضمینی وجود دارد که در سال 1970 همه پرسی در بحرین انجام نشده و ایران به هنگام ارسال نیرو با مقاموت اغراب روبرو شده و آن دست مخالفان حکومت که در رادیو های بغداد و قاهره دم از خلیج عربی می زدند دولت وق4ت ایران را اشغالگر نمی نامیدند و دولت های غربی هم بهانه خوبی برای دخالت پیدا نمی کردند؟
[quote='هیرکان']شما عادت دارید تا یکی دست رو جنایات شاهان پهلوی می گذارد دیگر کشورها و دیگر حکومت ها را مثال بزنید ولی این باعث نمیشود رفیق شما تبرئه شود
شما گگمان دارید که دیگر کشور ها آرمانشهری می باشند که یک شبه بدل به مهد دموکراسی شده اند.
تا سال 1908 مجازات اعدام در سوئد و نروژ قانونی بود و در سال 1880 سر یک قاتل در سوئد با تبر به دستور قاضی قطع شد.
اما آیا اکنون در اسکاندیناوی مجازات اعدام بخشی از قانون جزایی می باشد؟
دلیل دگرگون شدن بافت جامعه است که گردانندگان کشور دیگر نیازی به تصویب و اجرای این دست قوانین می گیرند.
در اسفند ماه سال 1299 از مشروطیت تنها مجلسی مانده بود که محافظان پیرامون آن چندین ماه حقوق نگرفته بودند.
حتی در ژاپن که از دهه 1880 قانون اساسی و مشروطه و مجلس نمود پیدا نمود در سال هایی که پهلوی دوم بر سر قدرت بود در عمل دموکراسی در جامعه ژاپن کارایی چندانی نداشت و صاحبان صنایع و نظامیان گرداننده امور بودند.
در جامعه ایرانی که نزدیک به نود درصد بی سواد بودند چگونه می توان یک شبه اصول مشروطیت سوئد و نروژ را پیاده نمود.
با اوهام و تخیل نمی توان کشورداری نمود.[/quote]
شما اشاره نمیکنید که چرا از مجلس فقط نامی مانده بود مگر نه اینکه هیچ وطن پرستی حاضر نمیشد روی خوش به قراداد 1919 نشان بدهد ؟
حتی احمدشاه هم مخالفت کرد و در اینجا او از قزاق شما سرتر است!
مگر نه اینکه عملا انگلستان با کودتا مفاد قرارداد را غیر رسمی به اجرا گذاشت شما گمان نمیکنید حساسیت رضاشاه برای زیر یوغ آوردن مالیه چه بود ؟
اشاره نمی کنید که پیش از رضاشاه دیکسن بود که میخواست ارتش واحد تشکیل بدهد که البته وظیفه اش را رضا شاه انجام داد!
این که کجا چه میشد و چه جنایاتی میشد باعث افتخار است که در 1906 کشور ما مشروطه شده !
که بعد از پانزده سال دوباره به قهرقهرا برگرد و یک قزاق حکومت وحشت و اختناق را پایه گذاری کند که روی حاکمان قاجار را سفید کند!
آنها اگر خاک دادند برایش جنگ هم کردند ولی مثل پدران تاجدار شما آرارات و دشت ناامید و حق کشتیرانی در دجله و بحرین را پیشکش نکردند!
بهرحال شما راه خود را بروید بنده هم راه خودم را میروم قرار نیست من کسی را قانع کنم فقط نشان میدهم هستند کسانی که از جانیان اسطوره نمی سازند!
در ابتدای حرکت، مسئله اصلی، عدالتخانه و عدالتخواهی بود و به همین دلیل نهضت مشروطه را در ابتدا نهضت عدالتخانه می‌گفتند. با اوجگیری نهضت، به تدریج مسئله پارلمان و محدود کردن قدرت شاه مطرح شد.
کسروی در تاریخ مشروطه ایران می‌نویسد:
اگر راستی را خواهیم این علمای نجف و دو سید و کسان دیگر از علما که پافشاری در مشروطه‌خواهی می‌نمودند، معنی درست مشروطه و نتیجه رواج قانون‌های اروپایی را نمی‌دانستند، و از ناسازگاری بسیار آشکار که میانه مشروطه و کیش شیعه‌است آگاهی درست نمی‌داشتند، مردان غیرتمند از یکسو پریشانی ایران و ناتوانی دولت را دیده و چاره‌ای برای آن جز بودن مشروطه و مجلس نمی‌دیدند و با پافشاری بسیار به هواداری از آن می‌کوشیدند، و از یکسو خود در بند کیش بوده چشم‌پوشی از آن نمی‌توانستند. در میان این دو درمی‌ماندند.
دولت قوی که مدنظر مشروطه خواهان بود در پناه مجلس و قانون عملی میشد نه در پناه کودتا انگلستان و دست نشانده های آنها وگرنه لزومی نداشت از مظفرالدین شاه امضای مشروطه را بگیرند ! اگر پادشاه مقتدر می خواستند آنهمه جلو روس و محمدعلی شاه سینه سپر نمیکردند فرقش چه بود یکی به کمک روس صاحب جان و مال و ناموس ملت میخواست بشود دیگری با کمک انگلستان !
در بدو شروع تجمعات و تحسن مردم سخن از عدالتخانه و ایجاد امنیت و آسایش و دادگستری و قوه قضاییه در ایران بود و بحث مشروطیت را ناگاه از سوی افرادی که به احتمال زیاد با سفارت بریتانیا سمپاتی داشتند پیش کشیدند.
مردم ایران در آن روزگار نخست خواهان برپایی عدالتخانه و سامان مند نمودن اجرای قانون بودند که این خود نیازمند یک دولت مقتدر قوی بود.
شما عادت دارید تا یکی دست رو جنایات شاهان پهلوی می گذارد دیگر کشورها و دیگر حکومت ها را مثال بزنید ولی این باعث نمیشود رفیق شما تبرئه شود
شما گگمان دارید که دیگر کشور ها آرمانشهری می باشند که یک شبه بدل به مهد دموکراسی شده اند.
تا سال 1908 مجازات اعدام در سوئد و نروژ قانونی بود و در سال 1880 سر یک قاتل در سوئد با تبر به دستور قاضی قطع شد.
اما آیا اکنون در اسکاندیناوی مجازات اعدام بخشی از قانون جزایی می باشد؟
دلیل دگرگون شدن بافت جامعه است که گردانندگان کشور دیگر نیازی به تصویب و اجرای این دست قوانین می گیرند.
در اسفند ماه سال 1299 از مشروطیت تنها مجلسی مانده بود که محافظان پیرامون آن چندین ماه حقوق نگرفته بودند.
حتی در ژاپن که از دهه 1880 قانون اساسی و مشروطه و مجلس نمود پیدا نمود در سال هایی که پهلوی دوم بر سر قدرت بود در عمل دموکراسی در جامعه ژاپن کارایی چندانی نداشت و صاحبان صنایع و نظامیان گرداننده امور بودند.
در جامعه ایرانی که نزدیک به نود درصد بی سواد بودند چگونه می توان یک شبه اصول مشروطیت سوئد و نروژ را پیاده نمود.
با اوهام و تخیل نمی توان کشورداری نمود.
[quote='هیرکان']تاسیس راه آهن بیهوده مدرن میشود ؟
از سال 1860 برنامه احداث راه اهن در ایران که بنادر جنوب را به مرکز و شنال متصل نماید همواره مورد توجه بود ولی رقابت دو قدرت همسایه مانع از ایجاد آن شد.
از قضا کشیدن راه آهن شرق به غرب در راستای منافع بریتانیا بود تا هند را به مستعمرات جدید عربی فلسطین و عراق وصل نماید.
از سال 1500 میلادی و شروع کشتی رانی میان اروپا و آسیا ارزش راه های کاروان رو کمتر شده و در دوران صفوی مهم ترین مراکز بازرگانی بین المللی ایران بنادر جنوب بودند و به همین دلیل استیلای پرتقال در این نواحی صد سال به درازا کشید.
بله در شکنجه و قتل مدرن بود و دادن امتیاز به ارباب مدرن بود
یعنی در هیج دوره ای پیش و پس از پهلوی اول شکنجه نبود؟
یعنی ما اکنون می توانیم مستقل از جهان منابع انرژی خود را مدیریت و بهره برداری نماییم؟
چون بارها در اسناد انگلیس به " لزوم دولت مقتدر " اشاره شده!
خطر نفوذ روس ها باعث شده بود که بریتانیا به فکر ایرانی قوی باشد تا از درگیر شدن مستقیم با روس ها پیشگیری شود وگرنه در طول تاریخ دویست ساله بریتانیا همواره درپی تضعیف ایران بوده است.
یک دولت قوی از خواست های مشروطه خواهان و روشنفکران ایرانی بود و در آن برهه از زمان ایجاد یک حکومت قوی به نفع ایران بود.[/quote]
بله در دستور کار بود و در قرارداد رویترز هم اشاره شده به این امر که باید از کجا به کجا کشیده شود اگرچه دیر شد ولی بالاخره دست نشانده آنها آن را عملی کرد!
دولت قوی که مدنظر مشروطه خواهان بود در پناه مجلس و قانون عملی میشد نه در پناه کودتا انگلستان و دست نشانده های آنها وگرنه لزومی نداشت از مظفرالدین شاه امضای مشروطه را بگیرند ! اگر پادشاه مقتدر می خواستند آنهمه جلو روس و محمدعلی شاه سینه سپر نمیکردند فرقش چه بود یکی به کمک روس صاحب جان و مال و ناموس ملت میخواست بشود دیگری با کمک انگلستان !
باز هم حرف همیشگی ولی انگار فراموش کردید رضاشاه با کمک انگلستان حکومت مشروطه را نابود کرد و جالب هست یکنفر کودتا می کند و مشروطه را از بین میبرد و همه را از دم تیغ می گذارند و زمینهای مردم را بالا میکشد و ثروت را غارت میکند بعد دوستدارانش میگویند خب همه جا اینگونه بود! عجب استدلال نابی است !
تاسیس راه آهن بیهوده مدرن میشود ؟
از سال 1860 برنامه احداث راه اهن در ایران که بنادر جنوب را به مرکز و شنال متصل نماید همواره مورد توجه بود ولی رقابت دو قدرت همسایه مانع از ایجاد آن شد.
از قضا کشیدن راه آهن شرق به غرب در راستای منافع بریتانیا بود تا هند را به مستعمرات جدید عربی فلسطین و عراق وصل نماید.
از سال 1500 میلادی و شروع کشتی رانی میان اروپا و آسیا ارزش راه های کاروان رو کمتر شده و در دوران صفوی مهم ترین مراکز بازرگانی بین المللی ایران بنادر جنوب بودند و به همین دلیل استیلای پرتقال در این نواحی صد سال به درازا کشید.

بله در شکنجه و قتل مدرن بود و دادن امتیاز به ارباب مدرن بود

یعنی در هیج دوره ای پیش و پس از پهلوی اول شکنجه نبود؟
یعنی ما اکنون می توانیم مستقل از جهان منابع انرژی خود را مدیریت و بهره برداری نماییم؟
چون بارها در اسناد انگلیس به " لزوم دولت مقتدر " اشاره شده!
خطر نفوذ روس ها باعث شده بود که بریتانیا به فکر ایرانی قوی باشد تا از درگیر شدن مستقیم با روس ها پیشگیری شود وگرنه در طول تاریخ دویست ساله بریتانیا همواره درپی تضعیف ایران بوده است.
یک دولت قوی از خواست های مشروطه خواهان و روشنفکران ایرانی بود و در آن برهه از زمان ایجاد یک حکومت قوی به نفع ایران بود.
[quote='هیرکان']هدایت شیر گاز را باز کرد و خودش تنفس کرد ولی هوای درون آمپول احمدی را که وارد بدن دیگران نکرد!!
همه کشور ها تصفیه حساب های سیاسی داشته اند. آیا قاتل و عاملان قتل اولاف پالمه نخست وزیر سوئد پیدا شدند؟
آیا صادق هدایت در جامعه امروز ایران امکان زندگی را داشت؟
[/quote]
شما عادت دارید تا یکی دست رو جنایات شاهان پهلوی می گذارد دیگر کشورها و دیگر حکومت ها را مثال بزنید ولی این باعث نمیشود رفیق شما تبرئه شود باعث میشود آنها هم جنایاتکار معرفی بشوند پس اگر جمهوری اسلامی ظلمی می کند طبیعی است چون سوریه ظالم است چون اسرائیل ظالم است! پس حق ندارید خرده بگیرید!
[quote='هیرکان']بعد هم مگر که از او خواسته بود خدمت کند
رضاشاه قهرمان انقلاب مشروطه است، گفت‌و‌گوی مسعود لقمان با ماشاالله آجودانی
رضاشاه دو خواست مهم مشروطیّت ایران، یعنی ایجاد حکومت مقتدر مرکزی و مدرن ساختن جامعه سنّتی عقب مانده را با همه تناقضاتی که در مدرنیسم و تجدّد ایرانی وجود داشت در برنامه کار خود قرار داد و در ظرف ۲۰ سال چهره جامعه ایران را دگرگون ساخت
[/quote]
خواست دولت انگلستان منظورتان است ! چون بارها در اسناد انگلیس به " لزوم دولت مقتدر " اشاره شده!
کدام مدرنیته ؟! مگر کشور با کشف حجاب زوری و تاسیس راه آهن بیهوده مدرن میشود ؟
کدام دولت مدرنی پول نفتش سراسر به جیب شاه سرازیر میشود؟
کدام دولت مدرن عملا بصورت نیمه مستعره به حیات ادامه میدهد؟
کدام دولت مدرن روزنامه نگار و نماینده مجلس و شاعر و نویسنده و غیره شکنجه و به قتل میرساند؟
بله در شکنجه و قتل مدرن بود و دادن امتیاز به ارباب مدرن بود
رضاشاه پهلوی از آلاشت تا ژوهانسبورگ
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک