اقتصاد بیمار کتاب
نویسنده:
ناصرالدین صاحب الزمانی
امتیاز دهید
دکتر ناصر الدین صاحب زمانی از نویسندگان خوش ذوق و خوش فکر معاصر است که در محدوده ی وسیعی قلم می زند،از خط سوم پیرامون شخصیت شمس تبریز تا تاملات فیلسوف آلمانی فریدریش نیچه... در کتاب حاضر نیز با قلمی روان و جذاب به بررسی مسائل مربوط به کتاب در ایران می پردازد،که خواندنش به تمامی اهل کتاب و کتابخوانی توصیه می شود!
کتاب " اقتصاد بیمار کتاب " ، همچون بسیاری دیگر از آثار نویسنده، که هر یک آغازگر آسیب شناسی موضوعی است مبتلابه، مقدمه لازمی است برای هر اهل تحقیقی که بخواهد در این زمینه، به جد و وجد، نه رفع تکلیفی بودجه مند، تحقیق کند. و ای عجب، که هنوز، پرسش ها همان است و پاسخ ها هم همان! و منصفانه باید اقرار کرد که متن، اعتبار علمی و تحقیقی خود را ، کماکان، حفظ نموده است.
گذشته از تعداد شمارگان و بهای کتاب و مسائل تولید و توزیع و خرید و فروخت کتاب، که تمامی جوانبش مطمح نظر تیزبین نویسنده قرار گرفته، نکاتی را نویسنده، - حسب مقتضیات زمانه؛ به تصریح یا تلویح - به خواننده منتقل می کند که فی الواقع بررسی آسیب شناختی ی کتب فروخته شده و در دسترس خواننده است!
کتابی که در دسترس خواننده قرار می گیرد تأثیراتی به ژرفای تاریخ و پهنای جغرافیای این مملکت به بار می آورد. چه کسی نگران این (سوء) تأثیرات است؟ زمانی که کتاب های انتشارات " فرانکلین" ، "اداره انتشارات سفارت شوروی"، انجمن دوستی ایران و ...هزاران کتاب لوکس و زیباظاهر و متناسب کتابخانه های چوب گردو، که اغلب به عنوان هدیه و جایزه و ...به جوانان ایرانی داده می شد، مؤلف در چرایی این موش گرفتن های در راه ی خدا تردید روا داشته و اینگونه تردیدها را منتقل کرده است. پیشنهادهایی ارائه کرده بوده که اگر دو، از ده ها، اجرا می شد، اینک نه اقتصاد کتاب، بلکه حتی جایگاه زبان فارسی نیز، در دنیا، و میان زبانهای دیگر، بهبود می یافت.
.............................
در این کتاب می خوانیم:
مسئله گرانی کتاب
شکایتهای اساسی خریداران کتاب و ناشران
مسائل اساسی کتاب
ارزیابی راه حلهای مسئله کتاب
حکومت سلیقه، داوری و پندار شخصی ناشران
توسعه جوییهای پردردسر
کیفیت، فدای ارزانی
مهمترین علل گرانی کتاب
کمی تیراژ کتاب
ضعف سرمایه گذاری در نشر
تخفیف افراطی برای فروشندگان
گران نمائی و عدم اعتیاد به مطالعه
عدم توجه به حق تالیف و ترجمه
خواننده شناسی
پدیده کم خوانی
ناشر، کتاب و کتابخوان در ایران
علل کم خوانی و گریز از مطالعه و ...
بیشتر
کتاب " اقتصاد بیمار کتاب " ، همچون بسیاری دیگر از آثار نویسنده، که هر یک آغازگر آسیب شناسی موضوعی است مبتلابه، مقدمه لازمی است برای هر اهل تحقیقی که بخواهد در این زمینه، به جد و وجد، نه رفع تکلیفی بودجه مند، تحقیق کند. و ای عجب، که هنوز، پرسش ها همان است و پاسخ ها هم همان! و منصفانه باید اقرار کرد که متن، اعتبار علمی و تحقیقی خود را ، کماکان، حفظ نموده است.
گذشته از تعداد شمارگان و بهای کتاب و مسائل تولید و توزیع و خرید و فروخت کتاب، که تمامی جوانبش مطمح نظر تیزبین نویسنده قرار گرفته، نکاتی را نویسنده، - حسب مقتضیات زمانه؛ به تصریح یا تلویح - به خواننده منتقل می کند که فی الواقع بررسی آسیب شناختی ی کتب فروخته شده و در دسترس خواننده است!
کتابی که در دسترس خواننده قرار می گیرد تأثیراتی به ژرفای تاریخ و پهنای جغرافیای این مملکت به بار می آورد. چه کسی نگران این (سوء) تأثیرات است؟ زمانی که کتاب های انتشارات " فرانکلین" ، "اداره انتشارات سفارت شوروی"، انجمن دوستی ایران و ...هزاران کتاب لوکس و زیباظاهر و متناسب کتابخانه های چوب گردو، که اغلب به عنوان هدیه و جایزه و ...به جوانان ایرانی داده می شد، مؤلف در چرایی این موش گرفتن های در راه ی خدا تردید روا داشته و اینگونه تردیدها را منتقل کرده است. پیشنهادهایی ارائه کرده بوده که اگر دو، از ده ها، اجرا می شد، اینک نه اقتصاد کتاب، بلکه حتی جایگاه زبان فارسی نیز، در دنیا، و میان زبانهای دیگر، بهبود می یافت.
.............................
در این کتاب می خوانیم:
مسئله گرانی کتاب
شکایتهای اساسی خریداران کتاب و ناشران
مسائل اساسی کتاب
ارزیابی راه حلهای مسئله کتاب
حکومت سلیقه، داوری و پندار شخصی ناشران
توسعه جوییهای پردردسر
کیفیت، فدای ارزانی
مهمترین علل گرانی کتاب
کمی تیراژ کتاب
ضعف سرمایه گذاری در نشر
تخفیف افراطی برای فروشندگان
گران نمائی و عدم اعتیاد به مطالعه
عدم توجه به حق تالیف و ترجمه
خواننده شناسی
پدیده کم خوانی
ناشر، کتاب و کتابخوان در ایران
علل کم خوانی و گریز از مطالعه و ...
آپلود شده توسط:
poorfar
1392/02/15
دیدگاههای کتاب الکترونیکی اقتصاد بیمار کتاب
این جملهایست که شاید همواره بشنوید!
من هم تا چندی پیش هر موقع دوستانم چنین جملهای را میگفتند استقبال میکردم و همدل و همزبان با آنها میگشتم.
اما چندی پیش مقالهای را خواندم که مربوط به سالهای بین ۷۰ و ۸۰ بود. در آن هم گفته بود که «با توجه به گرانیِ کنونی قیمتِ کتاب٬ نمیتوان یک شاهنامهی درستوحسابی خرید!» (نقل به مفهوم!) با خودم گفتم: عجب! یعنی از آن موقع هم همینها را میگفتند؟
کمی گذشت و یک Pdf دیگر دیدم بنام «اقتصاد بیمار کتاب» که در آن هم از گرانیِ کتاب شکایت شدهبود و راههایی برای رفعِ آن. کمی که آنرا ادامه دادم متوجه شدم مربوط به دورانِ «شاه» است!!!!!
از آنجا بود که کمکم دوزاریِ کجشدهام افتاد! بابا مشکل از جایِ دیگریست. همهچیز دارد بصورتِ سرسامآور گران میشود. نانِ سنگگ را حساب کنید. باور کنید قیمتِ کتاب نسبت به اجناسِ دیگر با درصدِ کمتری بالا رفته!
پس چرا ما مدام چنین غر میزنیم؟
من یک نظریه دارم و نمیدانم کاملا درست است یا نه. بنظر من از آنجا که ملتِ ایران ملتی کوتاهمدت(بتعبیر استاد کاتوزیان) و توسعهنیافته است (حالا برای شیرهمالیدن میتوان گفت: درحالِ توسعه!)٬ کالاهایِ فرهنگی از جمله کتاب٬ همواره برایِ مردمش کمارزش بودهاند. این است که اگر هزار تومن بخاطر یک کتاب بخواهند خرج کنند٬ جانشان در میآید٬ ولی اگر یک میلیون برای گوشی Galaxy Noteّّ II بدهند یا صدهاهزار تومان برای اس ام اس و صحبت کردن با زیدفرند (!) ٬ یا میلیونها تومان برایِ بساط و دود و دم ( که قلیان کمضررترینشان است!) ٬ یا خرید ساندویج در فلان منطقهی بالای شهر با قیمتِ نجومی٬ عینِ خیالشان نیست و بلکه اوجِ لذت است!! اما وای به روزی که کتابِ ۵۰۰۰ تومنی در چاپِ جدید بشود ۷۰۰۰ تومن! چه خبر است آقا؟ عجب انتشاراتیهای بیانصافی هستید!!!
بگذریم.
خلاصه....
ما هم اینگونه بود که نظریهپردازی شدیم در حد چامسکی!
البته مقصّرش، گذشتگان ما هستند که بدون هیچ آگاهیای برای عنوانی به نام «جمهوری اسلامی» جنگیدند تا امروز ما شاهد این اوضاع نابسامان باشیم.
شعری از ناصر خسرو هست [که حتماً شنیدهاید]، وصف حال امروز ماست.
روزی ز سر سنگ، عقابی به هوا خاست
واندر طلبِ طعمه، پر و بال بیاراست
بر راستیِ بال نظر کرد و چنین گفت:
«امروز همه رویِ جهان، زیرِ پر ماست،
بر اوج چو پرواز کنم، از نظرِ تیز
میبینم اگر ذرّهای اندر تک دریاست
گر بر سر خاشاک یکی پشّه بجنبد
جنبیدنِ آن پشّه، عیان در نظرِ ماست»
بسیار منی کرد و ز تقدیر نترسید
بنگر که از این چرخِ جفاپیشه چه برخاست
ناگه ز کمینگاه یکی سختکمانی
تیری ز قضایِ بد بگشاد بر او راست،
بر بالِ عقاب آمد آن تیرِ جگردوز
وز ابر مر او را بهسوی خاک فرو کاست،
بر خاک بیفتاد و بغلتید چو ماهی
وانگاه پرِ خویش گشاد از چپ و از راست،
گفتا: «عجب است این که ز چوب است و ز آهن
این تیزی و تندی و پریدن ز کجا خاست؟!»
زی تیر نگه کرد و پر خویش بر او دید
گفتا: «ز که نالیم که از ماست که بر ماست»
اشعه ی گاما اشعه ای با فرکانس بسیار بالاست که در دماهای بسیار بالا منتشر میشود! مربوط کردن اشعه ی گاما به مانیتور شبیه یک شوخی بچه گانه است و بس...
خیلی عجیب است که رفقایمان چیزی در مورد گامای یک تصویر و روش تنظیم آن هیچی نمیدانند و آنرا با اشعه گاما که در فیزیک سال دوم دبیرستان خوانده اند اشتباه میگیرند . این را میزنیم به حساب ..
کافیست یک سرچ کوچک در همین گوگل خودتان انجام دهید تا اطلاعات کسب کنید . من نیازی به توضیح نمیبینم زیرا این اطلاعات در حد دستفروشهای خیابان است .
خوش باشید [/quote]
خرتوخر جان! این دقیقا جمله شما بود:
"زیرا اشعه گاما بسیار چشم را ناراحت میکند"
با توجه به اینکه شما دقیقا گفتید اشعه گاما ، هیچ برداشت دیگری نمیشود کرد!
فرض کنیم مشکل نوع بیان شما بود و منظورتان مقدار گامای تصویر بود ؛
دوست گرامی، غرض اظهار فضل نیست! اما بنده حداقل چهار-پنج سال است که به واسطه ی شغل و رشته ام، دقیقا با این مفاهیم مورد نظر جنابعالی سر و کار دارم و کاملا با مفهوم گامایی که الان گفتید آشنا هستم.در بحث تصویر، گاما صرفا یک کمیت است...دقیقا مانند دما که تعیین کننده مقدار یک فاکتور است...با کم و زیاد کردن گامای تصویر، صرفا مقدار فیلتری که بر آن اعمال میشود تغییر میکند! که در مورد عکس، به نوعی روشنایی تحت تاثیر قرار می گیرد( البته با یک افکت خاص)...
پس بیان اینکه گاما برای چشم مضر است ، دقیقا مثل این است که بگوییم دما برای بدن مضر است!!!...در واقع همانطور که میگوییم دمای بالا برای بدن مضر است، باید گفت که مقدار گامای بالای تصویر ممکن است چشم را بیازارد...
پس توجه فرمایید که مشکل از طرز بیان شما بود، نه فهم بنده!
این نظر را صرفا در جواب ادبیات(؟) تحقیرآمیز شما نوشتم و لاغیر...هرچند که به نوع تحقیرها و تهمت های شما از بدو ورودتان به کتابناک عادت داریم...
ضمنا بحث در پیرامون اقتصاد کتاب بود! پس بهتر است بحث در همان مورد ادامه پیدا کند!
بدرود...
اشعه ی گاما اشعه ای با فرکانس بسیار بالاست که در دماهای بسیار بالا منتشر میشود! مربوط کردن اشعه ی گاما به مانیتور شبیه یک شوخی بچه گانه است و بس...[/quote]
خیلی عجیب است که رفقایمان چیزی در مورد گامای یک تصویر و روش تنظیم آن هیچی نمیدانند و آنرا با اشعه گاما که در فیزیک سال دوم دبیرستان خوانده اند اشتباه میگیرند . این را میزنیم به حساب ..
کافیست یک سرچ کوچک در همین گوگل خودتان انجام دهید تا اطلاعات کسب کنید . من نیازی به توضیح نمیبینم زیرا این اطلاعات در حد دستفروشهای خیابان است .
خوش باشید :x
دوست عزیز ما که نمیتونیم بیایم باید چکار کنیم ؟:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((
مشکلات دیگر کشورها.....
از خدا که پنهان نیست، از شما هم نباشد، این دیگر کشورها آنقدر از کشورشان مشکلات و بدبختی و فقر و گرسنگی دارند که نوبت به پخش مشکلات خودمان در صداوسیما نمیرسد. البته دوستانی که این تصاویر را پخش میکنند، معتقدند در ایران هیچ مشکلی وجود ندارد و هرچه مشکل بود را خارجیها پیشخرید کردهاند؛ مثل همین رکورد اقتصاد جهانی، تورم، آلودگی هوا، بیکاری و... که اگر به آنها رو بدهی، مشکل میشوند، اگر رو ندهی و به آنها بیمحلی کنی، خودشان خشک میشوند و میافتند.
خصوصا آمریکاییهای بدبخت و فلکزده که از بس بیکار و گرسنه هستند و زندگی سختی دارند، آدم دلش برایشان کباب میشود. آدم مگر تا این حد بدبخت میشود؟!
لااقل یک سفر نمیآیند ایران که یک مقداری رنگ آسایش را ببینند؛ البته به شرط اینکه بتوانند از ترافیک و آلودگی تهران جان سالم بهدر ببرند. بههرحال آنها مثل ما نیستند که نسبت به این خرده مشکلات ضدضربه شدهباشند.
تفریحات سالم ایرانیها!
پیرو مبحث قبلی پژوهشگران اعلام کردند: «در ایران سالانه سهمیلیارد استامینوفن مصرف میشود»!
میبینید شما را به خدا؟ از بس که مشکل نداریم و کار خاصی هم نداریم، مینشینیم دور هم استامینوفن میخوریم و کیف میکنیم؛ آن هم نه یکی یکی، مشتمشت میخوریم که یک مشکلی برایمان ایجاد شود تا از بیمشکلی دربیاییم!
اینجا بزرگترین خلافمان خوردن استامینوفن است. یعنی بچهها که دور هم جمع میشویم شب جمعهها، برای اینکه در یک سن خاصی هستیم استامینوفن میخوریم و میرویم فضا! نمیدانید تا کجا میرویم. به فضا که میرویم تازه متوجه میشویم این دیگر کشورها چهقدر مشکلات دارند. همه گرسنه، تشنه، بیکار، بدبخت، ناراحت... نمیدانید چه وضعی است توی این دیگر کشورها. خوش به حال خودمان که در ایران زندگی میکنیم و نمیدانیم صخطی(!) را چگونه مینویسند. کاش لااقل نوشتنش را بلد بودیم که موقع نوشتن بدبختیهای این سایر کشورها آبرویمان نمیرفت!
یک بار دیگر از صداوسیما به دلیل پخش مکرر مشکلات کشورهای دوست و همسایه تشکر میکنیم و امیدواریم یک روزی آنها هم مثل ما در سعادت و خوشبختی کامل زندگی کنند!
اشعه ی گاما اشعه ای با فرکانس بسیار بالاست که در دماهای بسیار بالا منتشر میشود! مربوط کردن اشعه ی گاما به مانیتور شبیه یک شوخی بچه گانه است و بس...
شما که دانشمند تشریف دارید و اٍند اشعه ی گاما به بزرگی خودتون ببخشیدش
اگر قیمت کتاب چند برابر شود تیراژ 100 تا هم برای ناشر صرف دارد . زیرا کسی که کتاب را برای دکور استفاده میکند اصلا برایش قیمت مهم نیست .
در مورد کتاب الکترونیکی باید بگویم که کتاب الکترونیکی را نباید با کامپیوتر خواند زیرا اشعه گاما بسیار چشم را ناراحت میکند . کتاب الکترونیکی را باید با پی دی اف ریدرهای موجود در بازار خواند که اصلا چشم را ناراحت نمیکنند و برای همین کار ساخته شده اند . اگر رفقا خواستند با کامپیوتر بخوانند حتما کتاب را بصورت نگاتیو بخوانند در این حالت کل صفحه تیره است و فقط نوشته ها روشن هستند . امتحان کنید خواهید دید که چشمتان خیلی دیرتر خسته میشود .
منم با نظر پورفر موافقم کتاب باید لمس بشه خوندن نسخه الکترونیکی لذتی نداره مگر کتابی که واقعا پیدا نشه .[/quote]
شما فقط موافقت کن، حتی بی دلیل، اصلا شما میدونی اشعه گاما چیه که موافقی، در ضمن میشه بگی مزیت کتاب چاپی نسبت به ای بوک چیه؟