رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
عروسی خون
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 44 رای
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 44 رای
نمایشنامه «عروسی خون» شاهکاری از فدریکو گارسیا لورکا

نمایشنامه های لورکا:
لورکا در کنار شعر و نقاشی از نوجوانی در کار نمایش به فعالیت پرداخت. تئاتر لورکا ریشه در زبان مردم داشت. آثار نمایشی لورکا، درام هایی واقع بینانه است. وی معتقد بود که مردم را بایستی با تئاتر آشنا کرد. لورکا به این باور بود که مردم می توانند در تئاتر یک بار دیگر احساساتی را که زندگی روزمره کم رنگشان کرده است، تجربه کنند. آثار لورکا مجموعه ای بودند که در آن شعر، داستان و نمایش نامه با هم آمیخته می شدند. لورکا در نمایش نامه هایش از شعر به وفور استفاده کرده است. به طور کلی آثار نمایشی لورکا در سه زمینه است:

عروسکی: دختری که گل های زیبای ریحان را آب می دهد (1923) و چماق عروسک (1926).

کمدی: عشق دون پرلیم و بلیزا در باغ (1928)، همسر عجیب کفاش (1929)، کالبد دون کریستو بال (1935)، نمایش نامه های کوتاه: دختر ملوان و دانشجو، گردش باستر کیتون و خیال کوتاه.

تراژدی های سه گانه تریلوژی: عروسی خون (1933)، یرما (1934) و خانه برنارد آلبا (1936).

در سال 1931، گروه سیار تئاتر باراکا با راهنمایی لورکا، نمایش نامه های نویسندگانی نظیر: لوپه دووگا، سروانتس و کالدرون دولابارکا را در دهکده های مختلف به اجرا در آورد. لورکا با تاسیس این گروه، تئاتر را به میان مردم شهرهای کوچک و روستاهایی که از داشتن تئاتر محروم مانده بودند، برد. تجربه ی لورکا در تئاتر با آمیزشی که از موسیقی، طراحی و دکور با متون کلاسیک یا مدرن به وجود آورد، گویای مدرنیته بودند.
لورکا در نمایش نامه های فولکوریک خود، قصد دارد تماشاگر را به این اندیشه وا دارد که جامعه امروزی که قرن ها سنن و قوانین جامعه مرد سالار را بر دوش خود حمل می کرد، اکنون دیگر توانایی اش را از دست داده است. لورکا نه تنها با کلام شعر گونه تصویری اش، تئاتر را غنی تر ساخت بلکه تراژدی فولکوریک را در ارتباط با زندگی جدید و مسائل آن، بازسازی کرد.
نخستین اثر نمایشی لورکا قطعه کوتاه و شاعرانه ای است به نام افسون شاپرک «گناه پروانه». این اثر در سال 20 – 1919 نوشته و در سال 1921 به کارگردانی مارتینز سیرا اجرا شد. این نمایش برای معدودی نوگرایان که آن را دیدند، تجربه ای نو بود. در همین سال و در سفری، نمایش عروسکی اش دختری که گل های زیبای ریحان را آب می داد و شاهزاده کنجکاو را اجرا کرد. لورکا خود طراحی این نمایش را به عهده داشت.
نمایش نامه ماریانا پینه دا در پاییز 1927 اجرا شد که طراحی اجرای آن را سالوادو دالی بر عهده داشت. کمدی همسر گیج کفاش را به سال 1930 منتشر کرد. محور این نمایش نامه بر محور مسأله ای اجتماعی یعنی ازدواج مردان سالخورده با زنان و دختران جوانی که از سر تنگدستی به این ازدواج ها تن می دادند، دور می زد. پس از آن نمایش نامه پس از گذشت پنج سال را نوشت. این نمایش نامه سو رئالیستی، روایت واقعه ای است که به ظاهر ظرف پنج سال اتفاق می افتد، اما در واقع رویداد نمایش نامه در یک شب و در اندیشه شخصیت نمایش نامه می گذرد. این ساختار سو رئالیستی نمایش نامه به لورکا امکان آن را می داد که نشان دهد، ممکن است انسان در یک شب، همان قدر متحمل درد شود که ظرف پنج سال.
لورکا می کوشید تا از عصاره رویدادها به عنوان درون مایه آثارش بهره گیری کند. این روش در آفرینش نمایش نامه عروسی خون به شکلی آشکار جلوه می کند. نوشتن نمایش نامه عروسی خون چهار سال طول کشید و در سال 1933 به روی صحنه رفت. نمایش نامه عروسی خون بیش از یکصد اجرا داشت. عروسی خون نخستین نمایش نامه از تراژدی های سه گانه لورکا و سرآغاز فصلی از هنر نمایش نامه نویسی لورکا است.
گارسیا لورکا با آگاهی بر اوضاع خاص سیاسی و اجتماعی، به دفاع از حقوق زنان برخاست و با طرح وضعیت زندگی آن ها و تضییع حق و حقوق شان، مظلومیت آن ها را بازگو کرد. در نمایش نامه های عروسی خون، یرما، دونا رزیتای پیر دختر و خانه برنارد آلبا، ستم اجتماعی بر زنان را برملا ساخت.
دومین تراژدی لورکا، یرما نام دارد که در سال 1934 نوشته شد. در یرما آدم ها از میان اجتماع برگزیده شده اند و شخصیت اصلی یک زن است. یرما تمثیلی است از فریاد اعتراض زن علیه جامعه ای مرد سالار. درد یرما درد میلیون ها زن دنیا است و لورکا به خوبی از عهده بیان آن بر آمده است. هنگامی که تراژدی یرما به صحنه رفت، روزنامه های مخالف، نمایش نامه اش را به عنوان اثری ضد اخلاق، محکوم کردند. نخستین شب اجرا، گروهی کوشیدند با فریاد و ناسزا گویی به بازیگران و لورکا، از اجرای نمایش جلوگیری کنند. اما خشم تماشاگران، خیلی زود آن ها را خاموش کرد.
در نمایش نامه یرما صحنه های بدیع بسیاری وجود دارد. از جمله وقتی شخصیت نقش اول از دوست خود می پرسد هنگامی که فهمید باردار است چه احساسی به او دست داد، این پاسخ را می شنود: آیا تا به حال یک پرنده زنده را محکم در میان دستانت نگاه داشته ای؟ این مثل همان احساس است ولی بیش تر درون رگهایت. نمایش یرما برای لورکا موفقیتی بسیار به همراه آورد. در 30 دسامبر 1934 روزنامه ال دفنسور ضمن مقاله ای، از موفقیت درخشان یرما سخن راند. در پایان پس از تهنیت به لورکا، با شاعری که شکوه به ارمغان آورده بود، ابراز همبستگی کرد. لورکا در این سال نمایش نامه دونا روزیتای پیر دختر را نیز به پایان رساند. این نمایش نامه در مورد مردمانی است که زندگی اجتماعی شان ریشه در قرون گذشته دارد. لورکا در ژانویه 1936 در مراسمی که به افتخار موفقیت نمایش نامه اش دونا روزیتای پیر دختر تشکیل شد، شرکت کرد. این نمایش مورد استقبال منتقدین و تماشاگران قرار گرفته بود.
پس از آن نمایش نامه خانه برنارد آلبا که زمان کوتاهی پیش از مرگ به پایان اش رساند، در 5 سال آخر زندگی نوشته شد. این نمایش نامه در زمان حیات لورکا به روی صحنه نرفت و برای نخستین بار در 1945 در آرژانتین اجرا شد. برنارد البا فریاد اعتراضی است علیه جامعه ای سیاه. تراژدی دردناک زنان در اجتماعی مرد سالار است. این نمایش نامه تفسیر و تحلیلی است از کسانی که امیدها و ارزش های انسانی را در جهان پایمال می کنند. لورکا شرایط ستمگرانه زنان روستایی را در نمایش نامه خانه برنارد آلبا به خوبی نشان می دهد.
تصویری که فدریکو گارسیا لورکا در خانه برنارد آلبا از روابط درونی اعضای خانه با یکدیگر می دهد، از یک طرف اشاره ای است به استیلای فردی و اجتماعی و از طرف دیگر مبارزه برای رهایی. خانه برنارد آلبا توان آن را دارد که از یک سو تماشاگر را در اندوهی تحمل ناپذیر غرقه کند و از سوی دیگر او را از فرط خشم به فریاد آورد.
نمایش نامه آخرین لورکا، رویاهای دختر خاله ام اورلیا بود که شخصیت اصلی آن کودکی خود لورکا است. نمایش نامه عروسکی دختری که گل های زیبای ریحان را آب می دهد و شاهزاده کنجکاو که در 1923 به صحنه آمد، هنوز ناشناخته مانده اند. قربانی شدن ایفی ژنی که 1927 نوشتن اش آغاز شد و زیبایی که لورکا آن را تراژدی سیاسی می نامید، عنوان دو نمایش نامه ای است که هنوز یافت نشده است. هم چنین لورکا در زمان حیات، از نمایش نامه ای در 5 پرده به نام تماشاگر، سخن می گفت. از این نمایش نامه جز دو صحنه کوتاه که در نشریه ای با اجازه خود شاعر به چاپ رسید و از نمایش نامه دیگرش ویرانی سدوم (1936)، اثری در دست نیست.
تسلط لورکا بر فرهنگ های مختلف، از او هنرمندی جهان شمول ساخته است. لورکا در آخرین مصاحبه اش پیش از مرگ می گوید: من برادر همه انسان ها هستم، برادر همه مردم جهان. لورکا در 15 ژوئیه چند روز مانده به مرگ درباره پابلو نرودا حرف زد. نرودا بعدها به یاد لورکا چنین سرود:

فدریکو یادت هست

از زیر خاک

خانه را با بهار خواب هایش

سپیده دم 19 اوت 1936، فدریکو گارسیا لورکا همراه با سه زندانی دیگر در میان سربازان مسلح از کنار چشمه اشک ها گذشتند و در جائی در کنار زیتون زار، ایستادند و چشم در چشم جوخه آتش دوختند. مرگ لورکا به مثابه نمادی از شعر و تئاتری با موضوع احساس های انسانی، عشق، مرگ، عصیان و ... هم چنان باقی مانده است همان طور که خود گفت:

من باز خواهم گشت

چرا که بال هایم

توان بازگشت را به من می دهند

می خواهم که در سپیده دمان بمیرم

آرزو می کنم که به گل ها باز گردم

و از گل ها

به قلبم.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
mohammad abedi
mohammad abedi
1392/01/19

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی عروسی خون

تعداد دیدگاه‌ها:
7
سلام به همه دوستان من ک نتونستم این کتاب رو بخونم چون دانلود نمیشه اول میخوام ی خواهش بکنم که کتابی ک دانلود نمیشه رو یا حذف کنید یا دانلودش رو فعال کنید و بعد ازدوستان تقاضا دارم چند کتاب جالب و پر مغز برای رهایی از ذهن که اینجا دانلود بشه معرفی کنن با تشکر از همه
آقا من نمایشنامه خانه برنارد آلبا نوشته لورکا رو نیاز دارم که توی همین کتاب عروسی خون هستش . چگونه میتوانم دانلود کنم ؟
:-)
با تشکر از آپلود این نمایشنامه و توضیحات خوب از دوست گرامی mohammad abedi 8-)8-)
معرفی:
فدریکو گارسیا لورکا شاعر شهیر اسپانیا ، در5 ژوئن 1898 در دهکده ى «فونته» در منطقه ى وگا در نزدیکى گرانادا متولد شد. پدرش کشاورزى ثروتمند و مادرش معلمى از خانواده اى متشخص بود. لورکا در سال 1918 در گرانادا اولین کتاب نثر خود «نقش ها و چشم اندازها» را به چاپ رساند . دوستی اش با دالی سبب گرایشش به سوررئالیسم در برخی آثارش به خصوص مجموعه ی « شاعر در نیویورک» شد. این مجموعه را لورکا در مدت اقامتش در دانشگاه کلمبیا در سال 1929 نوشت . در سال 1935 لورکا با مرگ دوست صمیمی خود ایگناسیو سانچز مخیاس ِگاوباز دگرگون شد و«مرثیه برای ایگناسیو سانچز مخیاس» را نوشت که بی گمان بهترین شعر اسپانیایی در قرن بیستم و وبه گمان عده ای در تمامی دوران اسپانیا ست .لورکا درخشانترین چهره شعر اسپانیا و در همان حال یکی از نامدارترین شاعران جهان است. شهرتی که نه تنها از شعر پر مایه او که از زندگی پرشور و مرگ جنایت بارش نیز به همان اندازه آب می خورد.در خانواده ای که پدر روستایی مرفهی بود و مادر زنی متشخص و درس خوانده. تا چهار سالگی رنجور و بیمار بود، نمی توانست راه برود و به بازیهای کودکانه رغبتی نشان نمی داد. اما به شنیدن افسانه ها و قصه هایی که خدمتکاران و روستاییان می گفتند و ترانه هایی که کولیان می خواندند شوقی عجیب داشت... عشق آتشین لورکا به هنر نمایش هرگز در او کاستی نپذیرفت و همین عشق سرشار بود که او را علی رغم عمر بسیار کوتاهش به خلق نمایشنامه های جاویدانی چون \" عروسی خون \"، \" یرما \" و \"خانه برناردا آلبا\" و \"زن پتیاره\" رهنمون شد. بدین سان نخستین آموزگاران لورکا مادرش بود که خواندن و نوشتن بدو آموخت و نیز با موسیقی آشنایش کرد، و مزرعه خانوادگی او بود که در آن سنتهای کهن آندلس را شناخت و با ترانه های خیال انگیز کولیان چنان انس گرفت که برای سراسر عمر کلید قلعه جادویی شعر را در دستهای معجزه گر او نهاد.لورکا سالهای فراوانی در دارالعلم گرانادا و مادرید به تحصیل اشتغال داشت اما رشته خاصی را در هیچیک از این دو به پایان نبرد و در عوض فرهنگ و ادب اسپانیایی را به خوبی آموخت. از او شاعری بار آورد که آگاهی عمیقش از فرهنگ عامیانه اسپانیایی حیرت انگیز است و تمام اسپانیا در خونش می تپد. هنگامی که رژیم جمهوری مطلوب لورکا در اسپانیا مستقر شد او که همیشه بر آن بود که تئاتر را به میان مردم ببرد اقدام به ایجاد گروه نمایشی سیاری از دانشجویان کرد که نام \"لابارکا\" را بر خود نهاد. این گروه مدام از شهری به شهری و از روستایی به روستایی در حرکت بود و نمایشنامه های فراوانی را بر صحنه آورد. در پنج سال آخر عمر خویش لورکا کمتر به سرودن شعری مستقل پرداخت. می توان گفت مهمترین شعر پیش از مرگ او و شاهکار تمامی دوران سرایندگیش مرثیه عجیبی است که در مرگ دوست گاوبازش ایگناسیو سانچز مخیاس نوشته و از لحاظ برداشتها و بینش خاص او از مرگ و زندگی، با تراژدی هایی که سالهای اخر عمر خود را یکسره وقف نوشتن و سرودن آنها کرده بود در یک خط قرار می گیرد. یعنی سخن از سرنوشت ستمگر و گریزناپذیری به میان می آورد که قاطعانه در ساعت پنج عصر لحظه احتضار و مرگ ایگناسیو را اعلام می کند.نخستین روزهای جنگ داخلی اسپانیا - در نیمه شب 19 اوت 1936 - به دست گروهی از اوباش فالانژ گرفتار شد و در تپه های شرقی گرانادا در فاصله کوتاهی از مزرعه زادگاهش به فجیعترین صورتی تیر باران شد بی آنکه هرگز جسدش به دست آید یا گورش شناخته شود. لورکا اکنون جزیی از خاک اسپانیاست.
عروسی خون
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک