دانلود رایگان
اگر عضو نیستید در کمتر از یک دقیقه عضو شوید و کتاب اول خود را رایگان دریافت کنید.
ورود / ثبتنام
دانلود بدون معطلی
این کتاب را بدون نیاز به عضویت، خریداری کنید. پیش از خرید، میتوانید از طریق گزینه مطالعه آنلاین، صفحاتی از کتاب را مشاهده کنید.
خرید 59,000 تومان
دیدگاههای کتاب الکترونیکی بازی های محلی آذربایجان
در صفحه 102 کتاب این بازی هم شرح داده شده: مازالاخ همون فرفره با یک رشته نخ هست که کشیده میشه تا فرفره رو به چرخش در بیاره:-)
اویونلاری کی من اوشاخلیقدا اورگشمیشدیم: شوبه شوبه- کمر گوتیردی- مره مره-شار- پنچ داش-چیلینگ آغاج- خانه خانه- توش توش-پپسی قاپاقی-و غیره:)):D
:D
خوش به حالتون بود پس;-(اون زمان داشتن همچین گنجی نعمتی بوده والا.:x
من که هر چی از جمله تیله که جمع میکردم این برادر هام سریع در عرض 3 ثانیه صاحب میشدند:(( آی دلم میسوخت (?)او زمان من هم اش از دستشون گریه میکردم و اونها هم به جاش همچین خنده های شیطنت آمیزی به من میکردند و بعد اگه کار به دادگاه مامان و بابا میکشید، خط نشان بود که از طرف اونها به من میرسید.آخی طفلی من .چقدر مظلوم بودم:D:D:D:D
ولی یادمه بازی زوووووو رو زیاد میکردیم.همه بچه های فامیل جمع میشدیم این بازی رو زیاد انجام میدادیم.خدایش برای اینکه نبازیم اینقدر زوووووووووو میکشیدم که سیاه و کبود میشدیم:)):)):)) الان که یادم میافته میگم خوب طوریمون نمیشده به خدا:D:D:Dخدا رو باید شکر کنیم که زنده ایم:D:D:D:D:D:D
برای این بازی مجبور بودیم درب فلزی بطریهای نوشابه رو جمع کنیم و داخل یک دایره بچینیم و با یک سنگ تخت به طرفشان نشانه رفته و هدف قرار بدیم , اگه درب بطری از خط خارج میشد برای خودمون برمیداشتیم. من با این بازی یک سرمایه 1000 تایی از این در بطریها داشتم:)):))
ممنونم :)