[quote='mahi_mooli']نمیدونم تو این کتاب نوشته شده شرح بازی مازالاخ یا نه!وای همیشه پسر بچه ها تو کوچه بازی میکردن و منم بازی نمی دادن و تا 1 ماه پیش هم بلد نبودم ،از وقتی یاد گرفتم مازالاخ سالام انگار یه پنجره بزرگ به روم باز شده!کاش به بچه های امروز به جای والیبال و تنیس و بسکتبال و اسکیت و ...این بازی هارو یاد میدادیم!(البته من این بازی ها رو رد نمی کنم چون اینها هم لازمه ولی بازی های محلی رو میشه یه جور هویت تلقی کرد و به نسل های بعدی هم آموخت تا فرهنگ مناطق مختلف کشور پاس داشته بشه!)[/quote]
در صفحه 102 کتاب این بازی هم شرح داده شده: مازالاخ همون فرفره با یک رشته نخ هست که کشیده میشه تا فرفره رو به چرخش در بیاره:-)
اویونلاری کی من اوشاخلیقدا اورگشمیشدیم: شوبه شوبه- کمر گوتیردی- مره مره-شار- پنچ داش-چیلینگ آغاج- خانه خانه- توش توش-پپسی قاپاقی-و غیره:)):D
نمیدونم تو این کتاب نوشته شده شرح بازی مازالاخ یا نه!وای همیشه پسر بچه ها تو کوچه بازی میکردن و منم بازی نمی دادن :((:((:((:((و تا 1 ماه پیش هم بلد نبودم ،از وقتی یاد گرفتم مازالاخ سالام انگار یه پنجره بزرگ به روم باز شده!کاش به بچه های امروز به جای والیبال و تنیس و بسکتبال و اسکیت و ...این بازی هارو یاد میدادیم!(البته من این بازی ها رو رد نمی کنم چون اینها هم لازمه ولی بازی های محلی رو میشه یه جور هویت تلقی کرد و به نسل های بعدی هم آموخت تا فرهنگ مناطق مختلف کشور پاس داشته بشه!)
[quote='میکرولب']البته یک بازی محبوب که ما در منطقه خیاو در دهه 60 انجام میدادیم در این کتاب ذکر نشده و اون " پپسی قاپاقی" بود
برای این بازی مجبور بودیم درب فلزی بطریهای نوشابه رو جمع کنیم و داخل یک دایره بچینیم و با یک سنگ تخت به طرفشان نشانه رفته و هدف قرار بدیم , اگه درب بطری از خط خارج میشد برای خودمون برمیداشتیم. من با این بازی یک سرمایه 1000 تایی از این در بطریها داشتم[/quote]
:D
خوش به حالتون بود پس;-(اون زمان داشتن همچین گنجی نعمتی بوده والا.:x
من که هر چی از جمله تیله که جمع میکردم این برادر هام سریع در عرض 3 ثانیه صاحب میشدند:(( آی دلم میسوخت (?)او زمان من هم اش از دستشون گریه میکردم و اونها هم به جاش همچین خنده های شیطنت آمیزی به من میکردند و بعد اگه کار به دادگاه مامان و بابا میکشید، خط نشان بود که از طرف اونها به من میرسید.آخی طفلی من .چقدر مظلوم بودم:D:D:D:D
ولی یادمه بازی زوووووو رو زیاد میکردیم.همه بچه های فامیل جمع میشدیم این بازی رو زیاد انجام میدادیم.خدایش برای اینکه نبازیم اینقدر زوووووووووو میکشیدم که سیاه و کبود میشدیم:)):)):)) الان که یادم میافته میگم خوب طوریمون نمیشده به خدا:D:D:Dخدا رو باید شکر کنیم که زنده ایم:D:D:D:D:D:D
البته یک بازی محبوب که ما در منطقه خیاو در دهه 60 انجام میدادیم در این کتاب ذکر نشده و اون " پپسی قاپاقی" بود
برای این بازی مجبور بودیم درب فلزی بطریهای نوشابه رو جمع کنیم و داخل یک دایره بچینیم و با یک سنگ تخت به طرفشان نشانه رفته و هدف قرار بدیم , اگه درب بطری از خط خارج میشد برای خودمون برمیداشتیم. من با این بازی یک سرمایه 1000 تایی از این در بطریها داشتم:)):))
دیدگاههای کتاب الکترونیکی بازی های محلی آذربایجان
در صفحه 102 کتاب این بازی هم شرح داده شده: مازالاخ همون فرفره با یک رشته نخ هست که کشیده میشه تا فرفره رو به چرخش در بیاره:-)
اویونلاری کی من اوشاخلیقدا اورگشمیشدیم: شوبه شوبه- کمر گوتیردی- مره مره-شار- پنچ داش-چیلینگ آغاج- خانه خانه- توش توش-پپسی قاپاقی-و غیره:)):D
برای این بازی مجبور بودیم درب فلزی بطریهای نوشابه رو جمع کنیم و داخل یک دایره بچینیم و با یک سنگ تخت به طرفشان نشانه رفته و هدف قرار بدیم , اگه درب بطری از خط خارج میشد برای خودمون برمیداشتیم. من با این بازی یک سرمایه 1000 تایی از این در بطریها داشتم[/quote]
:D
خوش به حالتون بود پس;-(اون زمان داشتن همچین گنجی نعمتی بوده والا.:x
من که هر چی از جمله تیله که جمع میکردم این برادر هام سریع در عرض 3 ثانیه صاحب میشدند:(( آی دلم میسوخت (?)او زمان من هم اش از دستشون گریه میکردم و اونها هم به جاش همچین خنده های شیطنت آمیزی به من میکردند و بعد اگه کار به دادگاه مامان و بابا میکشید، خط نشان بود که از طرف اونها به من میرسید.آخی طفلی من .چقدر مظلوم بودم:D:D:D:D
ولی یادمه بازی زوووووو رو زیاد میکردیم.همه بچه های فامیل جمع میشدیم این بازی رو زیاد انجام میدادیم.خدایش برای اینکه نبازیم اینقدر زوووووووووو میکشیدم که سیاه و کبود میشدیم:)):)):)) الان که یادم میافته میگم خوب طوریمون نمیشده به خدا:D:D:Dخدا رو باید شکر کنیم که زنده ایم:D:D:D:D:D:D
برای این بازی مجبور بودیم درب فلزی بطریهای نوشابه رو جمع کنیم و داخل یک دایره بچینیم و با یک سنگ تخت به طرفشان نشانه رفته و هدف قرار بدیم , اگه درب بطری از خط خارج میشد برای خودمون برمیداشتیم. من با این بازی یک سرمایه 1000 تایی از این در بطریها داشتم:)):))
ممنونم :)