عبور از خاتمی
درباره:
سید محمد خاتمی
امتیاز دهید
نویسنده: جمعی از نویسندگان
این کتاب شامل مقالاتی است از بزرگان جریان اصلاح طلبی در ایران:
سعید حجاریان
حسین بشیریه
علیرضا علوی تبار
محسن آرمین
علیرضا جلایی پور
هاشم آقاجری
محمد رضا تاجیک.
این کتاب شامل مقالاتی است از بزرگان جریان اصلاح طلبی در ایران:
سعید حجاریان
حسین بشیریه
علیرضا علوی تبار
محسن آرمین
علیرضا جلایی پور
هاشم آقاجری
محمد رضا تاجیک.
آپلود شده توسط:
poorfar
1392/01/15
دیدگاههای کتاب الکترونیکی عبور از خاتمی
حرفهای شما بسیار متین و درست است و بنده هم سالهاست که به این نتیجه رسیدم که انتخابات در ایران دست کم بعد از خرداد76آزاد نبوده اما شمایی که حرف از انتخابات آزاد و همه پرسی را میزنید بفرمایید که برای رسیدن به همه پرسی و انتخابات آزاد چه راههایی را باید پیش گرفت نکند شما هم مثل بعضیها به داشتنه شناسنامه بی مهرتون می بالید؟؟بنده اعتقاد دارم رای ندادن اگر سرافکندگی نداشته باشد بالیدن هم ندارد من خودم از کسانی هستم که این انتخابات را آزاد نمیدانم و زیاد هم به تاثیر رای مردم بر رئیس جمهور منتخب!! امیدوار نیستم اما آیا مردم جز همین انتخابات(با توجه به تایید صلاحیت نامزدی آقای روحانی از طرف رهبر اصلاحات آقای خاتمی) راهی برای برگشت به دوران سرخوشیشان(دولت اصلاحات76تا84) دارند؟ اگر دارند چه راهی؟ لطفا راههایی را که منتهی به جنگ میشود را فاکتور بگیرید.
دوستانی که حرف از آزادی و رسیدن به دموکراسی در گرو شرکت نکردن در انتخابات میزنند با دلایل سیاسی بیان کنند که چگونه میشود این انتخابات آزاد و همه پرسی را راه انداخت بنده نظراتم را با دلایل سیاسی مطرح میکنم صرفا شعار ایدآلگرایانه نمیتواند برای ملت آب و نان شود...
چون شب بود ، شمع رو روشن میکونه و در کمال تعجب میبینه که تمام خرماها کرمو هستن
یه لحظه فکر میکنه و بعد شمع رو خاموش میکنه و خرماهارو میخوره!!!
امیدوارم صراحت کلام من موجب آزردگی خاطر دوستان نباشه ؛ اما دوستانی که خیلی اصرار دارن رای بدن ، میتونن شمع رو خاموش کنن!
جدا از تمام دلایلی که دوستان همفکر بنده اظهار کردن یه مورد دیگه رو هم من اضافه میکنم:
حداقل مشارکت سیاسی باعث میشه تا سیستم با خودش فکری بکنه تا برای دوره بعد ، گزینه های مردم پسندتری رو ارائه بکنه
انتخاب بین بد و بدتر یعنی : اوکی! من راضیم ! همین روال رو ادامه میدیم!
به امید سربلندی ایران
موضوع اینجاست که
آیا کسایی که رای میدن و نمیدن بر سر برخی چیزهای کلی(...)توافق دارند یا نه؟
بهترین و کارا ترین راه برای دگرگونی و نوسازی یک سیستم خاص در یک دوره خاص چی هست و چه برنامه هایی وجود داره؟
شاید اینجا نشه بحث رو ادامه داد اما شما که رای میدین به چند دلیل کار بدتر رو انجام دادین:
به نظر من، همبستگی تحریم مردمی به صورت منسجم بهترین راه ممکنه
اگه مردم پهن مغز ایران پس از همون سال فتنه تمام انتخابات مدنی و سیاسی رو تحریم کرده بودند و با هر انتخاباتی بریم بین بد و بدتر انتخاب کنیم راه ننداخته بودن الان اینجا نبودیم که شما دوباره تشریف ببرین شانس اندک بین بد و بدتر رو امتحان کنین(فارغ ازین که کسایی که الان نامزد هستند به طرز عجیبی شبیه هم هستن و احتمال اینکه انتخاب بد شما همان گزینه بدتر ازآب دربیاد بسیاار بالاست،اینها گلچین و تربیت شده هستند)
شرکت شما مشروعیت و مقبولیت و سنگین شدن سیستم و همچنین کرسی ها رو ببار میاره ، راه رو طولانی تر و پیچیده تر میکنه و با این حافظه تاریخی و سواد سیاسی! مردم حتی فراموش میکنن و با قانون تکرار و تلقین واژگونش هم میکنن!
چون که من و شمای نوعی نتونستیم صرف نظر از تفاوت جهانبینیمون برای هدف مشترک متحد بشیم
قبل از اون دیگر انتخابهای هر شخص به نوعی تحمیلی و غیر مقبول به نظر میرسه!
وگرنه گذاشتن اسم مشارکت و دخالت در سرنوشتمان در دیگر انتخابها تنها بازی با الفاظ هست
در نهایت دوستانی که قصد شرکت دارند بفرمایند نتیجه شرکت در انتخابات به کجا ختم خواهد شد؟
شاید مثال شما زیبا باشه اما در واقع ربطی به ما و شرایط کشور نداره که توضیح میدم.
در مثال شما کشور هواپیماست سیستم اداره کشور نفص فنی هواپیماست و خلبان ماهر هم کسیه که کاربلده اما مشکلات فراوانی پیش روی او هستند. اگر اشتباه متوجه شدم بفرمایید.
این مثال به این دلیل اشتباه هستش که مردم ما الان در آسمان و در ارتفاع 30000 پایی در حال پروازند.مثال شما زمانی کاربرد داشت که مردم هنوز سوار هواپیما نشده بودند اما مردم ما در سال 57 سوار هواپیما شدند و پرواز کردند. اکنون در ارتفاع 30000 پایی خلبان به هر جهت وجود نداره!! یا خودش پریده پایین یا سکته کرده یا ... به هردلیل نیستش. در بین مسافرین یکی پا میشه و میگه من یه دعایی بلدم که اگر بخونم هواپیما سالم فرود میاد!! تعدادی از مسافرا دور اونو میگیرن و میگن اون بفرستین کابین خلبان!!
یکی دیگه میاد میگه من عملا هواپیمای مسافربری رو خلبانی نکردم اما با یه هواپیمای تک موتوره شخصی چند بار پرواز کردم.یه عده میگن خب این لا اقل تو هوا بوده بیاین این بفرستیم بشه خلبان. یه عده ی دیگه یقه ی این 2 نفر رو میگیرن و به دعا خون میگن کاسه کوزتو جمع کن بهت رای نمیدیم به خلبان هواپیما تک موتوره میگن شما باید حتما گواهینامه خلبانی هواپیمای ایرباس یا بویینگ داشته باشین وگرنه رای نمیدیم که خلبان بشین.خب چیکار کنیم؟؟؟ بسط میشینیم تا هواپیما سقوط کنه؟؟؟؟؟ آیا این کار درسته؟؟؟؟؟ اگر اون رند دعاخون از فرصت استفاده کرد و از دودستگی سواستفاده کرد و رفت توی کابین خلبان و در رو از پشت بست و گفت خیال همگی راحت!!! اون وقت به نتیجه دلخواه میرسیم؟؟
دوستان گرامی من مثال ها قشنگن اما باید ربط هم داشته باشن. قبلا هم گفتم بگین نتیجه کار چیه نه اینکه قشنگ حرف بزنیم اما در نهایت نتیجه کارمون همون بشه که ازش متنفریم!!!
من و امثال من میگیم که خلبان هواپیمای تک موتوره شاید بتونه این هواپیمای بزرگ مسافربری رو سالم به زمین بنشونه و لااقل یه کاری کردیم نه اینکه دست روی دست گذاشته باشیم.
باز هم میگویم نتیجه ای که از شرکت نکردن در انتخابات حاصل کرده اید چه بوده است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همینجا خدمت تمام دوستانی که مخالف نظر من هستند اعلام میکنم روز شنبه آماده ام در صورت باخت دکتر روحانی شنوای دیدی گفتم هاِی! دوستان باشم اما همان روز باز هم خواهم پرسید که عدم شرکت شما چه نتیجه ای داشت که شرکت من از آن بدتر بوده است؟؟(جهت عدم تکرار جواب درخواست میکنم بعد از طرح سوال دوباره کامنت اولی که در این رابطه قرار داده ام را مطالعه فرمایید!!!
دوست ارجمند گفتم واقع بینانه بگید چرا و نتیجه آن هم چیست.خودتان و من بهتر میدانیم که شرکت کردن یا شرکت نکردن ما در پشت تریبون رفتن و گفتن همون چیزایی که فرمودید اثری نداره.برای اینکه توضیح دوباره نداده باشم کامنت اولم رو دوباره بخونید تا بودنید چرا. اما اینکه نمیخواهید در ظلم . ... شریک بشید همین سکوت شما به معنای شراکت با ظلم هستش و خیال نکنید با انگشت در گوش کردن و چشم خود را بستن میتوان از این موضوع رهایی یافت. حرف من اینه که کسی رو انتخاب کنیم که کمی ،اندکی،ذره ای دلش به حال مملکت بسوزه.ما دادمان از دست بیتدبیران بلنده بعد خودمان اجازه میدیم این بی تدبیران حکومت داری کنن.
امروز با دیروز متفاوت از هم هستن چه از لحاظ سیاسی چه اجتماعی و دید مردم اگر نظر من رو با دقت خونده باشین گفتم که در سناریوی تقلب عدم حضور یعنی عدم نیاز به تقلب و در نتیجه رییس جمهور شدن فرد بی لیاقت به صورت کاملا دموکراتیک اما حضور مردم باعث میشه تقلب صورت بگیره و این تقلب هزینه زاست و روزی رو میشه.ضمنا همیشه نمیشه تقلب کرد و شرایط زمانی متفاوته.امروز هم شرایط به گونه ایه که احتمال تقلب کمتر از گذشته ست اونم به دلیل چند دستگیه که پیش اومده.
اما در مورد بند3 نظرتون باید بگم این آزمون شما مانند کسیه که با چشم بسته بخواد از یه اتوبان رد بشه!! نتایج این موضوع بسیار بدتر از اونیه که فکر میکنید.من خودم از کسایی هستم که در جنگ 8 ساله خانمان از دست داده و شهرم به ویرانه بدل شده و دوست ندارم این اتفاق هیچ وقت دیگه برای هیچ کجای ایرانم به وقوع بپیونده. باید خدمت شما عرض کنم خیلی از کسایی هم که شما مخالفشون هستید عقیده دارن برای سرگرم کردن مردم باید جنگی راه انداخت و گزینه ی جنگ طلبشون هم در انتخابات وجود داره و به قولی با طناب پوسیده ی ایشون در حال رفتن به ته چاه هستیم.
اول اینکه نظام های توتالیتر مثل کره شمالی و شوروی سابق نیاز به نمایش توده ها دارند و به آن نیاز دارند چون عده ای هرچند زیاد در این نمایش حکومتی شرکت می کنند نباید باعث شود روشن فکران هیزم این آتش را بیشتر کنند اگر شرکت گسترده در انتصابات کم شود ملت خود می داند مشارکت در انتخابات کم بوده است (همینطور که در دوره قبل دانست نمی شود رای کروبی کمتر از آرا باطله باشد یا احمدی نژاد 64 درصد داشته باشند) دیگر حنای حکومت رنگ می بازد متوجه تبلیغات صدا و سیما و تصویرپردازی گزینشی آن هستم ولی می دانم عدم شرکت خلا بزرگی را در ساختار قدرت حکومت وارد می کند»
سه پاسخ دارم:
1.نظام های توتالیتر چه بخواهیم چه نخواهیم نمایش مد نظر را بازی می کنند.
2.نظام جمهوری اسلامی ساختارش کاملا شبیه دو نظامی که یاد کردید نیست.شباهت های شگفت انگیزی دارد که آن هم بر می گردد به ایدءولوژی هایی که در جریان انقلاب شکوهمند 57 شرکت داشتند و طرز فکر آن ها که متاثر از مارکسیسم بود اما نوعی تناقض در قانون اساسی ایران میان ساختار توتالیتر و ساختار چندقطبی وجود دارد.برخی اصول قانون اساسی ایران دموکراتیک است و برخی متمایل به اقتدارگرایی.این مساله دلیل تاریخی دارد که بحث آن جداست.اساسا امکان مانور سیاسی در جمهوری اسلامی حتی در مقایسه با دوران محمدرضاشاه به مراتب بالاتر است(هر چند سرکوب شدیدتر است) چه رسد به شوروی و کره ی شمالی.
3.اتفاقا در مثال اتحاد شوروی زدید سرآغاز فروپاشی کامل اتحاد شوروی انتخابات سال 1989 و در ضمن به قدرت رسیدن یلتسین در روسیه ی شوروی بود.
......................................................................................................................................
نقل قول «به قول یکی از رئیس جمهور های پیشین جمهوری اسلامی ایران نقش رئیس جمهور در ایران تدارکات چی بودن هست»
متاسفانه این نقل قولی که از آقای خاتمی می کنند دروغ است و حتی من هم قبلا مثل شما دچار اشتباه شده بودم و فکر می کردم واقعا چنین چیزی را گفته اند.لینکش را بعدا در پروفایلتان نشان می دهم تا ببینید مخالفان شناسنامه دار(نه همه شان) آقای خاتمی جز تمسخر و پیدا کردن چند نقل قول از مقاله های دهه ی شصت ایشان چیزی در چنته ندارند.(و اگر گذشته ی خودشان را نقب بزنیم یا بوی گندش همه جا را می گیرد یا اصلا سابقه ای ندارد که خوب یا بد باشد)
بخش های قبلی صحبت های شما را در کامنت پیش پاسخ دادم و گفتم قرار نیست رییس جمهور کاری انجام دهد.این مردم هستند که باید تغییر ایجاد کنند.
خوب شما به کسی نظر دارید، قبول. ولی دلیل نمی شود، نظرتان را به دیگران هم تحمیل کنید.