عبور از خاتمی
درباره:
سید محمد خاتمی
امتیاز دهید
نویسنده: جمعی از نویسندگان
این کتاب شامل مقالاتی است از بزرگان جریان اصلاح طلبی در ایران:
سعید حجاریان
حسین بشیریه
علیرضا علوی تبار
محسن آرمین
علیرضا جلایی پور
هاشم آقاجری
محمد رضا تاجیک.
این کتاب شامل مقالاتی است از بزرگان جریان اصلاح طلبی در ایران:
سعید حجاریان
حسین بشیریه
علیرضا علوی تبار
محسن آرمین
علیرضا جلایی پور
هاشم آقاجری
محمد رضا تاجیک.
آپلود شده توسط:
poorfar
1392/01/15
دیدگاههای کتاب الکترونیکی عبور از خاتمی
اول اینکه مطمئن نیستم انتخاب بین بد و بدتر هست آقای روحانی اطلاح طلب نیست ...»
من به شخصه موافق رای دادن هستم به دلیل اینکه رای دادن را انتخاب بین بد و بدتر نمی دانم.من رای نمی دهم که رییس جمهور مثلا اقتصاد کشور را درست کند چون رییس جمهور بدون کوتاه کردن دست سپاه و حل مساله ی هسته ای هیچ کاری نمی تواند برای اقتصاد انجام دهد که هر دوی این ها از اختیار او خارج است.
من رای می دهم چون تاریخ دست کم بیست سال اخیر نشان داده است که تقریبا نطفه ی تمام حرکت های مردمی به نحو مستقیم یا غیرمستقیم در انتخابات بسته شده است.
من رای می دهم چون اعتراضم را به روزنامه ی کیهان به صدا و سیما به گشت ارشاد نشان دهم.
من رای می دهم چون می بینم که بیشتر مبارزات از سوی همین نیروهای اصلاح طلبی انجام می شود که مورد تمسخر بعضی هستند درحالی که بیشترین هزینه ها را آن ها می دهند.سازمان مجاهدین که به کم تر از حمام خون راضی نمی شود سلطنت طلبان هم تنها کاری که بلد هستند "زر زدن" هست و بس.
من رای می دهم چون مرد بزرگی مثل خاتمی که یکی از پنج شخصیت بزرگ صد سال اخیر ایران است رای می دهد.
من رای می دهم چون در تاریخ معاصر ایران همیشه از ناحیه ی تندروها زیان دیدیم و همیشه روشن فکران تندرو چوب لای چرخ حرکت های مردمی گذاشتند(حزب توده در دوران مصدق , انقلابیون تندرو در دوران بختیار , تندروها از جمله همین مجاهدین در دوران بازرگان )
.......................................................................
« موضعگیری حسن روحانی درباره........»
برای نقل قول هایی از این دست دو پاسخ دارم:
1. چه شده است که امروز یاد این چند نقل قول افتادید؟چرا مثلا دو هفته پیش کسی کاری با آقای روحانی و موضع گیری هایش نداشت؟چرا تا چهار سال پیش کسی یادش نبود که مهندس موسوی سال 67 نخست وزیر بود اما از چهار سال پیش ناگهان همه یاد سکوت آن زمان ایشان افتادند؟این همان رفتاری است که می گویم متاسفانه برخی روشن فکران تندروی ما چوب لای چرخ جنبش ها می گذاشتند.یک زمانی مصدق را پیرمرد فئودال نوکر امپریالیسم می نامیدند زمانی دیگر بختیار را نوکر بی اختیار لقب دادند چند ماه بعد اسلام بازرگان را اسلام آمریکایی خواندند امروز هم خاتمی را شاه سلطان حسین می خوانند.حالا هم نوبت کسی که آمده است جلو. حقیقتا چشم اقتدارگرایان روشن!خودمان آن ها را از سرکوب گر و ضد شورش بی نیاز کردیم.
2.شما کاری به فرد نداشته باشید.شما ببینید آیا گروهی که دور آن فرد جمع شده است این نقل قول ها را قبول دارند یا نه؟چرا وقتی آقای خاتمی که خود نزدیک ترین یار آن دو تن هستند از روحانی حمایت می کنند ما کاسه ی داغ تر از آش شویم؟
اکبر محمدی یکی از فعالان دانشجویی بود که از سال ۱۳۷۸ و در پی اعتراضات دانشجویی تیرماه ۱۳۷۸ تهران دستگیر، شکنجه و زندانی شد. او در ۸ مرداد ۱۳۸۵ پس از چند روز اعتصاب غذای خشک در زندان اوین به صورت مشکوکی درگذشت. اکبر محمدی در سال ۷۸ به همراه برادرش منوچهر محمدی و تعداد زیادی از دانشجویان در طی اعتراضات دانشجویی کوی دانشگاه تهران دستگیر و در دادگاه ویژه انقلاب به اعدام محکوم شد، اما پس از چندی حکم او به ۱۵سال حبس تقلیل یافت (شامل ۱۰ سال زندان و پنج سال حبس تعلیقی). وی بدون حکم جدیدی دوباره دستگیر و به زندان اوین منتقل شد. دستگیری مجددش بدون هیچ توضیحی بود و با اعتراض «اکبر محمدی» و خانواده اش روبه رو شده بود. در اعتراض به دستگیری مجدد توقف درمان در وضعیتی وخیم وی اقدام به اعتصاب غذای نامحدود در زندان اوین کرد. همبندان او در مصاحبه و با پخش اطلاعیههایی اعلام کردند که با وخیم شدن وضعیت اعتصاب غذای وی و انتقال او به بخش بهداری زندان اوین، مامورین زندان دست و پای وی را با زنجیر بسته و دهان او را هم با چسپ میبندند (به دلیل حضور بازرسان بین المللی) و در نهایت همان شب او به طور مشکوکی فوت میکند.
تامی حامی فر
تامی حامیفر متولد پل دختر دختر دانشآموزی است که به گفته منابع دانشجویی در جریان درگیریهای خیابانی در اعتراض به حمله پلیس و شبهنظامیان هوادار حکومت به کوی دانشگاه تهران کشته شد. شورای متحصنین - نمایندگان دانشجویان تهرانی که از روز دوشنبه ۲۱ تیر تشکیل و مامور پیگیری خواست دانشجویان و مذاکره با حکومت شدند - در روز شنبه ۲۶ تیر ۱۳۷۸ خبر کشته شدن این دختر دانشآموز را تایید کرده و اعلام کرد که پیگیر سرنوشت سایر مفقودین است. در بیانیه شماره ۳ شورای متحصنین همچنین اعلام شد که جسد وی به پل دختر منتقل و دفن شدهاست. تحویل اجساد کشتهشدگان برای تشیع در تهران یکی از خواستههای اعلامشده شورای متحصنین در روز ۲۲ تیر ماه بود.
عزت الله ابراهیم نژاد
عزت الله ابراهیم نژاد فارغ التحصیل رشته حقوق از دانشگاه چمران اهواز و یکی از قربانیان حمله انصار حزب الله و نیروی انتظامی به خوابگاه دانشجویان در کوی دانشگاه تهران است. او فعالیتهای سیاسی دیگری نیز در دوران دانشجویی داشته و دفتر شعری هم از وی پس از قتلش به چاپ رسید. عوامل قتل وی هیچگاه محاکمه نشدند و خود او پس از مرگ توسط دادگاه انقلاب متهم به اقدام علیه امنیت ملی شد. در ابتدا برخی از مقامات دولتی از قرار گرفتن نام او در لیست شهدا خبر دادند اما بنیاد شهید حاضر به قبول شهادت وی نشد. وی در حال گذراندن دوران سربازی در ستاد مشترک سپاه پاسداران در تهران بود که برای دیدن دوستان خود به خوابگاه کوی دانشگاه تهران میرود و بهاین دلیل در هنگام یورش به خوابگاه دانشجویان در کوی دانشگاه تهران بودهاست. خانواده قاتل وی را شناسایی و به دادگاه معرفی کردند. یکی از شاهدان قتل نیز با حضور در کمیسیون اصل نود مجلس مشاهدات خود را از قتل وی گفت. دادگاه بدون حضور خانواده عزت ابراهیم نژاد، همه متهمین پرونده را تبرئه کرد. خانواده عزت ابراهیم نژاد همچنین از پلیس و شبه نظامیان انصار حزبالله نیز به دادگاه نظامی شکایت کردند که هیچگاه به نتیجه نرسید و خانواده او برای عدم پیگیری قتل وی توسط نهادهای امنیتی تحت فشار قرار گرفتند. دادگاه انقلاب هم نیروهای انصار حزب الله و هم عوامل پلیس را تبرئه کرد و تنها یک سرباز بدلیل دزدیدن ریش تراش محکوم شد.
فرشته علیزاده
فرشته علیزاده فعال دانشجویی دانشگاه الزهرا و مسئول برد انجمن این دانشگاه بود که در میان درگیریهای پس از حمله شبهنظامیان انصار حزب الله و پلیس به خوابگاه دانشجویان در کوی دانشگاه تهران در وقایع ۱۸ تیر ۱۳۷۸ ناپدید شد. منابع دانشجویی معتقدند که وی کشته شدهاست. مادر فرشته علیزاده بر اثر فشارهای روحی سکته قلبی کرد و درگذشت. خانوادهٔ وی در تلاش برای پیگیری سرنوشت او از طریق سازمان ملل برآمدند. امیر فرشاد ابراهیمی ( یکی از رهبران انصار حزبالله که از این گروه جدا و پس از ۱۸ ماه انفرادی و شکنجه و دو سال حبس ایران را ترک کرد) پیرامون قتل وی میگوید که او پس از بازداشت زیر شکنجه جان سپرده و در گورستان خاوران دفن شدهاست.
سعید زینالی
سعید زینالی متولد ۳۱ شهریور ۱۳۵۵ دانشجویی بود که در جریان اعتراضات دانشجویی پس از حمله به کوی دانشگاه در تیر ۱۳۷۸ توسط نیروهای امنیتی در منزل بازداشت شد و تاکنون خبری از وی به دست نیامده است. نهادهای امنیتی پس از پیگیریهای فراوان خانواده وی حفاظت اطلاعات سپاه را عامل بازداشت وی اعلام کردند اما آن نهاد نیز پاسخی پیرامون سرنوشت وی ارائه نکرده است. احمد باطبی به خانواده وی گفته است که صدای او را در جریان بازجوییها شنیده است. ده سال پس از ناپدید شدن او، مادرش در نامهای خواستار آن شد که در صورت کشته شدن پسرش دست کم اطلاعاتی پیرامون محل دفن وی ارائه کنند. مادر او تا کنون یک بار به دلیل مصاحبه با صدای آمریکا و یک بار دیگر به دلیل شرکت در جمع مادران عزادار در پارک لاله دستگیر و زندانی شده است.
مردم ما به خوبی میدانند مسئله ولایت به عنوان مظهر وحدت ملی جامعه است. مسئله ولایت مظهر اقتدار ملی ما است. اهانت به مقام ولایت، اهانت به ملت است. اهانت به ایران است. اهانت به اسلام است. اهانت به مسلمانان است. اهانت به همه آزادگانی است که قلبشان برای ایران به عنوان امالقرای جهان اسلام میتپد، بنابراین این حرمت شکنی نه برای مردم ما و نه برای عاشقان انقلاب در سراسر جهان قابل تحمل نیست...
من در این حادثه چند روزه چیزی که میدیدم در میان این مردم باوفا، مردم مخلص، مردم انقلابی. مردم در این چند روز، صبر 25 ساله مولای متقیان علی (ع) را به نمایش گذاشتند که فرمود «صبرت و فی العین غذی و فیالحلق شجی» استخوان در گلو و خار در چشم این چند روزه تحمل کردند. این صبر انقلابی، این تحمل توأم با «کظمغیض» این حفظ نظم و آرامش، این هوشیاری، آماده بودن اما منتظر دستور ماندن و دست روی دست گذاشتن نکته بسیار جالبی بود. اگر منع مسئولین نبود مردم ما، جوانان مسلمان، غیور و انقلابی ما با این عناصر اوباش به شدیدترین وجه برخورد میکردند و آنها را به سزای اعمالشان میرساندند...
در کدام کشور جهان، حرکتهای آشوبطلبانه این چنین تحمل میشود اینها خیلی پستتر و حقیرتر از آن هستند که بخواهیم نسبت به آنها تعبیر حرکت براندازی را مطرح کنیم. در کجای دنیا و در کدام کشور و توسط کدام دولت، آشوب، تخریب و بر هم زدن نظم جامعه، تحمل میشود. مگر دولت مقتدر جمهوری اسلامی ایران مسئولین امنیتی نظام، این گونه حوادث را تحمل خواهند کرد. این صبر و متانت، در یکی دو روزه برای این بود که ماهیت این چند صد نفر اوباش به خوبی برای مردم ما روشن میشود و همه به خوبی بدانند اینها چه کسانی هستند و دارای چه ماهیتی هستند...
دیروز نسبت به این عناصر دستور قاطع داده شد، دیروز غروب دستور قاطع صادر شد تا هر گونه حرکت این عناصر فرصت طلب، هر کجا که باشد با شدت و با قاطعیت برخورد شود و سرکوب شوند.(تکبیر حضار) مردم ما شاهد خواهند بود که از امروز نیروی انتظامی، نیروی قهرمان بسیج حاضر در صحنه، با این عناصر فرصتطلب و آشوبگر - اگر جرات ادامه حرکت مذبوحانه داشته باشند- چه خواهند کرد.(تکبیر حضار)
دوستان فراموش نکنید که در سیاست دوست و دشمن مطلق وجود ندارد حتی پیشینه خوب و بد هم نمیتواند مطلق باشد حرف نهایی را فقط و فقط سیاست برتر میزند
بر هیچکس پوشیده نیست که حکومتهای دیکتاتوری و کمونیستی همیشه در پی رادیکال و حذف کردنه رقیبان خودشون ولو با هر ابزاری هستن ما یا میتوانیم با ادامه قهر
عاقب کشورمان را به دست نا اهلان و دیکتاتورها بسپاریم تا با دست مخربشان همانند 8سال اخیر کشور را به نابودی بکشانند و با سیاستهای نادرست کشور را در بدترین شرایط تحریم و سرانجام جنگ بکشانند یا اینکه میتوانیم فضایی را (هرچند کوچک)در جهت مبارزه با تندروی های سیاسی برداریم بر هیچکس پوشیده نیست که وضعیت تورم و اقتصاد و بیکاری و همچنین سیاستهای خارجی در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی با دوره آقای احمدی نژاد اصلا قابل مقایسه نیست بنابراین بهترین گزینه درحال حاضر آن هست که از کسی حمایت کنیم که بیش از نیمی از اصولگرایان و رهبر اصلاح طلبان آن را تایید میکنند
دوستان کشور ما در حال تبدیل شدن به حکومت نظامی است و با رای خود میتوانید از تبدیل ایران به کره شمالی دیگر جلوگیری کنید مطمعا باشید که کشور ایران هم ظرفیت بدتر از این را دارا هست هم بهتر پس بنابراین خودتان قضاوت کنید که رای ندادنه شما آیا به نفع اصلاح طلبان تمام میشود یا اصولگرایان؟
مطمئنن اگر انتخابات به دوره دوم بکشه و انتخاب بین جلیلی و ولایتی باشه اینها بازهم با انتخاب بد به نسبت بدتر وظیفه شون رو انجام میدن،با اینکه بیشتر اوقات متوجه نیستند که شخص مثلن بد همان انتخاب بدتر میشود چون که این اشخاص تربیت شده .....با اینکه میدونن مشارکت باعث هیچ تغییر مثبتی نمیشود رای میدن و گذشته ازین با علم بر این که این گروه نامبرده اکثریت مردم هستند،بزرگترین ضربه و وقفه رو به روند دگرگونی میزنند.
اینها نه ارزشی برای انسانیت و شیوه زندگیشون قائلند و نه هیچ طرحی برای همبستگی مردم به منظور رسیدن به فردایی بهتر دارند و با این همه خودشون رو سیاس و منعطف و واقع بین هم می دونند...حقیقت اینه که با این کار آسمونیشون تنها شب رو طولانی تر میکنند
[edit=saraab]1392/03/22[/edit]
خوش بحال تو که اینقدر وقت داری