عبور از خاتمی
درباره:
سید محمد خاتمی
امتیاز دهید
نویسنده: جمعی از نویسندگان
این کتاب شامل مقالاتی است از بزرگان جریان اصلاح طلبی در ایران:
سعید حجاریان
حسین بشیریه
علیرضا علوی تبار
محسن آرمین
علیرضا جلایی پور
هاشم آقاجری
محمد رضا تاجیک.
این کتاب شامل مقالاتی است از بزرگان جریان اصلاح طلبی در ایران:
سعید حجاریان
حسین بشیریه
علیرضا علوی تبار
محسن آرمین
علیرضا جلایی پور
هاشم آقاجری
محمد رضا تاجیک.
آپلود شده توسط:
poorfar
1392/01/15
دیدگاههای کتاب الکترونیکی عبور از خاتمی
تو مو میبینی و ما... هیچ.
شب خوش.
تا تعریف شما از ابله چی باشه ملا.بحث انتخاب نیست من هم طرف دار اصلاحات نیستم که میای برای من از جنایات دوره ی هاشمی میگی.
واقعا دنبال چه هستید؟؟شما که سنگ اون زندانی رو به سینه میزنی شما که میگی رای نمیدی خب بلند شو برو تو خیابون اینو داد بزن چرا اعتراض نمیکنی نمیگی ازادش کنن؟؟ ملا بوی ترس میاد بوی شعار
بی خیال
شب خوش
کتاب ابله از داستایوفسکی تعبیر خوبی از ابله است...
خسته شدم از یاسین به گوش خر خواندن زیر کتاب.
آقا می گوید شرکت در انتخابات یعنی تائید نظام؟
من! ملا، به نمایندگی از تحریمچی ها می گویم:
هر کسی به هر عنوانی در انتخابات شرکت کند، شریک است در:
حوادث کوی دانشگاه.
خون نداها، در خون سهرابها.
شریک است در جنایات کهریزک.
شریک است در فسادی که ناموس این مملکت را آلوده کرد.
شریک است در تجارت دختران ایرانی به فاحشه خانه های کشورهای عربی.
شریک است در شرمندگی پدران این سرزمین در روی خانواده.
شریک است در اعتیاد جوانهای این مملکت.
شریک است در بی دینی جامعه،
شریک است در بی غیرتی مردم.
شریک است در گناه دزدان قمه کش.
شریک است بی حرمتی به آزادی و آزادمردان و زنان.
شریک است، در همه ی اهداف و دستاوردهای نظام مقدس.
هیچ کسی حق ندارد توجیه کند.
اگر رای می دهید مرد باشید و مردانه رای بدهید. توجیه نکنید.
نه 88 نه آزادی؛ آدم نون به نرخ روز خور نمی خواهد.
فردا رای ندادن هنر است، همانطور که 88 فریاد زدن هنر بود.
مطمئنم هیچ کدامتان 88 نُطُق نکشیده اید. حالا هم خدا پشت و پناهتان.
اتفاقا شرکت نکردن در انتخابات راهش است . شما یک گزینه به اشکال مختلف در پیش رو دارید (ترفند نظام) که به هر کس رای بدهید به آن یک گزینه رای داده اید و هدف حکومت را برآورده کرده اید
دوست من، شما از بسیاری از حقوق خود گذشته اید و خودتان خبر ندارید. شما از حق داشتن رفاه، آسایش، امنیت، شغل، زندگی و آینده خوب گذشته اید. شما از حق انتخاب پوشش و حجاب خود گذشته اید. شما از حق آزادی خود گذشته اید. شما از حق شرکت در یک انتخابات آزاد، بدون نظارت استصوابی و قیم و آقا بالاسر گذشته اید. شما هر روز از دهها و صدها حق طبیعی خود به عنوان یک انسان میگذرید و اعتراضی هم نمیکنید. حال چه شده است که تنها شرکت در انتخابات، آن هم به این شکل و با این وضعیت را حق طبیعی خود می دانید؟
اگر اندکی واقع نگر باشید میبینید که بیش از 5میلیون در این کشور وجود دارند که دارن از همین نظام حقوقهای بالای یک میلیون میگیرن و نظام هم در برابر آنها تمامیت سیاسی و مدنی این اشخاص رو تصاحب کرده و این 5میلیون تن از زندگیشون راضی هستن و برای بقای انتخابات هم کافی میباشند پس همینجا رای ندادن در جهت رسیدن به دموکراسی یک امر منسوخ شده به حساب میاد.
دوستان عزیز رای ندادن آسان ترین کاریست که میتوان در جهت نه گفتن به این حکومت انجام داد اما بنده همینجا با دلایلی که عرض کردم میگویم که در شرایط فعلی هیچ فایده ای ندارد اگر باور ندارید یک سری به ادارات و سازمانهای دولتی بزنید و خود شاهد تمایل شرکت در انتخابات اعضایشان باشید.
نه ، به راستی دیگر بس است. انگشتان خود به مرکب فریب ناپاکان نمی آلایم و آن چه به وقاحت می طلبند به سهولت تقدیمشان نمی دارم حتی اگر این یک رای نداده هیچ کجا به چشم نیاید."
آفرین کاملا با شما هم عقیده ام .
اگر کسی در این زمینه سوال و اشکالی دارد لطفا مطرح کند
شاید برای شما دوران خاتمی و اصلاحات خیلی دوران گل و بلبلی بوده. اما سیاه ترین خاطراتی که من به یاد دارم از همان دوران است (به استثنای چهار سال اخیر)؛ فاجعه کوی دانشگاه که در زمان همین آقای خاتمی اتفاق افتاد و ایشان متاسفانه از پشت به جنبش دانشجویي و مردم معترض خنجر زد. موضع ایشان در قبال وقایع کوی دانشگاه را قبلا ذیل همین کتاب نقل کرده ام. سخنرانی آقای حسن روحانی در جمع سرکوبگران کوی دانشگاه را هم همین طور. یک بار دیگر بخوانید لطفا!
قتل های زنجیره ای در زمان دولت همین آقای خاتمی اتفاق افتاد و علیرغم وعده و وعیدهای اولیه، متاسفانه دولت اصلاحات بدلیل در نظر داشتن مصالح نظام از افشای حقایق به مردم چشم پوشی کرد و باز هم پشت سر اقتدارگرایان و متجاوزان به حقوق مردم ایستاد.
در زمان دولت اصلاحات، دهها روزنامه و نشریه توقیف فله ای شدند و صدها روزنامه نگار و فعال مدنی احضار و بازداشت و زندانی گردیدند. اما به جای حمایت از آزادی مطبوعات و حقوق روزنامه نگاران و خبرنگاران، مجلس اصلاحات بدعت حکم حکومتی را نهاد و با یک نامه ساده و توصیه گونه رهبر، طرح اصلاح قانون مطبوعات را از دستور کار خود خارج کرد.