رسته‌ها
عبور از خاتمی
امتیاز دهید
5 / 3.6
با 110 رای
امتیاز دهید
5 / 3.6
با 110 رای
نویسنده: جمعی از نویسندگان

این کتاب شامل مقالاتی است از بزرگان جریان اصلاح طلبی در ایران:
سعید حجاریان
حسین بشیریه
علیرضا علوی تبار
محسن آرمین
علیرضا جلایی پور
هاشم آقاجری
محمد رضا تاجیک.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
148
آپلود شده توسط:
poorfar
poorfar
1392/01/15

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی عبور از خاتمی

تعداد دیدگاه‌ها:
1557
درست است این نظام به ما آزادی ! داده است تا در انتخابات مهندسی شده اش شرکت کنیم . آزادی داده است که با دستهای خود به پایمان زنجیر ببندیم آزادی داده است که فقط زنده باشیم و آنها را تایید کنیم . شما در این جامعه زنده هستید و زندگی که نمی کنید همه فسادها بی قانونیها و ظلمها را می بینید و درک می کنید . قانون فقط در این چند روزه و رعایت آن فقط از طرف مردم برای پیروزی نظام! تبلیغ می شود . فردای انتخابات قانون پشم می شود . عزیزان کمی فکر کنیم توجیه خودمان برای همراهی با ظالمان غلط است
killer137212 نوشت:
تا تعریف شما از ابله چی باشه ملا.بحث انتخاب نیست من هم طرف دار اصلاحات نیستم که میای برای من از جنایات دوره ی هاشمی میگی.واقعا دنبال چه هستید؟؟شما که سنگ اون زندانی رو به سینه میزنی شما که میگی رای نمیدی خب بلند شو برو تو خیابون اینو داد بزن چرا اعتراض نمیکنی نمیگی ازادش کنن؟؟ ملا بوی ترس میاد بوی شعاربی خیال شب خوشکتاب ابله از داستایوفسکی تعبیر خوبی از ابله است...

تو مو می‌بینی و ما... هیچ.
شب خوش.
خب پس یعنی شرکت نکردن حق ماست؟ ما که شرکت نکینم تمام مشکلات حل میشود؟ شما به آزادی (با تعریف خودتان) میرسید؟ همه شرمنده میشوند از تحریم کردن شما؟؟؟
Molla nasredin نوشت:
قبلا گفتم محمد جان، ابله کسی ست که بین بد و بدتر انتخاب کندمطمئن باش اگر کوی دانشگاه و اعدامهای دوران تصدی فلان نامزد و دوران ریاست جمهوری هاشمی و فلان و فلان از ذهنم بروم فردا ساعت هفت درب حوزه اخذ! رای منتظر خواهم بود.بروم به چه کسی رای بدهم؟ شب که می گویند باز ملت حماسه آفریدند و مشتی بر دهان آنانی که به نام آزادی فتنه ی 88 را به پا کردند زدند به چه کسی بخندم؟ به چه کسی بد و بیراه بگویم؟ به عمه ام؟؟؟فردا روز که فلان دوست خبرنگارم از پشت میله ها آمد بگویم جایت خالی یَگ حماسه ای بود... بی خیال، شما تاریخ را تجربه کنید، نوش جان؛ ما سیریم.

تا تعریف شما از ابله چی باشه ملا.بحث انتخاب نیست من هم طرف دار اصلاحات نیستم که میای برای من از جنایات دوره ی هاشمی میگی.
واقعا دنبال چه هستید؟؟شما که سنگ اون زندانی رو به سینه میزنی شما که میگی رای نمیدی خب بلند شو برو تو خیابون اینو داد بزن چرا اعتراض نمیکنی نمیگی ازادش کنن؟؟ ملا بوی ترس میاد بوی شعار
بی خیال
شب خوش
کتاب ابله از داستایوفسکی تعبیر خوبی از ابله است...
هر چه بادا باد می نویسم و می روم. نوشت:

خسته شدم از یاسین به گوش خر خواندن زیر کتاب.
آقا می گوید شرکت در انتخابات یعنی تائید نظام؟
من! ملا، به نمایندگی از تحریمچی ها می گویم:
هر کسی به هر عنوانی در انتخابات شرکت کند، شریک است در:
حوادث کوی دانشگاه.
خون نداها، در خون سهرابها.
شریک است در جنایات کهریزک.
شریک است در فسادی که ناموس این مملکت را آلوده کرد.
شریک است در تجارت دختران ایرانی به فاحشه خانه های کشورهای عربی.
شریک است در شرمندگی پدران این سرزمین در روی خانواده.
شریک است در اعتیاد جوانهای این مملکت.
شریک است در بی دینی جامعه،
شریک است در بی غیرتی مردم.
شریک است در گناه دزدان قمه کش.
شریک است بی حرمتی به آزادی و آزادمردان و زنان.
شریک است، در همه ی اهداف و دستاوردهای نظام مقدس.
هیچ کسی حق ندارد توجیه کند.
اگر رای می دهید مرد باشید و مردانه رای بدهید. توجیه نکنید.
نه 88 نه آزادی؛ آدم نون به نرخ روز خور نمی خواهد.
فردا رای ندادن هنر است، همانطور که 88 فریاد زدن هنر بود.
مطمئنم هیچ کدامتان 88 نُطُق نکشیده اید. حالا هم خدا پشت و پناهتان.
دوست عزیز r-pirvani
اتفاقا شرکت نکردن در انتخابات راهش است . شما یک گزینه به اشکال مختلف در پیش رو دارید (ترفند نظام) که به هر کس رای بدهید به آن یک گزینه رای داده اید و هدف حکومت را برآورده کرده اید
دوستان واقعا شرکت نکردن در انتخابات راهش نیست...سخت است اینکه به این راحتی از حق طبیعی خودمان بگذریم

دوست من، شما از بسیاری از حقوق خود گذشته اید و خودتان خبر ندارید. شما از حق داشتن رفاه، آسایش، امنیت، شغل، زندگی و آینده خوب گذشته اید. شما از حق انتخاب پوشش و حجاب خود گذشته اید. شما از حق آزادی خود گذشته اید. شما از حق شرکت در یک انتخابات آزاد، بدون نظارت استصوابی و قیم و آقا بالاسر گذشته اید. شما هر روز از دهها و صدها حق طبیعی خود به عنوان یک انسان می‌گذرید و اعتراضی هم نمی‌کنید. حال چه شده است که تنها شرکت در انتخابات، آن هم به این شکل و با این وضعیت را حق طبیعی خود می دانید؟
بخدا اگر رای ندادن تحریم کردنه این نظام بود من اولین کسی بودم که رای ندادن را تبلیغ میکردم اما در واقعیت این نیست
اگر اندکی واقع نگر باشید میبینید که بیش از 5میلیون در این کشور وجود دارند که دارن از همین نظام حقوقهای بالای یک میلیون میگیرن و نظام هم در برابر آنها تمامیت سیاسی و مدنی این اشخاص رو تصاحب کرده و این 5میلیون تن از زندگیشون راضی هستن و برای بقای انتخابات هم کافی میباشند پس همینجا رای ندادن در جهت رسیدن به دموکراسی یک امر منسوخ شده به حساب میاد.
دوستان عزیز رای ندادن آسان ترین کاریست که میتوان در جهت نه گفتن به این حکومت انجام داد اما بنده همینجا با دلایلی که عرض کردم میگویم که در شرایط فعلی هیچ فایده ای ندارد اگر باور ندارید یک سری به ادارات و سازمانهای دولتی بزنید و خود شاهد تمایل شرکت در انتخابات اعضایشان باشید.
دوباره آنچه این دوست هوشیارمان بدرستی تحلیل کرده بخوانیم:"پاسخ این که از قضا راز بقای این سیستم شعبه پرداز دقیقا در همین فراز و نشیب ها و سیر سینوسی عمر سی و اندی ساله آن است. با لیبرالیسم بازرگان و شبه لیبرالیسم بنی صدر مردمان را فریفت و سیر عمر خود آغازید و هر 8 سال قبایی از مکر بر قامت منجی نمایی دوخت و مردمان به سیاست بازی دل خوش داشت و 8 سال بر عمر خود افزود. 8 سال رادیکالیسم رجائی و میرحسین ، 8 سال تکنوکراسی رفسنجانی ، 8 سال شبه رفرمیسم خاتمی و باز بازی ز نو ؛ 8 سال رادیکالیسم احمدی نژاد و این بار 8 سال تکنوکراسی روحانی و بعد هم حتما 8 سال شبه رفرمیسم خاتمی گونه ای دیگر .
نه ، به راستی دیگر بس است. انگشتان خود به مرکب فریب ناپاکان نمی آلایم و آن چه به وقاحت می طلبند به سهولت تقدیمشان نمی دارم حتی اگر این یک رای نداده هیچ کجا به چشم نیاید."
آفرین کاملا با شما هم عقیده ام .
اگر کسی در این زمینه سوال و اشکالی دارد لطفا مطرح کند
دوستان تصمیم بگیرید اگر تاحالا قمار نکرده اید یکبار امتحان کنید دوره اصلاحات را به یاد بیاورید و سطح زندگی و درامد مردم را مرور کنید
همه چی فراوان بود و ارزان
حالا بیایید زمان حال و خود به تنهایی قضاوت کنید

شاید برای شما دوران خاتمی و اصلاحات خیلی دوران گل و بلبلی بوده. اما سیاه ترین خاطراتی که من به یاد دارم از همان دوران است (به استثنای چهار سال اخیر)؛ فاجعه کوی دانشگاه که در زمان همین آقای خاتمی اتفاق افتاد و ایشان متاسفانه از پشت به جنبش دانشجویي و مردم معترض خنجر زد. موضع ایشان در قبال وقایع کوی دانشگاه را قبلا ذیل همین کتاب نقل کرده ام. سخنرانی آقای حسن روحانی در جمع سرکوبگران کوی دانشگاه را هم همین طور. یک بار دیگر بخوانید لطفا!
قتل های زنجیره ای در زمان دولت همین آقای خاتمی اتفاق افتاد و علیرغم وعده و وعیدهای اولیه، متاسفانه دولت اصلاحات بدلیل در نظر داشتن مصالح نظام از افشای حقایق به مردم چشم پوشی کرد و باز هم پشت سر اقتدارگرایان و متجاوزان به حقوق مردم ایستاد.
در زمان دولت اصلاحات، دهها روزنامه و نشریه توقیف فله ای شدند و صدها روزنامه نگار و فعال مدنی احضار و بازداشت و زندانی گردیدند. اما به جای حمایت از آزادی مطبوعات و حقوق روزنامه نگاران و خبرنگاران، مجلس اصلاحات بدعت حکم حکومتی را نهاد و با یک نامه ساده و توصیه گونه رهبر، طرح اصلاح قانون مطبوعات را از دستور کار خود خارج کرد.
عبور از خاتمی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک