عبور از خاتمی
درباره:
سید محمد خاتمی
امتیاز دهید
نویسنده: جمعی از نویسندگان
این کتاب شامل مقالاتی است از بزرگان جریان اصلاح طلبی در ایران:
سعید حجاریان
حسین بشیریه
علیرضا علوی تبار
محسن آرمین
علیرضا جلایی پور
هاشم آقاجری
محمد رضا تاجیک.
این کتاب شامل مقالاتی است از بزرگان جریان اصلاح طلبی در ایران:
سعید حجاریان
حسین بشیریه
علیرضا علوی تبار
محسن آرمین
علیرضا جلایی پور
هاشم آقاجری
محمد رضا تاجیک.
آپلود شده توسط:
poorfar
1392/01/15
دیدگاههای کتاب الکترونیکی عبور از خاتمی
:-( کلا نظراتتون خیلی شبیه شریعتی ئه؟ یا به نظر من این طور میاد؟!
یه دوستی داشتم که قبل از انتخابات قبلی تقریبا همینا رو توی گوش من می خوند. می دونی بعدش تقریبا چی می گفت؟ :
نه می خوام از تاک نشونی بمونه، نه از تاک نشان
قدرت لجام گسیختگی فساد آور است و باید توسط وزنه هایی مهار شود دوران جنگ سرد یکی از بهترین نمونه های توازن قدرت بود ! هیچکدام از طرفین ایده آل نبودند اما یکدیگر را خنثی می کردند و این مسلما به نفع جهان سومی و عدم تعهد بود . در حالی که بعد از فروپاشی شوروی قدرت آمریکا به شدت افزایش یافت و اقدامات استعماری زیادی در دوران بوش انجام شد و از بین رفتن جنگ سرد جهان را تا آستانه تک قطبی شدن پیش برد که البته بحران اقتصادی کمی جلویش را گرفت.
اصرار من بر رای دادن به ه.ر از برای توازن قدرت است و همچنین این موضوع که در این انتخابات اصلاح طلبان از ه.ر حمایت کرده اند و اگر ه.ر رای نیاورد یعنی اینکه مردم اقبالی به اصلاحات ندارند علی رقم تاکید صریح رهبرشان خاتمی! و این یعنی خدافظی با اصلاحات و رادیکال شدن فضا و سرانجام در بهترین وجه چیزی مثل سال 57 ! یادان باشد با رای به ه.ر برای سیستم هزینه تراشی می کنید ! اما با رای ندادن مثل این است که به جلیلی رای داده باشید مهری بدون کوچکترین اصطکاک با قدرت! چون کسانی هستند که دستور می گیرند و رای میدهند! کسانی که رای دادن را واجب شرعی میدانند!
به قول آیت الله جنتی!!!!!!!!!!!!:اگر رئیس جمهور ایده آل می خواهید بگید از آسمان برایتان بیاورند!!!!!
در پایان یادآوری این نکته بد نیست که: میزان مشارکت در انتخابات مجلس نهم 65% بود این در حالی بود که که حتی اصلاح طلبان هم انتخابات را تحریم کرده اند!
در این 34 سال تحریمها هم کوچکترین تغییری در زندگی مردم ایجاد نکرده است ! فقط به من بگویید کدام تحیم موثر بوده است و چه دستاورد عملی داشته است تا من هم مثل شما رای ندهم!!!
من تعجب میکنم کسانی که صبح تا شب از ضرورت اصلاح و تاکید بر بهتر بودن آن از انقلاب می کنند هنوز نمیدانند برای اصلاح باید بسیار واقع بین بود و در زمین حکومت بازی کرد. ذات اصلاح و مهندسی اجتماعی نوعی سازش است با حکومت کنونی!به نظر می رسد مردم ایران همچنان روحیه انقلابی خود را حفظ کرده اند و به جای مهار قدرت روی مهار فرد یا افراد و به جای محدود کردن قدرت روی تعویض سردمداران قدرت تاکید دارند.
کسانی که گذشته ه. ر را پیش می کشند باید توجه داشته باشند اوضاع مثل گذشته نیست آن روزگار ه.ر نامزد و رئیس جناح راست بود در مقابل م.ح.م جناح چپ! اما امروز ه.ر یگانه گزینه جناح اصلاح طلب است !
باشد که سیاست را خوب بیاموزیم....
چرا شما فکر میکنید که شرکت نکردن در انتخابات " نه گفتن به بد " و " آری گفتن به بدتر " است ؟
میشود این بد و بدتر را برایمان بیشتر بشکافی ؟
با تشکر
اینجا یک امای بزرگ هست!
فرض کنیم تمام آن 49 میلیون نفر به پای صندوق بیایند و هاشمی با 63% انتخاب شود...در این صورت در بهترین حالت ما به دوران سازندگی! برمیگردیم...آیا امید بستن به اصلاحات از طریق کسی که خود بزرگترین پاکسازیهای دگراندیشان را انجام میداد عاقلانه است؟
من خود از کسانی بودم که اعتقاد داشتم با وضع موجود و عدم آزادی کافی و مشکلات عدیده دیگر شرکت در انتخابات بی معنی ست. به طور مثال در دوره قبل هرچند به آقای موسوی علاقه داشتم ولی به دلیل انتظارات بالای سیاسی که داشتم در انتخابات شرکت نکردم و بعد آن داستان سال 88 و باقی قضایا.
تا قبل از سال 88 هرچند به صورت تئوری در مورد عدم آزادی مطالبی عنوان میشد اما از 4 سال پیش این موضوع حالتی کاملا عینی یافت و دستپخت تندروهای واپس گرا رو هم تا به امروز به صورت کاملا محسوس و در تمامی زمینه ها با پوست و گوشتمان احساس کردیم.
شاید با توضیحات بالا گفته شود کسی که 4 سال پیش در شرایط بهتر از وضع موجود در انتخابات شرکت نکرده امروز نیز شرکت نخواهد کرد چون اوضاع بدتر از گذشته است.
در جواب باید بگوییم من برخلاف دوره قبل این دوره حتما رای خواهم داد!!! چرا که خالی کردن میدان لطفی به رقیبی ست که با عدم وجود ما به نیات شیطانی خود میرسد.
بگذارید شرایط را بهتر بررسی کنم.
در حال حاضر کشور در بدترین شرایط سیاسی اقتصادی امنیتی... قرار دارد. شرایط اقلیمی و نژادی ایران هم به گونه ایست که یک اشتباه دیگر میتواند به درگیری داخلی یا تجزیه بیانجامد. در این شرایط تکلیف ما که خود را اهل فکر و معرفت میدانیم چیست؟؟
شاید در جواب بگویید گه هر که باد بکارد توفان درو میکند و این شرایط به دلیل سهل انگاری مسئولین بوده است.
د رجواب باید گفت با شما موافقم اما اگر کسی اشتباهی کرد ما نیز باید به قیمت از بین رفتن خود و کشورمان سکوت کنیم تا مثلا ثابت کنیم حق با ما بوده است؟؟؟؟؟؟؟؟
آیا دست روی دست گذاشتن و کاری نکردن برابر با ویران کردن نیست؟؟؟ چه فرقی بین من که دست روی دست میگذارم با آنکه ویران میکند وجود دارد؟؟ هیچ!! هردو یک کار انجام میدهیم و آن از بین بردن ایران است.
دوستانی که میگویید در انتخابات شرکت نمیکنید چون دموکراسی رعایت نمیشود به شما از همه جهت حق میدهم اما از این منظر نیز به موضوع نگاه کنید که عدم شرکت ما و شما یعنی پیروزی ویران کنندگان. یعنی همدستی با ویران کنندگان!! بی تعارف باید گفت که ما ایرانیان از لحاظ فرهنگی عقب افتاده ایم شاید به خیلی ها بر بخورد اما حقیقت تلخ است و اولین قدم در جهت اصلاح پذیرفتن اشتباه است. تغییرات کلی در طی زمان اندک برای ایران نه تنها چاره ساز نیست بلکه مانند سم کشنده است و ما بارها اینگونه مسموم شده ایم اما عبرت نگرفته ایم.مشروطیت خوب بود اما چون در زمان اندکی اتفاق افتاد کشنده شد.زمان دکتر مصدق هم همین اتفاق افتاد و ایشان به تغییر ملت در زمان اندک زیاد امید بسته بودند که سرانجام کار را دیدیم. سال 57 نیز همین گونه. تا زمینه سازی کامل صورت نگیرد تغییر کلی اشتباه است.شما اگر پی ساختمان را خوب نریزید و ساختمان 100 طبقه ای را در عرض 1ماه بسازید در عرض چند ثانیه از دستش خواهید داد.
سر همه ی دوستان عزیز را به درد آوردم .ختم کلام اینکه به نظر بنده امسال باید در انتخابات شرکت کرد و به گزینه بد رای بدهیم تا بدتر نیاید. به شما دوستانی که رای نمیدهید هم عرض میکنم که عدم حضور هر یک از شما به معنای ریزش رایتان در صندوق بدتر خواهد بود!!! واجدین شرایط رای دادن حدود 49میلیون نفرند حال فرض کنید 30 میلیون در انتخابات شرکت کنند.به نظر شما رای 19 میلیونی که شرکت نکرده اند امکان دارد از کجا سر در بیاورند؟؟؟؟
حال اگر همه ی 49 میلیون نفر شرکت کنند رای هرکس در سبد کاندیدش است . و یا لا اقل در سبد بدتر نیست!!!!!!!!لااقل این دوره به دلیل درگیری شدید دولت و هیات حاکمه امکان دستکاری گسترده وجود ندارد پس رای گزینه ی بد!باید آنقدر بالا باشد که دستکاری های کوچک نتواند نتیجه انتخابات را تغییر دهد و این امر با حضور گسترده ما امکان پذیر است
من رای میدهم.چون نمی خواهم روزی بیاید که
نه از تاک نشان ماند و نه از تاکنشان!
حال آنکه ما سالهاست، با سری بلند و قلبی مطمئن در برابر تمام پیشواهای مرده و زنده اینان ایستادهایم و برای ابراز عقیده نیازی به تاریک شدن هوا و تغییر نام و یاری گرفتن از استعارههای ادبی نمیبینیم!
... و نیک بر این حقیقت واقفیم که هر کسی را بهر کاری ساختهاند؛ انتظار بیهوده هم از کسی نداریم و هیچگاه نمیخواهیم همه چون ما بیندیشند و عمل کنند. اما جایگاه ابراز نظر، انتقاد یا مخالفت با نظرات و اعمال دیگران را - در هر مقام و موقعیتی که باشند - همواره برای خود محفوظ میدانیم. با توجه به همین اختلاف دیدگاهها، افکار و عقاید هر هممیهنی - از جمله این دوست بزرگوار - را هم کاملا درک میکنیم. طبیعی است کسی که کتاب موردعلاقهاش دیوان امام باشد هرگز نمیتواند راه و منش ما را نیز تایید نماید. راه او از راه ما جداست؛ کسی که تعریفاش از دموکراسی و آزادی بیان مانند پیشوای سیاسیاش است و تا زمانی برای دیگران حق حیات و اظهار نظر قائل است که جز تمجید و تصدیق افکار او سخنی نگویند؛ در غیر اینصورت اظهار عقیده مخالفان، در ذهن این فرزندان ارتجاع سرخ و سیاه، چیزی جز «ج.ر دادن خویشتن» نام نمیگیرد. حتی اگر این مخالفان کمابیش نیمی از کاربران فعال سایت را شامل شوند!...
در این مدت زمانی که عضو تارنمای وزین کتابناک بودهام، با دوستان بسیاری از طیفهای فکری مختلف برخورد و گفتوگو داشته ام... شاید صراحت لهجه بیش از اندازه من در بحثها - که برخی آن را به تندروی تعبیر کردهاند - گاهی اوقات دل برخی از دوستان نازنین و صاحب اندیشه مرا که با عقاید و دیدگاههایم موافق نبودهاند آزرده باشد. همانطور که گاه حرفها و انتقادات این دوستان مرا آزردهخاطر کرده است... اما همواره معتقد بوده و هستم که این اختلاف دیدگاهها پیرامون تاریخ، سیاست، مذهب و... هرگز و تحت هیچ شرایطی نباید مرزهای اعتقادات ما به اصول اخلاقی و انسانی را در هم شکند و ما را به پرتگاه تاریک کینهتوزی و دشمنی و انتقامجویی بیفکند. همه ما همواره در چنین بحثهایی، کمابیش خود را محقتر از دیگران میدانیم و استدلالها و توضیحات خویش را منطقیتر از سایرین؛ و این کاملا طبیعی است که در برخورد افکار و عقاید مخالف و گاه متضاد سیاسی یا مذهبی، کسی نمیتواند انتظار داشته باشد طرفین بحث از نسیم بهاری و نوای دلانگیز پرندگان و عطر یاس و اقاقی سخن بگویند تا گوش حساس این عزیزان آزرده نگردد!... آن هم در جامعهای مثل ایران امروز ما که هنوز هم دست به گریبان عصبیتهای تاریخی خود است.