نبرد من
نویسنده:
آدولف هیتلر
مترجم:
عنایت الله شکیباپور
امتیاز دهید
نبرد من (به آلمانی: Mein Kampf) کتابی، که توسط آدولف هیتلر نوشته شده است، و بیانگر اندیشههای سیاسی هیتلر و نازیسم میباشد. هیتلر در سال ۱۹۲۴ هنگامی که در قلعه لندربرگ زندانی بود بخش اول کتاب را با دیکته کردن جملات به منشی خود رودلف هس این اثر را به وجود آورد. بخش دوم، پایان همان سال پس از آزادی زودهنگام او از زندان نوشته شد.
با قدرت گرفتن ناسیونال سوسیالیستها در آلمان، فروش و توزیع نبرد من نیز رواج گرفت. از اواسط دهه ۱۹۳۰ کتاب هیتلر به خرج دولت به زوجهای تازه ازدواج کرده هدیه میشد، فروش نسخههای دست دوم کتاب ممنوع بود و تدریس آن در مدرسهها به عنوان جزئی از برنامهٔ تبلیغاتی حزب ناسیونال سوسیالیست از همین دوران آغاز شد. از این کتاب تا پایان جنگ دوم جهانی نزدیک به یازده میلیون نسخه انتشار یافت.
نبرد من پس از جنگ جهانی هرگز در آلمان تجدید چاپ نشده. البته دلیل اصلی آن مخالفت وزارت دارایی ایالت بایرن بوده که امتیاز نشر آن را در اختیار دارد و ممنوعیتی در این زمینه وجود ندارد. این کتاب توسط عنایتالله شکیباپور به فارسی ترجمه شده و در ایران به چاپ هجدهم رسیدهاست.
هیتلر این کتاب را در سال ۱۹۲۳ در زندان نوشت. جلد نخست آن، با عنوان تسویه حساب در ۱۸ ژوئیه، ۱۹۲۵ به چاپ رسید؛ جلد دوم آن جنبش ناسیونال سوسیالیسم در ۱۹۲۶ به چاپ رسید. عنوان اصلی انتخابی هیتلر چهار سال و نیم نبرد در برابر دروغ، حماقت و بزدلی بود. ناشر نازی آن مکس آمان، این عنوان را بسیار پیچیده میدانست و تصمیم گرفت آن را به نبرد من کوتاه کند.
سرفصلها
جلد اول: یک تسویه حساب
- فصل اول: دوران کودکی و کانون خانوادگی
- فصل دوم: سالهای تحصیل و تحمل مشقت در وین
- فصل سوم: ملاحظات سیاسی عمومی بر اساس دوره حضور من در وین
- فصل چهارم: در مونیخ
- فصل پنجم: جنگ جهانی
- فصل ششم: تبلیغات جنگ
- فصل هفتم: انقلاب
- فصل هشتم: آغاز فعالیتهای سیاسی من
- فصل نهم: برای چه آلمان شکست خورد
- فصل دهم: حزب کارگر آلمان
- فصل یازدهم: ملل و نژاد
- فصل دوازدهم: اولین طلیعه پیشرفت حزب کارگر ناسیونال سوسیالیست
جلد دوم:جنبش سوسیالیست ملی
- فصل اول: عقاید فلسفی حزب
- فصل دوم: دولت
- فصل سوم: موضوع-دولت و ملت
- فصل چهارم: مفهوم دولت از نظر راسیست
- فصل پنجم: مفهوم فلسفی سازمان دولت
- فصل ششم: اولین مبارزه و اهمیت سخنرانی
- فصل هفتم: مبارزه جدید با جبهه سرخ
- فصل هشتم: نیرومند تا وقتی تنهاست نیرومند میماند
- فصل نهم: حملهها چگونه آغاز میشدند
- فصل دهم: فدرالیسم غیر از ظاهرسازی چیزی نیست
- فصل یازددهم: پروپاکاندو مسأله سازمان
- فصل دوازدهم: مسأله سندیکاها
- فصل سیزدهم: سیاست آلمان و مسأله اتحادهای بعد از جنگ
- فصل چهاردهم: سیاست یا جهت گیری شرقی
- فصل پانزدهم حق دفاع اضطراری
بیشتر
با قدرت گرفتن ناسیونال سوسیالیستها در آلمان، فروش و توزیع نبرد من نیز رواج گرفت. از اواسط دهه ۱۹۳۰ کتاب هیتلر به خرج دولت به زوجهای تازه ازدواج کرده هدیه میشد، فروش نسخههای دست دوم کتاب ممنوع بود و تدریس آن در مدرسهها به عنوان جزئی از برنامهٔ تبلیغاتی حزب ناسیونال سوسیالیست از همین دوران آغاز شد. از این کتاب تا پایان جنگ دوم جهانی نزدیک به یازده میلیون نسخه انتشار یافت.
نبرد من پس از جنگ جهانی هرگز در آلمان تجدید چاپ نشده. البته دلیل اصلی آن مخالفت وزارت دارایی ایالت بایرن بوده که امتیاز نشر آن را در اختیار دارد و ممنوعیتی در این زمینه وجود ندارد. این کتاب توسط عنایتالله شکیباپور به فارسی ترجمه شده و در ایران به چاپ هجدهم رسیدهاست.
هیتلر این کتاب را در سال ۱۹۲۳ در زندان نوشت. جلد نخست آن، با عنوان تسویه حساب در ۱۸ ژوئیه، ۱۹۲۵ به چاپ رسید؛ جلد دوم آن جنبش ناسیونال سوسیالیسم در ۱۹۲۶ به چاپ رسید. عنوان اصلی انتخابی هیتلر چهار سال و نیم نبرد در برابر دروغ، حماقت و بزدلی بود. ناشر نازی آن مکس آمان، این عنوان را بسیار پیچیده میدانست و تصمیم گرفت آن را به نبرد من کوتاه کند.
سرفصلها
جلد اول: یک تسویه حساب
- فصل اول: دوران کودکی و کانون خانوادگی
- فصل دوم: سالهای تحصیل و تحمل مشقت در وین
- فصل سوم: ملاحظات سیاسی عمومی بر اساس دوره حضور من در وین
- فصل چهارم: در مونیخ
- فصل پنجم: جنگ جهانی
- فصل ششم: تبلیغات جنگ
- فصل هفتم: انقلاب
- فصل هشتم: آغاز فعالیتهای سیاسی من
- فصل نهم: برای چه آلمان شکست خورد
- فصل دهم: حزب کارگر آلمان
- فصل یازدهم: ملل و نژاد
- فصل دوازدهم: اولین طلیعه پیشرفت حزب کارگر ناسیونال سوسیالیست
جلد دوم:جنبش سوسیالیست ملی
- فصل اول: عقاید فلسفی حزب
- فصل دوم: دولت
- فصل سوم: موضوع-دولت و ملت
- فصل چهارم: مفهوم دولت از نظر راسیست
- فصل پنجم: مفهوم فلسفی سازمان دولت
- فصل ششم: اولین مبارزه و اهمیت سخنرانی
- فصل هفتم: مبارزه جدید با جبهه سرخ
- فصل هشتم: نیرومند تا وقتی تنهاست نیرومند میماند
- فصل نهم: حملهها چگونه آغاز میشدند
- فصل دهم: فدرالیسم غیر از ظاهرسازی چیزی نیست
- فصل یازددهم: پروپاکاندو مسأله سازمان
- فصل دوازدهم: مسأله سندیکاها
- فصل سیزدهم: سیاست آلمان و مسأله اتحادهای بعد از جنگ
- فصل چهاردهم: سیاست یا جهت گیری شرقی
- فصل پانزدهم حق دفاع اضطراری
آپلود شده توسط:
khar tu khar
1392/02/15
دیدگاههای کتاب الکترونیکی نبرد من
فرمودید متفقین پس از اشغال دست به جنایت و کشتار نزدند ، مگر آلمان ها در فرانسه کشتار کردند؟ مگر در هلند کشتار کردند؟
میتونید منکر گرفتاری های بیشماری که برای مردم ایران بوجود اوردند هم بشید؟
گرانی ، قحطی و .. که بواسطه حضور این عزیزان در ایران بوجود اومد رو چی؟
در مورد اینکه میگید اگر متفقین نبودند شاید من و شما الان آلمانی حرف میزدیم ..
مگر فرانسوی ها و بلژیکی ها و ... بعد از اشغال آلمانی حرف زدند
مگر کشور ما که توسط اعراب اشغال شد من و شما الان عربی داریم حرف میزنیم؟؟؟
قضاوت در این مورد بعهده دیگران
اینکه فرمودید زمانی متفقین ایران را اشغال کردند که بسیاری از ایرانیان اصلا از وجود کشوری به اسم ایران خبر نداشتند به جزء تعدادی مرکزنشین تهرانی...
در صورت صحت موارد فوق ،چی رو میخواید ثابت کنید؟؟؟ که کارشون هیچ مشکای نداشت؟ که هرکشوری که سطح دانش و فناوری پیشرفته تری داشته باشه اجازه داره به دیگران تعرض کنه بخاطر منافعش؟؟؟یا کشوری که به دلایل مختلف از کشور های دیگه عقب میمونه نباید حقوقش به رسمیت شناخته بشه؟؟
حرف هاتون با هم تناقض داره
خود شما فرمودید : کلا اعمال ژاپن و آلمان بر خلاف عرف دیپلماتیک بود حمله به کشتی های بیطرف تهدید کردن کشورهای مختلف و.... از اعمال این کشور ها بود
در جوابتون عرض کردم متحدین جنایت بسیاری کردند و این قبول ، اما متفقین هم اسوه های انسانیت و نوع دوستی و احترام به قانون نبودند
متفقین هم عین همین کارها رو تکرار کردند...
و شما در پاسخ جواب خودتون میفرمایید : حمله کردند اما بعد از اون کشتار نکردند!!! مردم سواد چندان نداشتند!!!! فقط بعنوان پل پیروزی استفاده کردند پس اشکال نداشت !!
استفاده از بمب اتم رو بعلت جلوگیری از ادامه جنگ تایید می کنید
بدون هیچ ماخذ و منبعی میگید 20 میلیون چینی توسط ژاپنی ها کشته شدند
میشه بفرمایید این امار رو از کجا بدست آوردید؟؟ ( اون زمان کل جمعیت کشوری مانند ایران با بیش از 1600000 کیلومتر مربع اندکی بیش از 13000000نفر بوده)
میگید قصد دفاع از کسی رو ندارید ، اما ادامه میدید آمریکا علیه ژاپن بمب اتم استفاده کرد و عده زیادی زن و کودک بیگناه ژاپنی خاکستر شدند اما بعد از جنگ به لطف امریکا یک دموکراسی موفق دارند !!!
میتونید تصور کنید کشتار 300000 نفر در کمتر از 10 دقیقه یعنی چی؟؟
طبق آمار غیر رسمی ژاپن در 6 سال جنگ حدود 2700000 نفر کشته داده که از این مقدار 580000 نفرش غیر نظامی بودند و از این مقدار حدود 300000 نفرشون در 10 دقیقه نیست و نابود شدند ( یعنی بیش از 50 درصد تلفات غیر نظامی ژاپن در شش سال جنگ در 10 دقیقه اتفاق افتاده)
مسئولان شهر هیروشیما آمار قربانیان حمله اتمی سال 1945 آمریکا به شهرهای ژاپن را557478 نفر اعلام کردند.
در این حمله حدود 278000 نفر بلافاصله کشته شدند و از آن پس نیز هزاران مادر ژاپنی به علت قرار داشتن در معرض تشعشعات رادیواکتیو، کودکانی ناقص به دنیا آوردند که به بیماری هایی نظیر سرطان خون مبتلا بودند.
اونوقت شما این فاجعه رو تحت پوشش اینکه پس از جنگ دارای دموکراسی شدند قرار میدید؟
خیلی کشور ها پس از جنگ معادلات و ساختار سیاسیشون دچار تغییرات گسترده شد . جنگ جهانی صحنه گذر به دنیای جدیدی بود که هیچکس نمیتونه منکر بشه و شما دموکراسی ژاپن رو برآمده از بمب اتمی که توی سر اونها خود می دونید؟؟
از کسیکه اهل مطالعه و تفکر هست چنین ادبیاتی واقعا دور از انتظاره
درضمن استالین در هچ کدام از جبهه های جنگ جهانی در مقابل آلمان یا ژاپن فرماندهی رو بعهده نداشته که دوست عزیز دیگری از این آقا بعنوان فرمانده نظامی نا لایق نام برد
در مورد استالین او فرمانده نظامی با عرضه ای نبود.
"هر کسی لایق صفت شجاع (باعرضه) است الا شخص جبار."
افلاطون
از اطلاعات شما بهره بردم سپاسگزارم
ولی چند نکته را باید عرض کنم اول اینکه من همه عوامل را به سرجوخه بودن وی ربط ندادم درواقع وجود این اختلاف های شدید و پیشوا پیشوا گفتن و بت ساختن از پیشوا و.... [/quote] واقعا خوشحالم که شما دوست عزیز در این سایت حضور دارید بسیار تفسیر زیبایی بود من هم به ابر قدرت بیشتر اعتقاد دارم تا ابر قدرتها و علت جنگهای فعلی در کشورهای جهان سومی را تضعیف شدنه ابر قدرت فعلی(آمریکا) میدانم چرا که اگه این کشور دچار بحران اقتصادی نمیشد حالا بودجه های سنگینی صرف کنترل اوضاع البته در جهت اهداف سیاسی خودش می کرد اما حداقل برتری استراتیژِکیه آمریکا در مقابل کشورهای رقیبش که(اکثرا دارای حکومتهای کمونیستی هستن) اینه که آنها به دنبال متهد کردنه کشورهای غیر کمونیستی با یکدیگر هستند. همانطور که میدانید کمونیست بعد از جنگ جهانی دوم بسیار ضعیف شد اما در دهه اخیر به شدت درحال قوی شدن هست و همین امر زمینه و وقوع بسیاری از جنگها را در 15سال اخیر تا به امروز فراهم کرده است و با تضعیف شدنه اقتصاد آمریکا و همچنین با روی کار آمدنه حزب میانه رو(دموکرات) جهت سیاستهای کشور آمریکا از جهت قبلی(سلطه گری) اندکی فاصله گرفته و همین فاصله اندک کافی بود که کشورهایی نظیر روسیه و کره شمالی دست به اقدامات ترویج حکومتهای کمونیستی زیر شاخه ای بزنند که متاسفانه در این بین بسیار موفق هم عمل کردند و هم اکنون سایه کمونیست بر کشورهایی نظیر سوریه(که یه کشور اسلامی و مسلمان است) افکنده شده و عامل جنگهای فعلی در آن کشور نیز میباشد.
1. در مورد ارتش شوروی پس از پیمان دوستی مولوتوف با وزیرخارجه ی آلمان (که اسمش را یادم نیست) خودم هم عرض کردم که به اشغال لتونی استونی و... پرداخت.توجه بفرمایید من از شوروی دفاع نمی کنم.خودتان هم اتفاقا فرمودید تا سال 1941 یار گرمابه و گلستان هم بودند.این دقیقا همان چیزی بود که من هم داشتم به دوستانی که از هیتلر دفاع می کردند می گفتم.
2.در مورد فجایع ارتش سرخ دست کم تا آنجایی که من می دانم امروز به همان اندازه که رژیم ناری محکوم می شود رژیم استالین در شوروی و فجایع آنان هم محکوم می شود.برای نمونه به کتاب توتالیتریسم خانم هانا آرنت رجوع بفرمایید و ببینید که به چه زیبایی به مقایسه ی رفتارهای مشابه این دو رژیم می پردازند.
3.در مورد کمک متفقین به شوروی من منکر آن نیستم.اما چند نکته به ذهنم رسیده است.این که قبول ندارید که بار اصلی جنگ به دوش مردم روسیه بود؟شاهد این مدعا هم این که بیشترین تعداد کشته ها در جنگ از میان روس ها بود (اگر اشتباه نکرده باشم 9 میلیون نفر)
4.در مورد استالین او فرمانده نظامی با عرضه ای نبود.پناهگاه های مشهور استالین هنوز هم موجود اند.حتی خروشچف در سخنرانی خودش در بیستمین کنگره ی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی به این مساله اشاره کرد.بسیاری از فرماندهان لایق شوروی در جنگ دوم پس از پایان جنگ با اتهامات گوناگون یا سر از سیبری درآوردند و یا این که به جوخه های آتش سپرده شدند.بله استالین فرد بسیار حیله گر و مکاری بود که توانست تروتسکی زینویف کامنف بوخارین و... را به مرور زمان از میدان به در کند.در سیاست خارجی هم همین طور.اما فرمانده نظامی لایقی به هیچ عنوان نبود.
5.در مورد مطالبی که در پایان گفتید من اطلاعی ندارم.فقط تا این حد می توانم بگویم که ضد و بند سیاسی در این گونه موارد امری هست که به طور طبیعی اتفاق می افتد.مگر زمان جنگ ایران و عراق ایران با واسطه گری اسراییل موشک های تاو تحویل نمی گرفت؟
در پایان من به هیچ عنوان از متفقین دفاع نکردم و نمی کنم.نیمه ی نخست سده ی بیستم اوج سقوط بشریت بود.هیچ یک در آن دو جنگ انسانی عمل نکرد.هر دو طرف به تنها چیزی که می اندیشیدند پیروزی خودشان بود و بس.اما این به هیچ عنوان توجیهی برای دفاع از ک جنایت کار بزرگ به نام هیتلر نمی شود.
از اطلاعات شما بهره بردم سپاسگزارم
ولی چند نکته را باید عرض کنم اول اینکه من همه عوامل را به سرجوخه بودن وی ربط ندادم درواقع وجود این اختلاف های شدید و پیشوا پیشوا گفتن و بت ساختن از پیشوا و.... یکی از دلایل این برنامه های بد جنگی بود و شما بهتر بود با پیشداوری نمی گفتید "شما که همه چیز را به سرجوخه بودن هیتلر ربط می دهید"
مشخص هست که به طور مستقیم و دیپلماتیک دولت های محور آغاز گر جنگ بودند و مثل یاغی ها عمل کردند اعمال ژاپن و تبلیغاتش فاشیشم در ایتالیا و آلمان نازی و تبلیغاتش همگی تاکید بر این موضوع دارد کاملا آشکار از پستی نژاد و کشتار و برده داری از مردم کشورهای مغلوب و .... حرف زدند
دوست عزیز فکر میکنم نظرات من را در کتب دیگر نخوانده اید مگرنه خطاب به من نمی گفتید "دوست گرامی کاش باور کنیم کشتار و جنایت هر جا و توسط هر شخص و دولتی صورت بگیره زشت و شنیع و غیر انسانیه"
جنایات متفقین در جنگ از جمله بمباران شهر درسدن آلمان و کشتار در آنجا حمله وحشیانه به شهرهای ژاپن و بمب باران شدید آنجا بمباران بسیار شدید سربازهای شکست خورده ژاپنی و اشغال ایران کشتار برخی غیرنظامیان و اسرای جنگی و اگر شوروی نیز به عنوان کشوری متفق درنظر گیریم تجاوز های گروهی به آلمان ها بعد از فتح برلین اشغال کشورهای اروپای شرقی و کشتار سربازهای لهستانی هنگام اشغال لهستان توسط شوروی و ..... از جمله این جنایات شدید است و متاسفانه در جریان دادگاه نورنبرگ جانی های متفقین مثل استالین هرگز محاکمه نشدند
مشخص هست که جنایات توسط هر حزب یا گروه یا شخصی محکوم است
بحث من چون کتاب نبرد من بود اشاره به رفتار نژادپرستانه هیتلر بود و کشتار وسیع وی بود
کشتار و قساوت قلب ایدولوژی نازی را می توان در کشتار وسیع یهودیان و انجام آزمایش های فجیع روی انسان ها و....... دید
مشخص هست ایدلوژی نازی خطری بزرگ برای بشریت بود به هیچ وجه قصد جانبداری از متفقین را ندارم ولی متفقین حداقل بعد از اشغال ایران دست به نسل کشی و کشتار و .... نزدند و صرفا از ایران به عنوان پل پیروزی عمل کردند پل که اگر نبود شاید امروز من و شما باید آلمانی حرف می زدیم و خود را پست تر از برخی نژادها و بالا تر از برخی نژاد های دیگر می دانستیم زمانی متفقین ایران را اشغال کردند که بسیاری از ایرانیان اصلا از وجود کشوری به اسم ایران خبر نداشتند به جزء تعدادی مرکزنشین تهرانی بقیه ایرانیان حتی متوجه وقوع جنگ جهانی دوم نبودند
بازهم قصد هیچ جانبداری را ندارم بمب هسته ای آمریکا را می توان جنایتی هولناک خواند اما مشخص هست باعث پایان جنگ شد و از کشتار بیشتر جلوگیری کرد به بهانه همین ژاپنی که 20 میلیون چینی را کشت و از اسرای کره ای و چینی بیگاری کشید و برده داری را پیشه کرد و از دختران جوانشان به عنوان برده جنسی استفاده کرد خود را قربانی جنگ می داند ملتی که امپراطور خود را خدا می دانست بعد از جنگ به لطف امریکا یک دموکراسی موفق دارد
موفق باشید
تاریخ را همیشه طرف پیروز می نویسد.هرگز در جنگ جهانی دوم مثل بیشتر مواقع سیاه وسفید نداشته و نداریم بلکه در این جنگ و در خیلی از مواقع دیگر طرف های مورد بحث ما خاکستری اند در اینجا به شدت!!!!
و اینکه در اخر دوستان من هیچگاه به بی گناهی انگلیسی ها معتقد نیستم!!!!![/quote]
در مورد اون قسمت از صحبتتون باید بگم بهتر بود بجای " بیشتر مواقع " از " تقریبا همیشه " استفاده می کردین
بطور کلی با حرفتون موافقم . مشکل ما اینه که خیلیا از هیتلر یه بت ساختن و بعنوان یه بزرگ مرد ازش یاد میکنن . خیلی از ما ایرانیها هم فقط به خاطر اینکه هیتلر نژاد آریایی رو برتر میدونست با چشمانی بسته سنگش رو به سینه میزنیم . در طرف مقابل هم عده ای هیتلر رو بیرحمترین انسان تاریخ میدونن.
شاید اگر مجال و فرصتی برای یه تحقیق بیطرفانه بوجود میومد شاید خیلیا متوجه میشدن هیتلر نه اون بت دوست داشتنیه و نه اون جنایتکار بالفطره. شاید خیلیا متوجه میشدن طرف مقابل نیروهای آلمانی اونقدر هم معصوم نبودن . شاید خیلیا متوجه جنایتهای متفقین توی جنگ جهانی میشدن . جایتهایی مثل بمباران درسدن
تاریخ را همیشه طرف پیروز می نویسد.هر گز در جنگ جهانی دوم مثل بیشتر مواقع سیاه وسفید نداشته و نداریم بلکه در این جنگ و در خیلی از مواقع دیگر طر ف های مورد بحث ما خاکستری اند در اینجا به شدت!!!!
و اینکه حاقل برای من کمونیسم(از نوع استالینی)نه بهتر از فاشیسم که حتی بدتر از ان هم هست.
از اپریالیست هم که هر کس فرشته ای بسازد با کمال احترام در خواب خرگوشی به سر می برد!!!!
و اینکه در اخر دوستان من هیچگاه به بی گناهی انگلیسی ها معتقد نیستم!!!!!
کلا اعمال ژاپن و آلمان بر خلاف عرف دیپلماتیک بود حمله به کشتی های بیطرف تهدید کردن کشورهای مختلف و.... از اعمال این کشور ها بود
کشور آمریکا هیچ علاقه ای به ورود در جنگ نداشت افکار عمومی شدیدا مخالف جنگ بودند آمریکا 33 امین کشور نظامی دنیا بود و حرفی برای گفتن نداشت و روزولت چند بار درخواست چرچیل را برای ورود به جنگ رد کرده بود البته مشخص هست هنگامی که ژاپن در همسایگی آمریکا در حال گرفتن جزیره ها و کشتارهای هولناک در آنجاست آمریکا حس خطر کند و آمریکایی که می بیند دنیا درگیر یک جنگ بزرگ است احتمال ورود به جنگ را بدهد ولی در کل بودجه نظامی زیاد افزایش پیدا نکرد و جنگ افزار زیادی ساخته نشد صرفا چند پایگاه در اطراف برای هشدار و مطلع بودن از حوادث ایجاد شد بعد از حمله ژاپن به پرل هاربر امریکا وارد جنگ شد و افکار عمومی آن دموکراسی موافق جنگ شد و امریکا از 33 امین کشور نظامی دنیا بسیار پیشرفت کرد و همه صنایع در خدمت جنگ شروع به کار کردند[/quote]
دوست عزیز
همونطور که خدمتتون عرض کردم بواسطه شغل و رشته تحصیلیم مدام درگیر مطالعه همین موارد و موارد مشابه هستم
نمیدونم شما بر چه اساس ایالات متحده رو سی و سومین قدرت نظامی نامیدید!!!
در ضمن شما که همه عوامل رو به سرخوجه بودن هیتلر مرتبط می دونید باید در جریان باشید که نزاع قدرت در راس هرم قدرت نظامی باعث ارائه گزارش های غلط و مغرضانه به هیتلر شد که پیامد اون سو ذن شدید هیتلر به ژنرال هاش و حذف تعداد زیادی از اونها شد
اختلاف و نزاع مابین اشخاصی چون گورینگ ، رومل ،فون کلوکه و ..
جبهه گیری در بین ژنرال های آلمانی بحدی بود که با بدگویی های گورینگ ، مارشال رومل ( روباه صحرا) رو با اون سوابق درخشان نظامی به اتهام شرکت در ترور پیشوا به برلین احضار کردند و بین دوراهی خودکشی و دادگاه نظامی قرار دادند که راه اول رو انتخاب کرد
شخصی مانند ژنرال گودریان که مبتکر استراتژی های نوین زرهی ( تانک ) بود و کشور فرانسه رو تنها در شش روز و کشورهای هلند ، بلژیک و لوگزامبورگ رو در تنها 3 روز اشغال کرد قبل از پایان جنگ و در سال 1944 بازنشست کردند.
پس مسائل پیچیده تر از این اونه که به چشم میاد
در مورد حمله به کشتی های بیطرف و نقض حریم کشور های بی طرف هم باید دانست در جنگ جهانی نمونه های بیشماری از این دست عدم رعایت عرف دیپلماتیک از هر دو طرف مشاهده شده
نمونه بدیهی و ملموس برای هموطنان ما اشغال ایران توسط روسیه و انگلیس بود که با تمام موازین بین المللی مغایرت داشت
و جالب اینجاست که سفرای دول مزبور با کمال وقاحت تنها چند ساعت قبل از حمله همه جانبه پیامدول های مطبوعشون به نخست وزیر ایران ابلاغ کردند .
آیا این نمونه نقص قوانین بین المللی نیست؟
قصد دفاع از هیتلر و آلمان رو ندارم . اما با وجود حمایت های آلمان در بقدرت رسیدن ژنرال فرانکو در اسپانیا (1933) با توجه به بی طرفی این کشور ، اجازه تسلط آلمان ها بر تنگه جبل الطارق که بسیار برای اونها مهم بود به اونها توسط اسپانیا داده نشد
و آلمان لااقل در این مورد به اسپانیا فشار نیاورد
اما متفقین به راحتی کشور های بی طرف رو مورد تاخت و تاز قرار دادند
همین دولت ایالات متحده با وجود استفاده از بمب اتم در کشور ژاپن پس از 60 سال از اون واقعه هنوز بصورت رسمی از ژاپن عذرخواهی نکرده
تنها دو سال پیش برای نخستین بار یک مقام آمریکایی در مراسم یادبود اون فاجعه شرکت کرد
دوست گرامی کاش باور کنیم کشتار و جنایت هر جا و توسط هر شخص و دولتی صورت بگیره زشت و شنیع و غیر انسانیه