رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

فرار از مدرسه

فرار از مدرسه
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 64 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 64 رای
.
کتاب فوق داستان زندگی و اندیشه های ابوحامد محمد غزالی (فیلسوف، متکلم و فقیه ایرانی و یکی از بزرگ‌ترین مردان تصوف سدهٔ پنجم هجری) است که زندگی بالنسبه کوتاه اما آکنده از فعالیت و تحرک داشته و تحولات شگرف زندگی غزالی تنوع وسیعی در آثار وی ایجاد کرده و مخصوصا تأثیر قابل ملاحظه ای در افکار و آثار علماء بعدی اسلام داشته است.

در حدیثی صحیح از پیامبر منقول است که در آغاز هر قرن مُجَدّدی از امت من ظهور می کند که به احیای تعالیم مغفول مانده ی دین، همت می گمارد.
بسیاری " مجدد راس ماته" و احیاگر قرن ششم را غزالی دانسته اند که وجهه ی همت خود را بر احیای گوهر مغفول مانده ی اسلام یعنی اخلاق متمرکز ساخت.
غزالی یکی از بزرگانی است که به نسبت زندگی نامه ی فکری خود در کتاب ارجمند" المنقذمن الضلال " اقدام کرده و این زندگینامه با قلم مو شکاف و فخیم عبدالحسین زرین کوب با نثری روان و کم پیرایه در این کتاب آمده است
با این همه تحقیق که تاکنون در احوال و آثار ابوحامد غزالی انجام یافته است هنوز درباره زندگی و اندیشه او موارد ابهام کم نیست. این نکته نه فقط ناشی از تاریکیهایی است که بر تاریخ عصر او، تاریخ عصر سلاجقه، سایه افکنده است بلکه تا حد زیادی نیز ناشی از
تنوع و پراکندگی آثار اوست که بعضی از آنها هنوز فقط به صورت نسخه های خطی است، برخی چاپ دقیق انتقادی ندارد، پاره یی با عنوانهای مختلف دیگر نیز یاده شده است، و تعدادی را دیگران به نام او برساخته اند یا بهرحال اصالت آنها محل تردیدست.
بعلاوه، وسعت و تنوع قلمرو آثار و افکار وی که غالباً نیز مشحون از سخنان تازه یا توجیه های بی سابقه است، امکان احاطه پژوهنده را بر سراسر قلمرو کار او دشوار می کند.
چرا که در همه تاریخ فرهنگ اسلامی شاید کمتر کسی را بتوان یافت که بقدر غزالی تنوع تمام عرصه یک فرهنگ را در زندگی و اندیشه خویش به این حد پر مایه و جاندار تصویر کرده است و...

فهرست مطالب کتاب:
کودکی و جوانی / درس امام الحرمین/ لشکرگاه/ در نظامیه بغداد/ فرار از مدرسه/ در کشمکش رهایی و گریز/ فیلسوف، ضد فلسفه/ سبک و آثار/ بازگشت / مدرسه یا خانقاه؟

بخشهایی از کتاب:
در سال 450هـ.ق در طوس و در خانواده ی مردی پشم ریس ( غزال )، کودکی به دنیا آمد که نامش را محمد گذاشتند. پدر فردی بی سواد ولی علاقه مند به تصوف و فقه بود و دوست داشت فرزندانش به رغم خودش، اهل علم باشند و چنین شد. احمد برادر کوچک تر بود که به راه تصوف رفت ولی محمد اهل فکر و تحقیق بود و در پی علم از طوس به جرجان رفت و باز به طوس بازگشت. در این زمان بیست ساله بود و خراسان مرکز برخورد افکار و اندیشه های پیروان مذهب شافعی و حنفی و شیعی و اسماعیلی بود.

غزالی که اکنون به اوج اقتدار و اشتهار علمی رسیده بود، احساس رضایت نمی کرد. می دید که چگونه امرا بر سر قدرت علیه یکدیگر توطئه می چیدند و خون هم را می ریختند و از همه بدتر می دید که فقها و علما چگونه برای پیروزی در مناظرات و ارضای نفس، حق را زیر پا می گذارند. بدینسان کم کم خود را بر سر یک دوراهی دید که بماند و به شهرت و تحسینِ مریدان و قدرتمندان دل خوش دارد یا از مدرسه و قیل و قال آن بگریزد تا با خدای خود وارد معامله شود و غزالی پس از شش ماه بحران روحی و دودلی، راه دوم را انتخاب کرد.

کیمیایی که غزالی برای نیل به سعادت تبلیغ می کرد تلفیقی بود از معامله و مکاشفه. معامله یعنی عبادت و ذکر و ریاضت که مقدمه ای بشود برای مکاشفه و یقین. نقد غزالی بر فقه و کلام و فلسفه از این رو بود که جای معامله و اخلاق را تنگ کرده اند و وافی به مقصد و کافی به مقصود نیستند. قسمت اصلی دین اخلاق است که مغفول مانده و نیاز به احیاء و بازسازی دارد. در واقع غزالی کتاب احیاء العلوم و کیمیای سعادت را برای تامین این غایت بود که نگاشت. معامله و عبادت و ریاضت به تزکیه ی نفس و تصفیه ی قلب می انجامد و محتاج کشش الهی و کوشش انسانی است ولی مکاشفه تنها وابسته به لطف و عنایت الهی است. بدینسان غزالی " یقین گمشده ای" را که عمری در جستجویش بود نهایتا در طریقت و تصوف یافت. جستجویی که از دل تحمل فقر و مشقات و آوارگی های فراوان گذشت و برای یافتن آن یقین گمشده، تمام تعینات و تشخصات دنیایی و عملی را فدا کرد تا از طریق "معامله" به " مکاشفه " و یقین برسد. غزالی ضمن بازگویی تمثیل چینیان و رومیان، حکایت تصفیه قلب را باز می کند که طی آن چینی ها با صیقل زدن دیوار توانستند زیبایی نقاشی رومیان را با جلای بیشتر باز تابانند بدون آن که از هیچ رنگی استفاده کنند. زرین کوب می گوید غزالی مثل دکارت از کوچه شک شروع کرد ولی مثل پاسکال از بزرگراه قلب و یقین سر در آورد.

غزالی مثل دکارت از کوچه شک شروع کرد ولی مثل پاسکال از بزرگراه قلب و یقین سر در آورد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1391/12/23

کتاب‌های مرتبط

شرح غزل‌های حافظ - جلد 2
شرح غزل‌های حافظ - جلد 2
4.1 امتیاز
از 13 رای
خلاصه مثنوی
خلاصه مثنوی
4.6 امتیاز
از 45 رای
Select Conversations with an Uncle
Select Conversations with an Uncle
5 امتیاز
از 1 رای
سعدی شناسی - دفتر 10
سعدی شناسی - دفتر 10
4.7 امتیاز
از 24 رای
مقالات فارسی
مقالات فارسی
4.3 امتیاز
از 6 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی فرار از مدرسه

تعداد دیدگاه‌ها:
21
درود به همه دوستان. دوست عزیزمان civil84 لینکی در مورد مطلب بسیار قابل توجهی درباره غزالی معرفی نموده اند. برداشت من از مطلب این است: قتل امام حسین (ع) به دست یا فرمان یزید (حداقل از منظر ما شیعیان اهل بیت) نفرت انگیزترین کار ممکن است. در واقع این عمل، حد نهایی متصور جهل، حرص، دنیاپرستی و بسیاری رذایل دیگر است که از یک انسان برمی آید. غزالی درواقع دست به گزینش یک "حد غایی" زده و اوج (اوج که نه، حضیض) ذلت را نشانه رفته که از منظر ما مسلمانان هیچ راه برگشتی برای آمران یا مجریان این عمل باقی نگذاشته، اما غزالی می گوید داور خداست و درهای توبه حتی برای این روسیاه ترین موجود نیز بسته نیست. به هر حال نسبت به غیب، ما بی خبرتر از آنیم که صلاحیت محکومیت قطعی کسی را داشته باشیم، حتی اگر این شخص یزید باشد، چه رسد به انسان های دیگر. در هر حال همانگونه که قبلاً نیز عرض کردم، این مطلب با دیدی بیشتر "عارفانه" (تا متشرعانه) قابل هضم تر است.
در پایان، مجددا همه دوستان را به سعه صدر بیشتر دعوت می کنم. روحیه بعضی دوستان، بیشتر به درد میادین "پینت بال" یا شوالیه گری می خورد تا بحث در مورد کتاب! بیایید به جای اینکه عقایدمان را بر سر هم بکوبیم، پرتوی هر چند ناچیز بر موضوع کتاب بیفکنیم تا به یاری هم و در پرتو نکاتی که به هم یادآور می شویم، تصویری هر چه نزدیکتر به حقیقت موضوع خلق کنیم. با سپاس از همه دوستان

درود ؛
بد نیست بعضی دوستان به جای شعار دادن کتاب اندیشه های امام محمد غزالی رو بخونند بعد درباره اش مطلب بنویسند ...
مشکل فکرهای بسته این است که دهانشان یکسره باز است .بدون خواندن کتاب و بدون دانستن اندیشه های یک شخص که نمیشه درباره اون شخص سخن گفت !!!!
یکسری اشخاص که متاسفانه کم هم نیستند از خواندن کتابهایی که به نظرشان مخالف با اعتقاداتشون است ترس دارند .
جهل این است که شما یکسری کتاب رو بترسی بخونی ....همه کتابها رو باید خوند از موافق تا مخالف و ضمنا" موقع خواندن کتاب باید تعصبات رو کنار گذاشت و با تفکر و اندیشه خواند
نزدیک عید است و من هم از همین جا پیشاپیش نوروز باستانی رو خدمت همه اعضا گرامی تبریک عرض نموده و برای همگی سال شیرین و خوبی رو آرزومندم .......
شاد باشید و سلامت :-)
[quote='sagaliga']درود بر دوستان. روایتی که دوستمان civil84 فرمودند (توصیه به لعنت نکردن یزید به نقل از غزالی) را نیز بنده شنیده بودم، منتها با این مضمون، "یزید را لعنت نکنید، شاید او هم کاری کرده باشد که مستحق رحمت الهی قرار گیرد" و یا اینکه برای او هم (چون مسلمان بوده) طلب مغفرت کنید که به هر حال این مطالب با حال و هوای صوفیانه غزالی جور درمی آید.فصلی از کتاب "ما چگونه ما شدیم" (که اخیرا در کمال ناباوری شاهد آپلود آن در سایت بودم) نیز به غزالی تقدیم شده! که خوانندگان با مطالعه مقدمه کتاب مزبور علت آن را درخواهند یافت. با سپاس از همه دوستان. ضمنا civil84 عزیز، از لحن دوستان ناراحت نشو. بعضی ها عادت کرده اند با توپ به شکار بلبل بروند.[/quote]
عقاب از دور بلبل است جناب
بعضی نگاه ها به اهل علم به حد فاجعه آمیزی خطرناک است و باعث تعصبات بی خردانه می شود
بر تندی لحنم واقفم و این تندی را در اینجا می پسندم زیرا که در برابر تفنگ شمشیر هیچ است
[quote='gordafaridl']جناب آقایcivil84
یه ذره داری تند و با تعصب پیش می ری
همه ی علمای اسلام شیعه نبودند و تفکرات متعصبای بعد از صفویه رو نداشتن
داری تند می ری چون داری از دید یه شیعه ی بعد از صفویه حرف می زنی که اعتقاداتت با آدم بزرگی مثل غزالی زمین به آسمون
کی هستی که به خاطر یه حرف اون هم نخوانده و از ارجاعات گاه با تعصب شنیده درباره کسی قضاوت می کنی مگر نه اینکه قضاوت از آن خداست
چه حق قضاوت داری
و در ضمن
سرکار آقا
این عذاداری هایی که ما ها مثلا به عشق حسین(که عاشق باید معشوق را بشناسد که ما حتی قدر ارزنی نیز نمی شناسیم) انجام می دیم عین جهالت
مگر نه این است که پیامبر(ص) بعد از شهادت عموی خود که اولین سید الشهدا بود وقتی مردم می خواستند علم و کتل راه بیاندازند به آنها معترض شد و گفت چرا جون جاهلان که به جهان دیگر ایمان ندارند و مرده را رفته می پندارند عذا داری می کنین
غزالی بزرگ دانشمندی که هزار من و تو با ایمان و فحش بده به یزید هم جمع بشیم قدر ارزنی از علم اون رو نداریم
پس لطفا جهل داشته ات رو به ایمان نداشته ات نسبت نده که مومن درباره یک آدم مرده که حتی نمی تونه از حودش دفاع کنه قضاوت نمی کنه
کما اینکه شما اگر کتب غزالی را بخوانید دلیل چنین ادعایی از او را در می یابید[/quote]
جناب gordafaridl
من در نوشته ام به کسی توهین نکردم
با لحن ملایم هم سخن گفتم
ولی متاسفانه شما از موضع بی ادبی وارد شدید که وقتم را برای پاسخگویی به شما هدر نمی دهم
البته با عباراتی که در مورد شیعه و صفویه نوشتید ، میزان سواد شما مشخص شد
:-):-)
درود بر دوستان. روایتی که دوستمان civil84 فرمودند (توصیه به لعنت نکردن یزید به نقل از غزالی) را نیز بنده شنیده بودم، منتها با این مضمون، "یزید را لعنت نکنید، شاید او هم کاری کرده باشد که مستحق رحمت الهی قرار گیرد" و یا اینکه برای او هم (چون مسلمان بوده) طلب مغفرت کنید که به هر حال این مطالب با حال و هوای صوفیانه غزالی جور درمی آید.
فصلی از کتاب "ما چگونه ما شدیم" (که اخیرا در کمال ناباوری شاهد آپلود آن در سایت بودم) نیز به غزالی تقدیم شده! که خوانندگان با مطالعه مقدمه کتاب مزبور علت آن را درخواهند یافت. با سپاس از همه دوستان. ضمنا civil84 عزيز، از لحن دوستان ناراحت نشو. بعضي ها عادت كرده اند با توپ به شكار بلبل بروند.
[quote='mansour_smit']جناب Civil دیگر با خواب و رویا نمیشود خیلی چیزها رو ثابت کرد مردم هوشیارتر از قدیم هستند ( چیزی که من در سایت مذکور دیدم )
هیچ آدم فرهیخته ای با لعن کردن دیگران موافق نیست چون مثل یک طبل تو خالیست
به قول حافظ:
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت
سر تسلیم من و خشت در میکده‌ها مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت
ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت
نه من از پرده تقوا به درافتادم و بس پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
حافظا روز اجل گر به کف آری جامی یک سر از کوی خرابات برندت به بهشت[/quote]
جناب منصور
اگر مسلمان هستید خداوند متعال بارها در قرآن در موارد مختلف لعن نموده اند
و بهتر است از معصومین نقل قول کنید نه کسی مثل حافظ
جناب آقایcivil84
یه ذره داری تند و با تعصب پیش می ری
همه ی علمای اسلام شیعه نبودند و تفکرات متعصبای بعد از صفویه رو نداشتن
داری تند می ری چون داری از دید یه شیعه ی بعد از صفویه حرف می زنی که اعتقاداتت با آدم بزرگی مثل غزالی زمین به آسمون
کی هستی که به خاطر یه حرف اون هم نخوانده و از ارجاعات گاه با تعصب شنیده درباره کسی قضاوت می کنی مگر نه اینکه قضاوت از آن خداست
چه حق قضاوت داری
و در ضمن
سرکار آقا
این عذاداری هایی که ما ها مثلا به عشق حسین(که عاشق باید معشوق را بشناسد که ما حتی قدر ارزنی نیز نمی شناسیم) انجام می دیم عین جهالت
مگر نه این است که پیامبر(ص) بعد از شهادت عموی خود که اولین سید الشهدا بود وقتی مردم می خواستند علم و کتل راه بیاندازند به آنها معترض شد و گفت چرا جون جاهلان که به جهان دیگر ایمان ندارند و مرده را رفته می پندارند عذا داری می کنین
غزالی بزرگ دانشمندی که هزار من و تو با ایمان و فحش بده به یزید هم جمع بشیم قدر ارزنی از علم اون رو نداریم
پس لطفا جهل داشته ات رو به ایمان نداشته ات نسبت نده که مومن درباره یک آدم مرده که حتی نمی تونه از حودش دفاع کنه قضاوت نمی کنه
کما اینکه شما اگر کتب غزالی را بخوانید دلیل چنین ادعایی از او را در می یابید
جناب Civil دیگر با خواب و رویا نمیشود خیلی چیزها رو ثابت کرد مردم هوشیارتر از قدیم هستند ( چیزی که من در سایت مذکور دیدم )
هیچ آدم فرهیخته ای با لعن کردن دیگران موافق نیست چون مثل یک طبل تو خالیست
به قول حافظ:
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت
سر تسلیم من و خشت در میکده‌ها مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت
ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت
نه من از پرده تقوا به درافتادم و بس پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
حافظا روز اجل گر به کف آری جامی یک سر از کوی خرابات برندت به بهشت
[quote='parsa1351']کتاب فوق داستان زندگی و اندیشه های ابوحامد محمد غزالی است که زندگی بالنسبه کوتاه اما آکنده از فعالیت و تحرک داشته و تحولات شگرف زندگی غزالی تنوع وسیعی در آثار وی ایجاد کرده و مخصوصا تأثیر قابل ملاحظه ای در افکار و آثار علماء بعدی اسلام داشته است[/quote]
جناب پارسا
تاثیر قابل ملاحظه در افکار و آثار علمای اسلام؟؟؟؟؟؟؟؟
به لینک زیر بروید و گوشه ای از اندیشه های والای ؟؟؟؟؟؟؟ این شخص را ببینید
http://www.ebnearabi.com/3313/%D8%AF%D9%81%D8%A7%D8%B9-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%BA%D8%B2%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%8A%D8%B2%D9%8A%D8%AF%D8%AA%D8%B1%D8%AD%D9%91%D9%85-%D8%A8%D8%B1-%D9%8A%D8%B2.html
دفاع ابو حامد غزّالی ( معروف به امام محمّد غزالی ) از یزید بن معاویه/ترحّم بر یزید جایز ، بلکه مستحب است و لعن وی جایز نیست
کتاب فوق داستان زندگی و اندیشه های ابوحامد محمد غزالی است که زندگی بالنسبه کوتاه اما آکنده از فعالیت و تحرک داشته و تحولات شگرف زندگی غزالی تنوع وسیعی در آثار وی ایجاد کرده و مخصوصا تأثیر قابل ملاحظه ای در افکار و آثار علماء بعدی اسلام داشته است
فرار از مدرسه
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک