پیر چنگی و چند حکایت دیگر از مثنوی مولانا جلالالدینرومی
نویسنده:
مولوی
امتیاز دهید
به کوشش: صادق گوهرین
از مجموعه شاهکارهای ادبیات فارسی - شماره 7
موضوع این کتاب ، 7 حکایت برگزیده از مثنوی مولانا جلال الدین محمد بلخی است به نام های :1-قصه بازرگان و طوطی 2-داستان پیر چنگی 3-خواندن محتسب مست خراب افتاده را به زندان 4 - قصه اعرابی درویش و ماجرای زن او 5- حکایت موسی کلیم الله و شبان 6- قصه وکیل صدرجهان و 7- قصه یاری خواستن حلیمه دایه پیامبر (ص) از بتان.
که در میان این حکایات، حکایت پیر چنگی به دلیل زیبایی های خاص خود ، به عنوان نام کتاب انتخاب شده است.
«پیر چنگی» داستانی از برخورد یک انسان ناامید و گناهکار با یک انسان سختگیر در امر دین و خلیفه مسلمین است. داستانی که حدود 300 بیت با حواشی آن در مثنوی را به خود اختصاص داده است. مولانا با بیان داستان «پیر چنگی» یکبار دیگر توانایی خود را در شرح مطالب و ادای آن به گونهای زیبا و اثرگذار به نمایش میگذارد. این داستان در دفتر اول سروده شده است و از بیت 1913 آغاز شده است.
یکی از موضوعات مهم در داستان «پیر چنگی» آرزویی است که مولانا در لایههای پنهان داستان دارد. مولانا آرزومند یک جامعه به دور از سخت گیریهای دینی و اشعری مذهبی است، جامعه ای که در آن هر کس به عقیده و منش و فعالیتی در کنار هم زندگی میکنند.
یکی دیگر از نکات «پیر چنگی» اینست که قهرمان داستان مولانا یک انسان به ظاهر گناهکار است، انسانی که عمری از خدا دور بوده و برای منیت خود چنگ میزده و امرار معاش میکرده است.اما این قهرمان گناهکار به مقام استغراق میرسد.
موضوع دیگری که در این داستان مورد تاکید قرار گرفته اینست که گرفتار شدن «پیر چنگی» در هنر ظاهری خود بوده است. گرفاتر هنری او را در بند میکشد و از وجوه دیگر زندگی غافل میکند. اما استفاده از چنگ در این داستان یکی دیگر از ویژگیهای این داستان است. چرا که چنگ در شعر مولانا بیانگر دل عاشق است. چنگ در این داستان به عنوان نماد نفس و نیز تن به کار رفته است.چنگ که اسرار پیرمرد چنگنواز را بیان میکند. اسراری از روح ناآرام وی را بیان میکندو در این داستان نیز مولانا تاکید بر شنیدن دارد. اولین داستان دفتر اول مثنوی یعنی پادشاه و کنیزک نیز از همین حال و هوا برخوردار است.
بیشتر
از مجموعه شاهکارهای ادبیات فارسی - شماره 7
موضوع این کتاب ، 7 حکایت برگزیده از مثنوی مولانا جلال الدین محمد بلخی است به نام های :1-قصه بازرگان و طوطی 2-داستان پیر چنگی 3-خواندن محتسب مست خراب افتاده را به زندان 4 - قصه اعرابی درویش و ماجرای زن او 5- حکایت موسی کلیم الله و شبان 6- قصه وکیل صدرجهان و 7- قصه یاری خواستن حلیمه دایه پیامبر (ص) از بتان.
که در میان این حکایات، حکایت پیر چنگی به دلیل زیبایی های خاص خود ، به عنوان نام کتاب انتخاب شده است.
«پیر چنگی» داستانی از برخورد یک انسان ناامید و گناهکار با یک انسان سختگیر در امر دین و خلیفه مسلمین است. داستانی که حدود 300 بیت با حواشی آن در مثنوی را به خود اختصاص داده است. مولانا با بیان داستان «پیر چنگی» یکبار دیگر توانایی خود را در شرح مطالب و ادای آن به گونهای زیبا و اثرگذار به نمایش میگذارد. این داستان در دفتر اول سروده شده است و از بیت 1913 آغاز شده است.
یکی از موضوعات مهم در داستان «پیر چنگی» آرزویی است که مولانا در لایههای پنهان داستان دارد. مولانا آرزومند یک جامعه به دور از سخت گیریهای دینی و اشعری مذهبی است، جامعه ای که در آن هر کس به عقیده و منش و فعالیتی در کنار هم زندگی میکنند.
یکی دیگر از نکات «پیر چنگی» اینست که قهرمان داستان مولانا یک انسان به ظاهر گناهکار است، انسانی که عمری از خدا دور بوده و برای منیت خود چنگ میزده و امرار معاش میکرده است.اما این قهرمان گناهکار به مقام استغراق میرسد.
موضوع دیگری که در این داستان مورد تاکید قرار گرفته اینست که گرفتار شدن «پیر چنگی» در هنر ظاهری خود بوده است. گرفاتر هنری او را در بند میکشد و از وجوه دیگر زندگی غافل میکند. اما استفاده از چنگ در این داستان یکی دیگر از ویژگیهای این داستان است. چرا که چنگ در شعر مولانا بیانگر دل عاشق است. چنگ در این داستان به عنوان نماد نفس و نیز تن به کار رفته است.چنگ که اسرار پیرمرد چنگنواز را بیان میکند. اسراری از روح ناآرام وی را بیان میکندو در این داستان نیز مولانا تاکید بر شنیدن دارد. اولین داستان دفتر اول مثنوی یعنی پادشاه و کنیزک نیز از همین حال و هوا برخوردار است.
آپلود شده توسط:
mahjoob
1392/01/07
دیدگاههای کتاب الکترونیکی پیر چنگی و چند حکایت دیگر از مثنوی مولانا جلالالدینرومی
بادیم همه باده بیار ای ساقی
می خور تو در ابگینه با ناله چنگ
زان پیش که ابگینه اید بر سنگ
اما وقتی به سنین پیری رسید... ، مردم دیگر از صدای ساز و آوازش لذت نمی بردند.
او تنها بود و تنها... بی کس بود و بی کس... در خیابانها پرسه می زد. از روی ناراحتی و به قصد گله به گورستان رفت و در آنجا دعا کرد. از خدا خواست تا کمکش کند...
پس به جای اینکه برای مردم چنگ بنوازد (مثل سالهای جوانی که از کفش رفت)، برای یکبار هم که شده برای خدا چنگ مینوازد و مزد خود را میگیرد و به بالاترین درجه انسانیت میرسد. به مقام ...
چنگ پیرمرد راه بهشت را برایش می گشاید...
پی نوشت:
1.چنگ نماد نفس و روح عاشقی است که سرانجام به وصل الهی میرسد
2.مولانا آرزوی این را داشت که جامعه ای اسلامی پدید آید به دور از تعصبات شدید مذهبی، جامعه ای که همه در کنار هم با راحتی و آسایش زندگی کنند، همچنان که خودش میگفت : با هفتاد و دو ملت یکی ام...
3. در صفحه سوم کتاب به اشتباه نوشته شده خلاصه منطق الطیر !
4....