رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

چرا عقب مانده ایم ؟

چرا عقب مانده ایم ؟
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 57 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 57 رای
معرفی کتاب:
نویسنده کتاب «چرا عقب­ مانده­ ایم؟»، ابتدا موارد زیر را به عنوان پیش فرض و مقدمه اثبات نظریه خود در این کتاب مطرح کرده است:
1- قبول اینکه جامعه ما عقب­ افتاده است. به این معنی که در آن جهل و ظلم و فقر وجود دارد.
2- پذیرش اینکه اکثر افراد جامعه ما از نظر روانی آسیب­ دیده­ اند و خلقیات و عقب­­ ماندگی­ هایمان معلول آن است.
3- اینکه این آسیب­ دیدگی خود علتی دارد.
4- اینکه این آسیب­ دیدگی خوشبختانه علاج­ پذیر است.
5- اینکه راه­های درمان فراوانند، ولی راهی را که فکر می­کنم بنا به فطری و قابل اجرا بودنش بهترین راه باشد، راهی است که پیامبران رفته­ اند. یعنی تبعیت از قانون طبیعی بشر و اصلاح باورهای منحرف شده مردم.
او سپس فرض را بر این گذاشته است که اوضاع و احوال زندگی و عقب افتادگی هایمان اکثراً نتیجه قهری همین خلقیات است.
آیا توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی ارتباطی با خلقیات افراد یک جامعه دارد؟ این سوالی است که تعدادی از نخبگان و نویسندگان ایرانی به آن پاسخ مثبت داده اند. روشنفکران ایرانی عصر مشروطه، به چنین پاسخی نزدیک شده بودند ولی بعدها با غلبه یافتن نگرش های چپگرایانه و توطئه آمیز، عامل عقب ماندگی کشور ما به مولفه هایی همچون وجود منافع نفتی و یا استعمار تقلیل پیدا کرد.
در دوران متاخر، محمدعلی جمالزاده، نویسنده و داستان نویس ایرانی رویکرد اول را مجددا مورد توجه قرار داد و دکترعلی محمد ایزدی نیز در دهه اخیر با تالیف کتاب «نجات» و کتاب «چرا عقب مانده ایم؟ جامعه شناسی مردم ایران» نیز به این باور رسیده است که خلقیات ایرانیان، عامل بنیادی توسعه نیافتگی کشور است.
نویسنده کتاب پیش رو میگوید: من خیلی علاقه مند بودم بفهمم چرا مردم ایران که آن همه طرفدار دکتر مصدق بودند، یک دفعه بعد از کودتای 28 مرداد 1332 شمسی، خانه کوب شدند. کتاب «ما چرا عقب مانده ایم» من هم به نوعی پاسخ به این سوال بود که چرا بعد از کودتا علیه دکتر مصدق، مردم بی تفاوت شدند.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1391/11/21

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی چرا عقب مانده ایم ؟

تعداد دیدگاه‌ها:
93
خلیفه شب عزیز و محترم به نکته ای بسیار مهم و کلیدی اشاره کردید . نکته ای که پاسخگویی به آن ، مغزهای روانشناسان و فیلسوفان بزرگی چون نیچه را هم حیران کرده . چه برسد به آدم یک لا قبایی چون من ! به هر حال اگر کار ساده ای بود در متون عرفانی و اسلامی از آن تعبیر به جهاد اکبر نمی شد . به هر حال به نظر می رسد ما به جای اینکه مشغول عیب جویی و ایراد گیری از اطرافیان و یا مسئولین باشیم ابتدا هر کس از خودش شروع کند . و در ابتدا روحیه انتقاد پذیری و آزادگی را در خودش پرورش دهد اینگونه دیگران نمی ترسند به او انتقاد کرده و نکات منفی او را به خودش بگویند ( دیگران ما را بهتر از خودمان می بینند ) وقتی از زبان دوستان خود متوجه عیوب خودمان شدیم باید با سعی و تلاشی خستگی ناپذیر و به مرور آنها را برطرف کنیم . ( اصلاح - صبر - استمرار با توکل به خدا ) خود من شخصا 5 سال تلاش و تمرین کردم تا دروغ گفتن را ترک کنم !‌ (‌در حالی که دروغگوی چندانی هم نبودم ) به هر حال باید از یک جا شروع کرد و عجله هم نداشت ، هر کسی به اندازه ذره ای جهت اصلاح اخلاق خودش تلاش کند کافی است . ( و به مرور آرام آرام اوضاع درست می شود )
[quote='غروب بتان'] ناصرالدین شاه هم مستبد بود اما چرا در 50 سال حکومت ناصرالدین شاه ایران به اندازه ی یک قدم هم پیشرفت نکرد؟ تا قبل از دوران رضاشاه حتی یه جاده ی شوسه شده هم تو ایران وجود نداشت. روی رودخونه ها یه پل هم وجود نداشت. مردم با قایق از روی آب رد میشدن و.... اونوقت شما میایید دیکتاتوری رضاشاه و محمدرضا رو با استبداد 150 ساله و کور و تاریک قجری یکی میدونید؟ [/quote]
بذارید جواب شما رو اینجوری بدم:اروپا بعد از جنگ جهانی فقط یک خرابه ازش باقی مونده بود.اما الان از نظر اقتصادی به کجا رسیده؟دلیلش چی میتونه باشه؟وقتی که همین نظام های توتالیتری که الان بعضی از ایرانی ها رو مجذوب خودش کرده،فروپاشید و تونستند کم تر از اون سالهایی که خرج جنگ کردن پیشرفت کنند؛ چون دموکراسی،آزادی و توجه به حقوق افراد شیوه کار اونها قرار گرفت...به قول برژینسکی:"هیچ وقت نمیشه آرمان شهر رو به زور برای مردم ساخت."من اینطوری به این نتیجه رسیدم که یک جامعه خودش باید به سمت ارمانشهر پیش بره،و تا وقتی که آ ز ا د ی نداشته باشه نمیتونه به سمت اون ارمانشهر حرکت کنه...همونطور که دیکتاتور ها هر کاری کنند،شهر سازی کنند،سوشه سازی،جاده سازی،موشک سازی و...تا وقتی کهاجازه ندن آدمها فراتر از یک محدوده خاصی فکر کنند ،بنابراین اون جامعه توی افکار عصر حجری خودش باقی میمونه و پیشرفت نمیکنه
ببخشید وقت ادامه دادن بحث رو ندارم و همه حرفمو همین جا زدم.
دوست من سیاوش 110
حرف شما کاملا درست بود.البته من در جایگاهی نیستم که تائیید یا رد کنم.اما فکر نمیکنید خیلی کلی بود.درسته که این سایت جای خوبی برای باز کردن این مساله نیست،اما اگر هرکس فقط یک راهکار _راه_ نشون بده غنیمته.
شما فرمودید اگر از این موارد دست برداریم.اما نفرمودید چگونه؟مشکل (دلیل این رفتارها)از کجاست؟چه باید کرد؟
انگار میدونیم چی درسته چی غلط! اما نمیدونیم باید چه کنیم!! (حتی خودمون این رفتارهارو داریم با اینکه میدونیم غلطه!)
چگونه فرهنگ سازی کنیم؟
به گذشته نگاه میکنیم تا زخم ها فراموش نشه . آینده رو هم در نظر میگیریم اما امروز؟امروز رو دریاب !
امروز چه کنیم که زخم های گذشته تکرار نشه؟(آیا تکرار تاریخ مد شده؟)
چرا امروز درجا میزنیم؟(درجا زدن در فرهنگ که ریشه ی همه ی عقب ماندگی هاست)
از امروز بگید دوستان.امروز چه کنیم؟
هر گاه مردم ایران به این نتیجه برسند که باید اخلاق و رفتار و نوع تفکر خود را تغییر دهند و اصلاح کنند ‘ کشور در تمامی ابعاد و حوزه های مختلف پیشرفت می کند . اولین قدم نیز تمرین این نکته است که سخن مخالف و منتقد را تحمل کنیم چه درست باشد چه غلط . و تک تک ما صفات بد خود را یافته و سعی در زدودن آنها داشته باشیم . به خصوص صفات فراگیری که در اکثریت ایرانی ها موجود است : 1- تنبلی 2- میل به رسیدن به پول بدون زحمت 3- واسطه گری 4- پارتی تراشی 5- دریافت انعام و رشوه 6- دروغ گویی 7- انتقاد ناپذیری 8- عدم رعایت مقررات راهنمایی و رانندگی 9- تشکیل لابی و باند بازی 10- تصمیم گیریهای عجولانه و احساساتی 11- خرافات 12- فضولی در امور شخصی یکدیگر 13- غرور و تکبر کاذب : هنر نزد ایرانیان است و بس ! 14- گذشته پرستی 15- شخص پرستی 16- و . . . . .
[quote='Alireza97']نقل قول از غروب بتان:
البته دیکتاتوری ای که رضاشاه در نظر داشت چیزی به غیر از این بود.
اون خواهان ترقی و پیشرفت ملت و مردمش بود.
و تو اون دوره بهترین نوع دیکتاتوری رو اعمال کرد.
شاید اگه رضاشاه به مشروطه احترام میذاشت اون خاندان اون همه دستاورد برای کشور نداشتن.
پس در حقیقت نه تنها رضاشاه بهترین تصمیم رو اتخاذ کرد بلکه حکومت مصلحت اندیشی رو به حکومت دموکراسی ترجیح داد.
البته عملکرد کلا دودمان پهلوی رو میشه تا حدودی از این قاعده ، مستثنی دونست . طرح هایی مثل ترویج سواد و تاسیس دانشگاه تهران در دوره رضاشاه و سپاه دانش در دوره محمدرضا گواهی بر این مسئله است.حکومت رضاشاه و هم چنین محمدرضا گرچه تا حدودی فصلی نو در استبداد بود ولی نمیشه تلاشهای این دو شاه رو در زمینه ساخت ایرانی مدرن و مترقی در زیر سایه گذشته ای مملو از افتخار رو مطالعه کرد و این تلاشها رو تحسین نکرد.[/quote]
اونها دلشون میخواست پیشرفت کنیم ولی نمیدونستن که بزرگترین مانع پیشرفت وجود خودشون،یعنی استبداد هستش.
:-)
کتاب بسیار بحث انگیزی است !
من هنوز نخوندمش و نه نظر میدهم چون نمیخواهم نظرم خدای ناکرده پاک شود.(!)
به نزد من آن کس نکو خواه تست
که گوید فلان چاه در راه تست
هر آن کس که عیبش نگویند پیش
هنر داند از جاهلی عیب خویش
سعدی
پس اکتفا میکنم بخواندن این کتاب از نویسنده: دکترعلی محمد ایزدی
[quote='غروب بتان']
البته دیکتاتوری ای که رضاشاه در نظر داشت چیزی به غیر از این بود.
اون خواهان ترقی و پیشرفت ملت و مردمش بود.
و تو اون دوره بهترین نوع دیکتاتوری رو اعمال کرد.
شاید اگه رضاشاه به مشروطه احترام میذاشت اون خاندان اون همه دستاورد برای کشور نداشتن.
پس در حقیقت نه تنها رضاشاه بهترین تصمیم رو اتخاذ کرد بلکه حکومت مصلحت اندیشی رو به حکومت دموکراسی ترجیح داد.[/quote]
البته عملکرد کلا دودمان پهلوی رو میشه تا حدودی از این قاعده ، مستثنی دونست . طرح هایی مثل ترویج سواد و تاسیس دانشگاه تهران در دوره رضاشاه و سپاه دانش در دوره محمدرضا گواهی بر این مسئله است.
حکومت رضاشاه و هم چنین محمدرضا گرچه تا حدودی فصلی نو در استبداد بود ولی نمیشه تلاشهای این دو شاه رو در زمینه ساخت ایرانی مدرن و مترقی در زیر سایه گذشته ای مملو از افتخار رو مطالعه کرد و این تلاشها رو تحسین نکرد.
یعنی هنوزم واقعا نمی دونیم علت عقب نگه داشتن ملت ما چیه؟
سلام دوستان
بیشتر اوقات اظهار نظر دوستان خیلی بهتر و پربارتر از کتاب ارایه شده هست...
چرا عقب مانده ایم ؟
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک