رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

کوه جادو - جلد 2

کوه جادو - جلد 2
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 28 رای
نویسنده:
مترجم:
حسن نکوروح
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 28 رای
✔️ کوه جادو در ۱۹۲۴ انتشار یافت و در سال ۱۹۲۹ یعنى پنج سال پس از انتشار، جایزه ادبى نوبل را براى نویسنده خود به ارمغان آورد.
هانس کاستروپ جوان بورژوازاده‌ای است (مان در اینجا نیز، چنان که در بودنبروکها می‌بینیم، اگر نه به یک مکان هانسایی ، دست کم به یک قهرمان ایالت هانسایی بازمی گردد) که برای اقامت چند روزه نزد پسرخاله خود یواخیم می‌رود که در آسایشگاه اووس تحت درمان است. ولی کاستروپ، همین که در معرض فضای مرگ‌آلود آسایشگاه قرار می‌گیرد، احساس می‌کند یا می‌پندارد که خود نیز بیمار است، و هفت سال در آنجا می‌ماند تا زمانی که جنگ جهانی ۱۹۱۴ او را از رؤیا بیرون می‌کشد و با خشونت به میدانهای نبرد می‌برد.
در این رمان می‌توان شش خصلت یا شش موضوع اساسی یافت. نخست اینکه ؛ نویسنده سبکی ناتورالیستی به کار می‌برد که مخصوصاً در توصیفاتش بسیار دقیق است، به این معنی که تسلیم میل خود به مسائل مربوط به بیماری می‌شود و چنان‌که در بودنبروکها می‌بینیم، ولی بر سر تحلیل فرتوتیها و احتضارها درنگ بسیار می‌کند. دوم اینکه ؛ این «جامعه‌»ی اروپایی (آسایشگاه داووس از همه کشورها بیمار می‌پذیرد)، در ۲۰۰۰ متری بالای مرزها، در مجموعه نماینده قومی است خارج از زمان، در عین حال متعلق هم به روزگار ابتدایی و هم به روزگار آینده. سوم اینکه ؛ در اینجا مخصوصاً سخن از کاستروپ ، یعنی فردی است که نمونه نوعی آلمانی متوسط است؛ اوف همین که پای‌بند کوهستان می‌شود، فراغتی نامحدود پیدا می کند، از زندگی پرتنش و سطحی عصر ما به مشغله‌های قرن هجدهم روی می‌آورد و، به این ترتیب، مانند ویلهلم مایستر (سالهای کارآموزی ویلهلم مایستر) شروع می‌کند به پروردن و فرهیخته‌کردن خود. از این بابت، رمان مان مربوط می‌شود به سنت «رمان پرورشی». کاستروپ طی این سالهای آموزش چیز می خواند، گوش می‌دهد، مشاهده‌ می‌کند، و تقریباً به نظر می‌آید که نویسنده می‌خواهد بیهودگی دانشی را که از هواشناسی به روان‌کاوی می‌رود نشان دهد و تا حدی کنجکاوی برای کنجکاوی را محکوم می‌کند.
یادداشتی بر رمان کوه جادو:
کوه جادو که پس از جنگ در سال 1924 به چاپ رسید، نقطه عطفى در آثار توماس مان به شمار می رود - تحولى که مجموعه یوسف دنباله طبیعى آن خواهد بود.
توماس مان رمان کوه جادو را در میانسالى و پیش از جنگ جهانى دوم به رشته تحریر درآورد و از تحولى مهم در آثار او حکایت دارد. با این رمان خلاقیت توماس مان وارد مرحله جدیدى می شود. می ‏توان‏ گفت که افکار و ایده ‏هاى این رمان رنگى دموکراتیک دارند: قهرمان آن هانس کاستورپ‏ شخصیتى کاملاً عادى و از طبقه متوسط جامعه است و در عین حال‏homo Dei یعنى مردى نمونه است که قادر به‏ تصمیم‏ گیرى می باشد ، مردى که به امکاناتش واقف است و خویش را در قبال خود و بشریت مسئول می ‏داند.
هانس کاستورپ موبور است ، چشمانى آبى رنگ دارد ، یعنى درست چهره ‏اى که تا آن زمان در آثار توماس مان معرف انسان معمولى و نقطه مقابل چهره انسان هنرمند به شمار می آمد و ناگهان چنین شخصى ، شخصیت اصلى رمانى تربیتى و اخلاقى می شود که نویدبخش انسانى نوین است. از خصوصیات اجتماعی اش می ‏توان خیلى زود پى برد که او مردى معمولى و مانند همه است: مسلماً بی پول نیست وگرنه قادر نبود از عهده مخارج آسایشگاه مسلولین برآید اما اگر از قله‏ اى که موقتاً بر آن قرار دارد ، پایین آییم می ‏بینیم که مسیر واقعى زندگیش زندگى ساده کارمندى است و نه زندگى یک بازرگان. توقع او از زندگى همانند اکثر مردمى است که علم یا نیروى کارى خود را در قبال دستمزد یا حقوق می ‏فروشند.
اومانیسم اهدافى اجتماعى دارد ، اما در عمل‏ ضعیف است. تعالیم قهرمان رمان در جهت آمادگى بهتر او براى آینده و آغاز مرحله ‏نوین در اومانیسمى است که معتقد به مسئولیت اجتماعى آزاد و آگاهانه فرد است. درحالیکه شخصیت اصلى رمان این راه را تنها و به طور منفرد طى خواهد کرد. در کوه جادو چندین پیر و مرشد وجود دارد ، اما فقط یک نفر جستجوگر است.
بدیهى است که با چشم ‏انداز چنین آینده ‏اى قادر به تصمیم‏ گیرى براى ترک آسایشگاه نیست. اما اگر شرایط واقعى زندگیش را در نظر بگیریم ، درمی ‏یابیم که حداقل در ابتدا تنها امید موفقیتش به سر بردن در کوه‏ جادو و نبرد با خطرات ، وسوسه‏ ها و تحریکات آن است و نه در بازگشت به زندگى عادى و روزمره . تنها چنین شرایط غیرعادى به او امکان می دهد که توانایی ‏هایى که در وجودش خفته ‏اند ، بیدار گردند و این‏ امر در مورد هر انسان دیگرى متعلق به این بشریت متوسط صادق است. کوه جادو ، فضاى آسایشگاه ، محل مناسبى براى آموختن است ، زیرا چنین محیط غیرمتعارفى انسان را به تفکر و تحول وامی ‏دارد . دربرابر کردارهایى که برایش غیرمعمولند ، هانس کاستورپ در رفتار بورژوامآبانه سنتى و محافظه ‏کارانه ‏اش تعمق و تجدیدنظر می کند و موضعى متفاوت اتخاذ می نماید که این بار به آینده نظر دارد .
این سلوک مسلماً پیر و دلیل راه می طلبد . مادام شوشا که هانس کاستورپ به او دل می بازد یکى از آنهاست : بی اعتنایی ‏اش نسبت به ارزش‏هاى بورژوازى باعث می ‏شود که به مفاهیم انسانى دیگر نظیر گذشت ودرک اندیشه‏ هاى نو نزدیک شود و همینطور ستمبرینى‏: هانس کاستورپ از طریق او با لیبرالیسمى هماهنگ با سنت‏هاى بورژوازى تحول‏گرا آشنا می ‏شود که به خردگرایى معتقد است و این خود نوعى نگاهی ‏نو به تاریخ است. بدین ترتیب پى می ‏برد که جهان نیاز به تحول دارد ، نیازى که مردى به آن جامه عمل می پوشاند . نفتا نیز دلیل راه و مرشدى دیگر است: شخصیتى که مدافع خردگریزى و نیست ‏انگارى ‏امروزى است ، همه چیز را زیر سؤال می ‏برد و نه فقط ارزش‏هاى بورژوازى، بلکه هرگونه ارزشى را نفى کرده در نهایت انسان را انکار می ‏کند . او نیز در زندگى هانس کاستورپ نقشى تعیین کننده خواهد داشت، زیرا برملاکننده تضادى است که ستمبرینى با ایمان فیلسوفانه ‏اش به پیشرفت ، تناقضاتش را نمی بیند و سرانجام مینهر پیپرکرن‏ ، شخصیتى رقت‏ انگیز ، مردى ثروتمند و کامل ، اما بدوى ، مخلوطى ازدیروز منسوخ شده و فردایى که با جسارت به پیشوازش می رود . او به هانس کاستورپ امکان می دهد که شخصیت خود را اثبات کند.
در این روبرویى با گرایش‏هاى مختلف است که الگوهاى رفتارى بورژوازى مآب و آموخته‏ هاى قراردادى هانس کاستورپ فرومی ‏پاشد و باعث می ‏شود سرانجام راه خود را درپیش گیرد. تنها به یارى قدرت و اراده خود نیست که کوه جادو را ترک می ‏کند ، بلکه بخاطر «صداى رعدى» است که به گوش می رسد ، یعنى آغاز جنگ جهانى اول. شاید بعدها پشیمان شود ، ولى در آن هنگام توماس مان چاره دیگرى نداشت . اگر قهرمانش تصمیمى قاطع و صریح می ‏گرفت ، خطر در این بود که توهمات و آرزوهاى باطل او ، اثرى به وجود آرد که خیلى سریع از نظر تاریخى کهنه گردد ؛ همان اتفاقى که براى بسیارى از رمان‏ها ونمایشنامه‏ هاى متعهد نیمه اول سال‏هاى بیست افتاد . برعکس چون تحول قهرمان قطعى نبوده و پایان رمان بسته نیست ، درک اثر آسان می شود و خواننده آزاد است که به دلخواه خود تجربیات شخصی ‏اش را با آن درآمیزد .
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
mostafafarhoudi
mostafafarhoudi
1391/08/06

کتاب‌های مرتبط

قلب سنگی
قلب سنگی
0 امتیاز
از 0 رای
تونیو کروگر
تونیو کروگر
4.5 امتیاز
از 30 رای
Jonathan Livingston Seagull
Jonathan Livingston Seagull
0 امتیاز
از 0 رای
راهنمای جامع جنگل بوق
راهنمای جامع جنگل بوق
4 امتیاز
از 3 رای
As I Lay Dying
As I Lay Dying
0 امتیاز
از 0 رای
باغ، باغ، باغ ما: یک داستان
باغ، باغ، باغ ما: یک داستان
3.5 امتیاز
از 4 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی کوه جادو - جلد 2

تعداد دیدگاه‌ها:
3
نویسنده بسیار محبوبی است ولی تمام آثارش را نخوانده ام.
:-)
با تشکر از دوست گرامی mostafafarhoudi
کوه جادو [Der Zauberberg] رمانی از توماس مان (۱۸۷۵-۱۹۵۵)، نویسنده آلمانی، که در ۱۹۲۴ انتشار یافت.و در سال ۱۹۲۹ یعنى پنج سال پس از انتشار، جایزه ادبى نوبل را براى نویسنده خود به ارمغان آورد.
هانس کاستروپ جوان بورژوازاده‌ای است (مان در اینجا نیز، چنان که در بودنبروکها می‌بینیم، اگر نه به یک مکان هانسایی، دست کم به یک قهرمان ایالت هانسایی بازمی گردد) که برای اقامت چند روزه نزد پسرخاله خود یواخیم می‌رود که در آسایشگاه اووس تحت درمان است. ولی کاستروپ، همین که در معرض فضای مرگ‌آلود آسایشگاه قرار می‌گیرد، احساس می‌کند یا می‌پندارد که خود نیز بیمار است، و هفت سال در آنجا می‌ماند تا زمانی که جنگ جهانی ۱۹۱۴ او را از رؤیا بیرون می‌کشد و با خشونت به میدانهای نبرد می‌برد.
در این رمان می‌توان شش خصلت یا شش موضوع اساسی یافت. نخست اینکه، نویسنده سبکی ناتورالیستی به کار می‌برد که مخصوصاً در توصیفاتش بسیار دقیق است، به این معنی هک تسلیم میل خود به مسائل مربوط به بیماری می‌شود و، چنان‌که در بودنبروکها می‌بینیم، ولی بر سر تحلیل فرتوتیها و احتضارها درنگ بسیار می‌کند. دوم اینکه ، این «جامعه‌»ی اروپایی (آسایشگاه داووس از همه کشورها بیمار می‌پذیرد)، در ۲۰۰۰ متری بالای مرزها، در مجموعه نماینده قومی است خارج از زمان، در عین حال متعلق هم به روزگار ابتدایی و هم به روزگار آینده. سوم اینکه، در اینجا مخصوصاً سخن از کاستروپ، یعنی فردی است که نمونه نوعی آلمانی متوسط است؛ اوف همین که پای‌بند کوهستان می‌شود، فراغتی نامحدود پیدا می کند، از زندگی پرتنش و سطحی عصر ما به مشغله‌های قرن هجدهم روی می‌آورد و، به این ترتیب، مانند ویلهلم مایستر (سالهای کارآموزی ویلهلم مایستر) شروع می‌کند به پروردن و فرهیخته‌کردن خود. از این بابت، رمان مان مربوط می‌شود به سنت «رمان پرورشی». کاستروپ طی این سالهای آموزش چیز می خواند، گوش می‌دهد، مشاهده‌ می‌کند، و تقریباً به نظر می‌آید که نویسنده می‌خواهد بیهودگی دانشی را که از هواشناسی به روان‌کاوی می‌رود نشان دهد و تا حدی کنجکاوی برای کنجکاوی را محکوم می‌کند.
کوه جادو - جلد 2
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک