رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

دیوان اشعار محتشم کاشانی

دیوان اشعار محتشم کاشانی
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 47 رای
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 47 رای
مُحتَشَم کاشانی (۹۰۵ ه.ق در کاشان - ۹۹۶ ه.ق در کاشان) شاعر پارسی‌گوی سدهٔ دهم هجری و هم‌دوره با پادشاهی شاه طهماسب یکم صفوی بود. شغل اصلی محتشم بزازی و شَعربافی بود و تمام عمر خود را در کاشان زیست.

محتشم از پیروان مکتب وقوع و از مهمترین شاعران مرثیه‌سرای شیعه است. ترکیب‌بند «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» معروف‌ترین مرثیه‌ برای کشتگان واقعه کربلا در ادبیات فارسی است.
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
mohammad abedi
mohammad abedi
1391/08/16

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی دیوان اشعار محتشم کاشانی

تعداد دیدگاه‌ها:
4
در میان شاعران شیعه و مدیحه سرای خاندان امامان شیعه، محتشم کاشانی به عنوان نام آورترین شاعر عاشورایی به شمار می رود. بی شک محرم با نام محتشم کاشانی در هم آمیخته است، کتیبه های منقش به ترکیب بند معروف این شاعر بلند آوازه در هیبت بیرقهای سرخ و سیاه، حال و هوای تکیه ها و حسینیه ها را عاشورایی می کند. مطلع " باز این چه شورش است ..." که از محتشم کاشانی است در میان هواداران شیعه جایگاه ویژه ای دارد. شاعران بسیاری پس از محتشم تا کنون از ترکیب بند یادشده در شعرها و نوحه هایشان سود برده اند. او فنون شاعری را از صدقی استرآبادی (ساکن کاشان) فرا گرفت و خود شاگردانی مانند " تقی الدین محمد حسینی" صاحب «خلاصة الشعار»، " صرفی ساوجی"، " وحشتی جوشقانی" و " حسرتی کاشانی" را پرورش داد. وی با سرودن دوازده بند در مرثیه کشتگان کربلا که بند اول ترکیب بند وی با بیت " باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟ / باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟" آغاز می شود، مقام والایی در مرثیه سرایی کسب کرد. وی در جوانی به دربار شاه طهماسب صفوی راه یافت و به مناسبت قصیده و غزلهای زیبایش مورد لطف شاه قرار گرفت. محتشم پس از مدتی در زمره شعرای معروف عصر خود جای گرفت ولی نظر به معتقدات دینی خود و احساسات شیعی دربار شاهان صفوی که در صدد تقویت این مذهب (در مقابل مذاهب اهل سنت) بودند به سرایش اشعار مذهبی و مصائب اهل بیت که در نوع خود تازه و بی بدیل بود پرداخت. محتشم پس از چندی به یکی از بزرگ ترین شعرای ایران در سبک اشعار مذهبی و مصائب ائمه اطهار شیعه بدل گشت و اشعارش در سرتاسر ایران معروفیت خاصی یافت، بطوری که می توان وی را معروف ترین شاعر مرثیه گوی ایران دانست که برای اولین بار سبک جدیدی در سرودن اشعار مذهبی به وجود آورد. اولین اشعار مذهبی محتشم در سوگ غم مرگ برادرش بود که ابیات زیبائی در غم هجر او سرود و پس از آن به سرایش مرثیه هایی در واقعه جانسوز کربلا، عاشورای حسینی و مصیبت نامه های مختلف پرداخت.
روح لطیف شاعر یاید ازهرقیدوبندی آزاد باشد یابه عبارتی شاعری که آزاد اندیش نباشدهرگز شاعر نیست
چراقاآنی باوجوداین همه قصابدشیوا ودل انگیزازجمیع شاعران دور بوده وهرکس ازاو به عنوان یک تملق گویاد میکند.کسان دیگری هم هستن همچون استاد بزرگ عنصری یا همین شهریاروحسین منزوی
شاعریعنی فردوسی که حتی یک بیت مذهبی دراشعارش نیست.شاعریعنی حافظ مولوی سنایی عطار هرچند دراین دوره یعنی شعرنومتآسفانه کسی که بتوان نام شاعر واقعی براو نهاد نداریم اما جای شکرش باقیست که کسانی چون اسماعیل خویی نصرت رحمانی نادر پور فروغ حمیدمصدق واخوان ثالث فریدون مشیری هست
ازاین روبنظرمن محتشم یک فاجعه برای ادبیات پاک ایران است
بسیار سپاس.انشاالله که عاقبت بخیر شید.عاشق این شاعرم
سپاس فراوان محمدِ دوست بابت آپلود این دیوان...
یک دهه ی دیگر محرّم است،و اشعار محتشم،زینت بخش هر کوی و برزن می شود...
این شعرش مرا آتــــش می زند:
باز این چه شــــــورش است که در خلق عــــــالم است؟
باز این چه نـــــوحه و چه عــــزا و چه مــــــاتم است؟
۞
گــــــویا طلـــــوع میکند از مغرب آفتـــــاب
کـــــــآشـــوب در تمـــــامی ذرّات عـــــالم است...
۞
گر خـــــوانمش قیـــــامت دنیــا بعیـــد نیــــست،
این رستخـــــــیز عــــام؛
که نـــــامش مُحرّم است...
۞۞
این کُشتــــــه‏ ى فُتـــــــاده به هامون،
حسیــــــن تـــــــوست
ویـــن صیدِ دست و پـــــا زده در خون،
حسیــــــن تـــــــوست
۞
این نخل‏ِِ تر، کز آتــــش جـــــانسوز تشنگــــــى
دود از زمیــــن رســـــانده به گردون،
حسیــــــن تـــــــوست
۞
این ماهى فتــــــاده به دریاى خون،
که هست؟
زخم از ستــــــاره، بر تنش افــــزون،
حسیــــــن تـــــــوست
۞
این غرقه‏ى محیــــــط شهـــــادت، که روى دشــــت...
از مـــوجِ خــــــون او شده گلگـــــون،
حسیــــــن تـــــــوست
۞
این خشــــک لبِ فتــــاده‏ى دور از لب فــــرات
کز خـــــون او، زمین شده جیـحــــون،
حسیــــــن تـــــــوست
۞
این شـــــاه کم سپـــــاه،
که با خیل اشک و آه
خرگاه، زین جهـــــان زده بیــــرون،
حسیــــــن تـــــــوست
۞
این قـــــالب تپـــان، که چنین مانده بر زمیــــــن
شـــــاه شهیــــد نــــــاشده مدفــون
حسیــــــن تـــــــوست . . .
۞
خــــاموش محتشم،که دل سنـــــگ آب شد
بنیـــــاد صبر و خـــــانه ی طاقــــت خراب شد
۞
خــــاموش محتشم،که از این حرف ســــوزناک
مرغ هوا و مــــاهی دریـــا کبــــاب شد
۞
خـــــاموش محتشم،که ز ذکر غم حســــــین
در دیـــــده،اشک مستمعــــان خـــــون نـــــاب شد . . .
دیوان اشعار محتشم کاشانی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک