ترجمه شعرهای حسین بن منصور حلاج
نویسنده:
منصور حلاج
مترجم:
بیژن الهی
امتیاز دهید
گفت آن یار کزو گشت سر دار بلند
جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد
وقتی کلمه حیرت کند، وقتی کلمه از کلمه، کلمه در کلمه، حیرت شود کلمه به کلمه حیرت دهد، حیرت شود، حی شود و حیات شود. وقتی حیرتِ کلمه، حیاتِ کلمه شود. ترجمانِ بیژن الهی، تبحر او در تحریر حیرت است، باری، ترجمه به حیرت انداختن است، رفت و آمد در حیرت است، ادامهی حیرت است، حیاتِ حیرت را مکرر کردن است، و این کاریست، باریست، که کارِ هرکسی نیست. حالا کلام به دستِ او بدهیم، حالا کلام را حیرت شویم:
«بعد از آن حیرت در حیرت پیدا شود، و از آن حیرت هرگز بیرون نیاید.»
بیشتر
جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد
وقتی کلمه حیرت کند، وقتی کلمه از کلمه، کلمه در کلمه، حیرت شود کلمه به کلمه حیرت دهد، حیرت شود، حی شود و حیات شود. وقتی حیرتِ کلمه، حیاتِ کلمه شود. ترجمانِ بیژن الهی، تبحر او در تحریر حیرت است، باری، ترجمه به حیرت انداختن است، رفت و آمد در حیرت است، ادامهی حیرت است، حیاتِ حیرت را مکرر کردن است، و این کاریست، باریست، که کارِ هرکسی نیست. حالا کلام به دستِ او بدهیم، حالا کلام را حیرت شویم:
«بعد از آن حیرت در حیرت پیدا شود، و از آن حیرت هرگز بیرون نیاید.»
آپلود شده توسط:
mohammad abedi
1391/09/27
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ترجمه شعرهای حسین بن منصور حلاج
۞
لبیک، لبیک، ای سرّم و نجوایم!
لبیک، لبیک، ای قصدم و معنایم!
حاشا که تو را خواندم، لا، بل تو مرا خواندی
پس من به تو گفتم "تو"- هان ای توی هر جایی!-
یا این که تو گفتی "من"، من را که هم اینجایم؟
ای تارم، ای پودم، ای غایت مقصودم
ای نطق دلاسودم، ای لکنت زیبایم!
.. . . .
دور از وطنم، آرام، از غصه همی گویم
در نوحه گری دارم امداد از اعدایم.
نزدیک شوم خوفی دورم کند، آشفته،
پس باز زند شوقی آتش همه احشایم.
آوه، چه شود کارم با دوستی یارم؟-
از علت من فرسود خود جان اطبایم
گویند: تو را درمان او باشد وجز او نیست.
- ای قوم! چه سان باشد، خود درد مداوایم؟
. . . . .
چیست در قتلم ؟ حیاتم !
و مماتم در حیاتم،
و حیاتم در مَماتم.
آنکه عجزم،عجز آری،
ار نه پاک،از هم پراشم؛
اینک اعجازم که باری
هیــــچِ هیــــچِ هیــــچ باشم !
خــــون من ریزید و آتش . . .
در زنید این استخوانم !
در غروب این مقابر،
چون کنید از من سراغی . . .
سِرّ یارم می درخشد،
در نهفت روحِ باقی .
سپاس از محمد عزیز بابت آپلود:x
۞
ای نقش ِ توام در چشم،
ای نام ِ توام بر لب،
ای جای توام در دل،
پس کجا تو پنهانی؟