انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه
نویسنده:
حسن حسن زاده آملی
درباره:
امام علی (ع)
امتیاز دهید
چنانچه قرآن کریم خود بهترین حجت بر رسالت خاتم انبیا محمد مصطفی است، روایات اوصیای آن حضرت نیز بهترین حجت بر حجت بودن آنان اند و خود آن بزرگان، دلیل اما بودن خودشاناند که: الدلیل لنفسه، و آفتاب آمد دلیل آفتاب. اگر کسی با نظر تحقیق و دیده انصاف در روایات و خطب و کتب و رسائل و به ویژه در ادعیه و مناجاتهای اهل بیت: تدبر کند، اعتراف می نماید که این همه معارف حقه از اوتاد و ابدال و افرادی که مدرسه و معلم ندیده اند به جز از نفوس موید به روح القدس نتواند بوده باشد. امامیه را در اثبات حقانیت امامت و خلافت یک یک ائمه اثنی عشر: همین معارف مروی از آن بزرگان کافی است. بلکه صحاح سته و دیگر جوامع روائی حضرات اهل سنت به تنهایی در این موضوع خطیر بسنده اند. غرض این کلمات سفرای الهی و حاملین وحی و روایات آل پیغمبر خود بهترین حجت بر حجت بودن آنان اند، چنانکه الدلیل دلیل لنفسه، آفتاب آمد دلیل آفتاب، نهج البلاغه نمونه ای بارز از این کالاهای پربهای بازار معارف است.وزان بحث امامت همان وزان بحث نبوت است، چنانکه در نبوت اول در نبوت عامه بحث می شود که به براهین عقلی جامعه انسانی را که واسطه فیض الهی باید و سپس در نبوت خاصه بحث می شود که آن نبی به حکم معجزات قول و فعلی و دیگر دلائل صدق، این شخص خاص است، همچنین در امامت عامه و امامت خاصه، فتبصر.این کتاب از جمله آثار حسن طبری آملی مشهور به حسن حسنزاده آملی می باشد. ایشان روحانی مجتهد و استاد حوزه است. از القاب او نزد اسلامیون ذوالفنون میباشد که علت آن از دید آنها تسلط او به علوم میباشد.
بیشتر
دیدگاههای کتاب الکترونیکی انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه
پس بدان هر که خواست پیامبر شود ابوجهل شد و هر که خواست علی(ع) شود عمرعاص شد و هر که خواست خدا شود شیطان گشت! و هر که خواست عارف شود دجّال شد! پس مخواه که چیزی و کسی باشی بخواه که خودت را بشناسی که چیستی و کیستی و از کجائی و در کجائی و بسوی کجائی و از برای چه آمده ای!
در تجربه ی زندگی خودم نیز شاهد بوده ام که هر کس که خواست مثل ما شود خصم ما شد و رسوا گردید و رفت چون نتوانست!
اراده به مثل کسی شدن یک اراده ی بخیلانه و شیطانی و مالیخولیائی است.
کسی که می خواهد پیامبر شود منظورش شاه شدن است. کسی که می خواهد امام شود به جای کبوتربازی میل به بازی با فرشتگان را دارد. کسی که می خواهد عارف شود قصدش جادوگر شدن است. و این خطرناکترین شیطانی است که بر سر راه هر انسانی قرار می گیرد که با معارف توحیدی یا انسانهای الهی رابطه برقرار می کند.
آنانکه به محض خواندن آثار و بخوص زندگینامه ی ما احساس می کنند که عین خود ما هستند بدانند که در دام شیطان افتاده اند و هنوز مسلمان ناشده کافر گشته اند.
از کتاب "زندگینامه ماورای طبیعی من (نظری بر اسفار سبعه زندگانیم)" علی اکبر خانجانی - صفحه 126
در ایاک نستعین صادقم ودر ایاک نعبد کاذب نیستم.
سایتتون رو میگم