رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.
تاریخ
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 32 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 32 رای
✔️ در رمان «تاریخ» نگاه الزا مورانته به جنگ از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. تصاویری که از جنگ ونکات منفی‌اش ارائه می‌دهد هنوز هم در دنیای کنونی، اعتبار داشته وسخت عبرت آموز است‌. خشونت‌ها ودرگیری‌های قومی‌، سیاسی و مذهبی دربرخی نقاط دنیا همچون افغانستان‌، عراق‌، پاکستان و بسیاری نقاط دیگر هنوز وجود دارد‌. بنابراین شاید پیام ضد جنگ مورانته در رمان «تاریخ»، امروز برای ما بیش از هر زمان دیگری مهم بوده ونیازمند آن هستیم.
ازدیگر ویژگی‌های رمان «تاریخ» تصویر فوق‌العاده‌ای است که از جزییات ارائه می‌دهد وخواننده را با فضا وشخصیت‌های داستان کاملا آشنا می‌کند‌، گاهی این جزییات برای خواننده چنان غافلگیرکنده است که با منظومه‌های حماسی-کمدی و تراژدی -کمدی آن‌ را قابل مقایسه می‌کند‌. او درکتابش از یک طرف جنگ را با تمام نیرو‌هایی که بسیج شده‌اند به تصویر می‌کشد و از طرفی بازتاب این جنگ را به صورت پراکنده نشان می‌دهد مثلا: درمحله‌های فقیر نشین رم، سن‌لورنزو و گتو و حتی در طبیعت آن زمان دربیشه‌ها، رودخانه‌ها و انگار همه اینها به نوعی در پشت رقابت‌ها و زیاده‌خواهی‌های جهان سرمایه‌داری وبورژوازی درگیر در جنگ‌، درحال از هم پاشیدن ونابودی است.
رمان «تاریخ» هرچند گوشه چشمی هم به مبارزات چپ‌گرایان دانشجویان شورشی درسال ۱۹۶۸دارد اما نگاهش منتقدانه است. درایتالیای آن روزگار افکار عمومی متمایل به ایده‌های آرمان‌های چپ بود و در همه محافل صحبت از «لوتا کونتی نوا»، رهبر یک سازمان انقلابی افراطی چپی ومروج مبارزه مسلحانه علیه رژیم‌های سرمایه‌داری در اروپا می‌کردند‌، هر کسی نسبت به ایده‌های او تردید داشت از او به عنوان ضد انقلابی یادمی‌کردند. درچنین فضایی رمان الزا مورانته سر از تیراژ ۶۰۰هزار نسخه درمی‌آورد درحالی که تا آن موقع بالاترین آمار ۱۰۰هزار نسخه که مربوط به کتاب‌های موراویا بود. چرا این کتاب مورد استقبال قرار گرفت؟ جالب اینکه کتاب به سنت‌های رایج ادبیات ورمان‌نویسی پای‌بند نبود اما انبوه خوانندگان آن معتقد بودند این رمان سمبل رهایی افکار وعقاید رایج و پیش ساخته جامعه است مورانته موفق شده بود با توده‌های مردم رابطه عمیق برقرار کند درحالیکه روشنفکران آن زمان کمتر به چنین توفیقی دست یافته بودند. جالب اینکه رقبای چپ‌گرای او نیز الزا را متهم به بهره‌برداری از رنج و درد و یا ترویج ناامیدی می‌کردند و از دیدگاه مارکسیست‌ها او تمام دنیا را با عینک سیاه بدبینی می‌بیند. اما واقعیت این بود که الزا مورانته درکتابش جنگ را عمیقا حس کرده و واقعیت‌های آن را هرچند تلخ وسیاه به تصویر کشیده بود چیز‌هایی که همه می‌خواهند فراموش کنند را او زیر ذره‌بین برده بود.
رمان «تاریخ» براساس وقایع حقیقی زندگی مردم جمع‌آوری شده و از صفحه‌های حوادث روزنامه‌های رومی گرفته شده است و با مراجعه به قهرمانان ماجرا سابقه آنها را براساس صور خیال سال به سال دنبال می‌کند.
رمان «تاریخ» یک رمان چند صدایی است. رمان با یک یا چند جویبار اصلی وفرعی پیوند می‌خورد با ذکر وقایع جزیی گاهی حالت داستان در داستان پیدا می‌کند که شاید به مسیر اصلی هم برنگردند، ادامه می‌یابد.
پایان و عاقبت جنگ برای الزا مورانته یک پایان تلخ است، او نه ماه درد، رنج‌ وکشتارمردم رم به دست نازی‌ها را به‌تصویر می‌کشد و پایان این جنگ برای رم نوید بخش نیست،انگار درتمام رم غیر از آن مادر و فرزند کسی نیست، شهری خالی از سکنه و مملو از اصوات مردگان، انسان حس می‌کند نویسنده سراسر این رمان را در نور غم‌انگیز یک غروب نوشته است. الزا مورانته در واقع با این تمثیل می‌خواهد تصویر نفرت‌انگیز جنگ و عواقب آن را به ما نشان ‌دهد که تازه با پایان آن گرفتاری‌ و رنج انسان‌های درگیر در آن همچنان ادامه دارد وچه بسا سیاه‌تر ازخود جنگ جلوه می‌کند و این پیام بزرگی برای انسان درتمامی اعصار است.
از ویژگی‌های دیگر نویسنده رمان «تاریخ» این است که خصلت اندیشه ورزانه‌ای دارد، او فطرتا نویسنده‌ای نکته‌بین ونظریه‌پرداز است. وی اعتقاد دارد، رمان‌نویس مانند یک فیلسوف و روانشناس با استفاده از سمبل‌های روایتی علاوه برتجسم شاعرانه آنها، به ارائه نظرات ودیدگاه‌های حکیمانه می‌پردازد، مثل دانته در«کمدی الهی» نه مثل «ایلیاد» که حالت حکمیانه ندارد.
او به زیبایی نشان می‌دهد شخصیت‌های بد و منفی داستانش مانند شخصیت‌های منفی داستان «الیور تویست» اثر دیکنز و یا مثل شخصیت‌های رمان «بینوایان» هوگو قابل کنترل نیستند و اینکه جامعه بی هویت زمان خودش قادر به خلع سلاح وکنترل این شخصیت‌های منفی نیست. الزا مورانته معتقد است این عناصر منفی در زمان خودشان لابی‌ها وسازمان‌های مخوفی بودند که کسی قادر به کنترل آنها نبود و تبهکاری یکی از شخصیت‌های رمان «تاریخ» به نام «نلو دانجلی» دربرابر جنایات سازمان یافته وبرنامه‌ریزی شده، لابی‌های تبهکارخیلی معصومانه جلوه می‌کند. قتل عام‌های تاریخی، نسل‌کشی‌های متعدد درگوشه وکنار جهان و از جمله در ایتالیا نمونه بارز این جنایات سازمان یافته است.
«تاریخ» رمانی مملو از تاریخ است، یعنی پر از حوادث تاریخی است. آلمانی‌هایی که می‌کشند وکشته می‌شوند، شهرهای بمباران شده، یهودیان اعزامی به کشتارگاه‌ها وبالاخره متفقینی که وارد رم می‌شوند. همه و همه تاریخ واقعی‌اند.
رمان «تاریخ» تلاش بزرگی است برای اعلام بی‌طرفی، به قول چزاره گربولی کسی که تجربه لمس دنیای فراسو را نداشته باشد درک و توجیه رمان «تاریخ »شاید برایش امکان پذیر نباشد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1392/06/03

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی تاریخ

تعداد دیدگاه‌ها:
8
من این رمانو میخواهم. ممنون میشم عزیزی رحمتشون بکشه...
ایتالیا در سدۀ بیست چه بانوان ادیبِ بزرگی در دامان خود پرورده. از آن جمله اند این بزرگان: گراتزیا دلدا (برندۀ نوبل ادبیات)، الزا مورانته، ناتالیا گینزبورگ، آلبا دسس پدس و دیگرانی که نمی شناسمِ شان. با اینکه رمان های کمی خوانده ام، از زیباترین ها رمانی بود از گراتزیا دلدا به نام راه خطا. آن رمان را خودم و خواهرهایم خواندیم و بعد از آن یکی از دوستانم؛ سپس نامزدش که در دانشگاه تهران دانشجو بود به امانت بردش؛ در خوابگاه دختران آن قدر دست به دست شده بود که دیگر معلوم نبود نزد که ماند و بازش نیاوردند. آن رمان دیگر بازنگشت و دوستی هم که آن را به امانت برده بود، مدتی بعد از شهرمان رفت و در این چند سال اگر هم به شهرمان بازگشته ندیدمش. اکنون دلتنگ اویم.
نسخۀ چاپی تاریخِ مورانته را هم دارم و هر وقت که قصد خواندن رمان داشتم، در صدر خواهد بود.
توضیح پشت جلد کتاب:
من این دوره زمانه را که در آن ناگزیر عمر به سر می آورم اصلاً نمی پسندم و در ضمن نمی دانم چه دوره زمانه ای را به جای آن می پسندیدم، زیرا دانستن آن محال است. اما همین قدر می دانم که این زمانه نفرت انگیز است و م از زندگی در آن بیزار. از این رو بی داشتن هیچ گونه قصد داوری فقط آن را محکوم می کنم. اما گاه و بی گاه برایم پیش آمده با خود بیاندیشم در این دوره زمانه هنوز نعمت هایی وجود دارد که به زندگی قدر و منزلت می بخشد و من حاضر نیستم آن ها را با هیچ نعمت دیگری در جهان عوض کنم. از میان این نعمت ها من سه نعمت مهم تر و پر ارج تر از بقیه را که می شناسم نام می برم: اشعار ساندروپن نا، فیلم های اینگمار برگمن، کتابهای الزامورانته.
ناتالیا گینزبورگ
زندگی تخیلی
[quote='shahnaaz']مترجم کتاب درباره رمان «تاریخ» نوشته الزا مورانته گفت: مورانته به دنبال معصومیت گمشده‌اش است و بهترین تجلی آن را در کودکی می‌بیند. مورانته معتقد است تاریخ یک تجربه از دست رفته است و هیچ‌چیز از آن باقی نخواهد ماند.[/quote]
خوب که گفتید رمان است . من به خیال اینکه تاریخ است بیخیال دانلودش شده بودم :-)
با این حساب کتاب در رده بندی اشتباه قرار دارد. رسیدگی شود بد نیست
این کتاب بی‌نظیر جزو صد کتاب برتر همه زمان‌ها به انتخاب گاردین است
خانم الزا مورانته در رم متولد شد و دوران کودکی خود را در محله ""Testaccio به سر برد. دختر نامشروع معلم یهودی و کارمند پست بود و در خانه پدر خوانده اش "آگوستو مورانته"، مربی پرورشگاه باز پروری، بزرگ شد. در پایان تحصیلات متوسطه خانواده را ترک و زنگی مستقل آغاز کرد. ابتدا وارد دانشگاه ادبیات شد ولی پس از چندی به دلیل فقر مادی ترک تحصیل کرد. طی سال‌های ۱۹۳۹ و ۱۹۴۱ علاوه بر تدریس خصوصی با مجله هفتگی "Oggi" همکاری داشت. و درسال ۱۹۴۱ به عقد آلبرتو موراویا در آمد. در همین سال نخستین نوشته او به نام بازی پنهان به طبع رسید. تشویش و اظطراب‌های شخصی و خانوادگی، او را ۱۹۳۸ به نوشتن خاطرات روزانه واداشت که پس از مرگش در سال ۱۹۹۰ انتشار یافتند. در سال ۱۹۴۳ نوشتن نیرنگ و افسون را آغاز کرد که برای همراهی همسر ضد فاشیست خود در تبعید ناچار شد آن رانیمه کاره رها کند. در این زمان او شروع به ترجمه دفترچه خاطات کاترین منسفیلد کرد که بازتات تاثیرپذیری از او در نوشته‌های بعدی مورانته به چشم می خورد. او با تمام نیرو از زاد و ولد گریزان بود هر چند سال‌ها بعد بر این فرصت از دست رفته اشک حسرت بارید. در سال ۱۹۵۷ جزیره آرتور را به چاپ سپرد که با استقبال کم نظیری رو به رو شد و در همان سال جایزه استرگا را نصیب او ساخت. همراه موراویا و پیر پائولو پازولینیسفری به غرب و شرق داشت. در سال ۱۹۶۲ برای همیشه از موراویا جدا شد و سال‌های آزگار با تهدید پیری زودرس دست و پنجه نرم کرد. در ۱۹۷۴ سومین رمان او تاریخ منتشر شد که استقبال عمومی بی سابقه ای به همراه داشت و ده‌ها هزار نسخه آن در همان سال اول به فروش رسید. در ۱۹۶۷ آخرین رمان خود "Aracoeli" آغاز کرد که در سال ۱۹۸۲ آماده انتشار شد. در همان سال به دنبال آسیب‌های روحی جراحات جسمانی روانه بیمارستان شد و در سال بعد در اقدام به خودکشی ناکام ماند. وی به دنبال عمل جراحی ناموفقی در ۲۵ نوامبر ۱۹۸۵ در بیمارستانی در رم در گذشت. در نظری سنجی که روزنامه گاردین از صد نویسنده از ۵۴ کشور دنیا صورت داد تاریخ به عنوان یکی از صد اثر داستانی تمام دوران‌ها شناخته شد.
رمان «تاریخ» مورانته بسیار شبیه داستان مردم ایران است.
زمانی که الزا مورانته رمان «تاریخ» را نوشته و منتشر کرده، شباهت زیادی بین زندگی مردم ایران و ایتالیا وجود داشته است و داستان این رمان به نوعی داستان زندگی مردم ایران است.
مترجم کتاب درباره رمان «تاریخ» نوشته الزا مورانته گفت: مورانته به دنبال معصومیت گمشده‌اش است و بهترین تجلی آن را در کودکی می‌بیند. مورانته معتقد است تاریخ یک تجربه از دست رفته است و هیچ‌چیز از آن باقی نخواهد ماند.
تاریخ
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک