جایی برای پیرمردها نیست
نویسنده:
کورمک مک کارتی
مترجم:
امیر احمدی آریان
امتیاز دهید
✔️ داستان در مورد پسر جوان جوشکاری است که روزی برای شکار به کوه می رود و در آن جا شاهد بقایای یک صحنه درگیری در حین داد و ستد مواد مخدر است. در این صحنه مواد زیادی به جا مانده، افراد زیادی کشته شده اند و پول ها نیز در همان نزدیکی درون چمدانی است. پسر پول ها را بر می دارد و فرار می کند و همین امر سبب تعقیب و گریزی طولانی می شود بین پسر، فردی که در پی یافتن پول هاست و کلانتر آن منطقه ....
بخشی از کتاب:
من یه پسر رو تو هانتسویل به اتاق گاز فرستادم. فقط یکی، نه بیشتر. خودم دستگیرش کردم و شهادت دادم. دو سه باری اون جا رفتم و باش ملاقات کردم. سه بار. بار آخر روز اعدامش بود. مجبور نبودم برم ولی رفتم. معلومه که نمی خواستم. دختر چهارده ساله ای رو کشته بود، و همین الان بهتون بگم که من هیچ وقت هیچ علاقه ای به ملاقات پسر نداشتم، چه برسه به دیدن اعدامش، اما این کار رو کردم. روزنامه ها نوشتند این جنایت از سر اشتیاق بود و خودش به من گفت هیچ اشتیاقی در کار نبود. با اون دختره قرار می گذاشت هر چند که خیلی بچه بود. خودش نوزده سالش بود. به من گفت از وقتی که یادش می آد، نقشه ی قتل کسی رو می کشیده. گفت اگه ولش کنن باز همین کار رو می کنه. گفت می دونه که به جهنم می ره. با زبون خودش به من گفت. نمی دونم درباره ش چی بگم. واقعاً نمی دونم. فکر کنم تا به حال هیچ کس رو شبیه اون ندیدم و به نظرم خودش یه جونور تازه از نوع بشر بود. دیدم که چه طور روی صندلی نشوندنش و در رو بستند. شاید کمی عصبی به نظر می رسید ولی همه ش همین بود...
فیلمی محصول ۲۰۰۷ ایالات متحده در گونهٔ جنایی و میهج، بر اساس این رمان و به کارگردانی جوئل و ایتن کوئن ساخته شد. این فیلم در جشنوارهٔ آکادمی سال ۲۰۰۷ نامزد دریافت ۸ جایزه و برندهٔ ۴ جایزهٔ اسکار از جمله بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه اقتباسی گردید. عنوان رمان و فیلم برگرفته از شعری است به نام «سفر به بیزانس» اثر ویلیام باتلر ییتس.
بیشتر
بخشی از کتاب:
من یه پسر رو تو هانتسویل به اتاق گاز فرستادم. فقط یکی، نه بیشتر. خودم دستگیرش کردم و شهادت دادم. دو سه باری اون جا رفتم و باش ملاقات کردم. سه بار. بار آخر روز اعدامش بود. مجبور نبودم برم ولی رفتم. معلومه که نمی خواستم. دختر چهارده ساله ای رو کشته بود، و همین الان بهتون بگم که من هیچ وقت هیچ علاقه ای به ملاقات پسر نداشتم، چه برسه به دیدن اعدامش، اما این کار رو کردم. روزنامه ها نوشتند این جنایت از سر اشتیاق بود و خودش به من گفت هیچ اشتیاقی در کار نبود. با اون دختره قرار می گذاشت هر چند که خیلی بچه بود. خودش نوزده سالش بود. به من گفت از وقتی که یادش می آد، نقشه ی قتل کسی رو می کشیده. گفت اگه ولش کنن باز همین کار رو می کنه. گفت می دونه که به جهنم می ره. با زبون خودش به من گفت. نمی دونم درباره ش چی بگم. واقعاً نمی دونم. فکر کنم تا به حال هیچ کس رو شبیه اون ندیدم و به نظرم خودش یه جونور تازه از نوع بشر بود. دیدم که چه طور روی صندلی نشوندنش و در رو بستند. شاید کمی عصبی به نظر می رسید ولی همه ش همین بود...
فیلمی محصول ۲۰۰۷ ایالات متحده در گونهٔ جنایی و میهج، بر اساس این رمان و به کارگردانی جوئل و ایتن کوئن ساخته شد. این فیلم در جشنوارهٔ آکادمی سال ۲۰۰۷ نامزد دریافت ۸ جایزه و برندهٔ ۴ جایزهٔ اسکار از جمله بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه اقتباسی گردید. عنوان رمان و فیلم برگرفته از شعری است به نام «سفر به بیزانس» اثر ویلیام باتلر ییتس.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی جایی برای پیرمردها نیست
کتابهای زیادی از این نویسنده رو دارم مثل
شهرهای جلگه
طلوع ممنوع است
پسر باغبان
نیمروز خونین یا سرخی غروب درغرب
عاشق کتابهای این نویسندم : ) 8-)
کتاب ROAD هم ترجمه شده من نمایشگاه خریدم فیلمشم هست ولی به خوبی این کتابش نیست
نمیدونم الان انتشار میکنه کتابی یا نه؟!!
نه دوست عزیز...نشر چشمه هم اواخر خرداد براى همیشه مجوزش لغو شد...[/quote]
شنیده بودم که لغو شدش .. منم که گفتم خدا بیارمرزدش...:D:D
ولی فکر کنم که سایتش کار میکنه برای فروش کتابهاش" شاید همان زیر زمینی هستش";-)
نمیدونم الان انتشار میکنه کتابی یا نه؟!![/quote]
نه دوست عزیز...نشر چشمه هم اواخر خرداد براى همیشه مجوزش لغو شد...
این کتاب از انتشاراتی خیلی خیلی عالی هستنش، یادش بخیر چشمه...
خدا بیامرزدش چشمه !!:D
نمیدونم الان انتشار میکنه کتابی یا نه؟!!