رسته‌ها

نویسنده‌های مورد علاقه

نویسنده‌ای انتخاب نشده
نویسنده‌های بیشتر

آخرین دیدگاه‌ها

فکر می کنم نقاشی هایی که بتریکس پاتر برای داستان هاش کشیده حتی بیشتر از خود آثار اهمیت دارن. ولی متاسفانه این نسخه هایی که روی سایت قرار داده شده فقط شامل متن کتاب های ایشونه. من پی دی اف یه سری از این کتاب هارو دارم و اینجا آپلودشون می کن
متاسفانه تو این نسخه تعدادی از صفحات نیستن و تا جایی که جستجو کردم فقط همین نسخه در فضای مجازی موجوده.
از یونگ تقاضا می کنن کتابی بنویسه که در اون افکار و عقایدش رو برای عامه مردم توضیح بده. یونگ در ابتدا مخالفت می کنه ، اما بعد از یک رویا متوجه میشه که ضمیر ناخودآگاهش اون رو به نوشتن همچین چیزی ترغیب می کنه. و به همین دلیل تصمیم به نگارش ای
نکند رخنه کند در دل ایمانت شک .....
کـسـی نیـسـت ، بیا زنـــدگــــی را بــدزدیــم، آن وقـــت مـیان دو دیدار قــســ ــمــت کنیـم.
" دلم می خواهد این طور فکر کنم که پس از مرگ ، یک چیزی باقی خواهد ماند . چون عجیب است که این همه تجربه و شاید اندکی خرد بیاندوزی و بعد خیلی راحت همه اش از بین برود ، پس واقعا دلم می خواهد معتقد بمانم ، که یک چیزی در این گذر تاب می آورد و شای
نه ، آسمان عاطفه ندارد ! ولی احتمالا چیزی بالاتر از آسمان وجود دارد که عشق و شفقت دارد ... چیزی که من مدت هاست که آن را از یاد برده ام .
- مگر پاییز چیست ؟ - بهار دومی که در آن تمام برگ ها شبیه گل ها هستند ... شاید روح هایی که می خواهید گل کرده و شکفته باشند ، نیز همین طورند .
من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم حرفی از جنس زمان نشنیدم هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد هیچ کس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت .... ! ... باید امشب بروم باید امشب چمدانی
آنجا که قدم بر نهاده باشی گیاه ، از رستن تن می زند چرا که تو تقوای خاک و آب را هرگز باور نداشتی [b]فغان! که سرگذشت ما سرود بی اعتقاد سربازان تو بود که از فتح قلعه روسپیان باز می آمدند. [/b] [b]باش تا نفرین شب از تو
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک