رسته‌ها
هواردز اند
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 28 رای
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 28 رای
✔️ داستان درباره روابط دو خانواده، شلگل‌های آلمانی– انگلیسی (مارگارت، هلن و برادرشان تیبی) و ویلکاکس‌های انگلیسی (هنری، روث و فرزندانشان چارلز، پُل و اِوی) است. مارگارت شلگل و خواهرش هلن، نماینده نوعی از زندگی هستند که با شیوه زندگی مردان خانواده ویلکاکس در تضاد است.
کتاب با نامه‌های هلن از هواردز اند به خواهرش مارگارت آغاز می‌شود. هلن با یکی از ویلکاکس‌ها (پل) رابطه عاشقانه کوتاه و ناراحت‌کننده‌ای دارد. در ادامه مارگارت با خانم ویلکاکس (روث) صمیمی می‌شود. خانم ویلکاکس زن بزرگواری است که کودکی خود را در هواردز اند گذرانده است. او پیش از مرگ در یادداشتی می‌خواهد که هواردز اند به مارگارت شلگل واگذارده شود. اما اعضای خانواده ویلکاکس این یادداشت را نادیده می‌گیرند (با این بهانه که اعتبار قانونی ندارد). مارگارت و هلن در هنگام اجرای سمفونی پنجم بتهوون با لئونارد باست آشنا می‌شوند. آقای باست جوان کارمند ساکن لندنی است که از فقر روحی و جسمی رنج می‌برد. خواهران شلگل سخت به او مشغول می‌شوند و هنگامی که از هنری ویلکاکس می‌شنوند که شرکت بیمه‌ای که او را استخدام کرده ممکن است ورشکست شود، به بیرون آمدن از آن شرکت ترغیبش می‌کنند. لئونارد باست با حقوقی کم‌تر در بانکی مشغول به کار می‌شود و از آنجا هم به علت سیاست تعدیل نیروی انسانی اخراج می‌شود. در این میان هنری ویلکاکس از مارگارت شلگل تقاضای ازدواج کرده و تقاضایش پذیرفته شده‌است.
در مراسم عروسی اوی، دختر ویلکاکس، که در خانه ییلاقی او در شروپشایر برگزار می‌شود، ناگهان سروکلهٔ هلن شلگل همراه با لئونارد باست و زنش جکی، که شلخته‌ای بی‌بندوبار است و ده–دوازده سالی از لئونارد بزرگ‌تر، پیدا می‌شود. باست و زنش بر اثر راهنمایی تجاری هنری ویلکاکس که از طریق خواهران شلگل به گوش آن‌ها رسیده بود خانه خراب شده‌اند. اما هنری ویلکاکس به یاد ندارد که چنین رهنمودی داده باشد. هلن چون فرشته انتقام آمده‌است تا حساب‌ها را تسویه کند. مارگارت همه آن‌ها را از مهمانی می‌راند و به میهمانخانه ده می‌فرستد، اما جکی می‌ماند و با شراب عروسی مست می‌کند. جکی سیاه‌مست با هنری روبرو می‌شود و او را هن می‌نامد، و مارگارت خبردار می‌شود که جکی سال‌های پیش رفیقهٔ هنری بوده‌است. مارگارت برآن می‌شود تا نگذارد این امر میان او و هنری ایجاد کدورت کند و به دنبال این ماجرا با او ازدواج می‌کند.
بعدها وقتی هلن از سفر اروپایی بازمی‌گردد، تنها به وسیله نامه با مارگارت تماس می‌گیرد، هنری و مارگارت به این بهانه که اموال خانواده شلگل در هواردز اند است و او باید خود بسته‌های کتاب‌هایش را باز کند او را به آنجا می‌کشند. در آنجا مارگارت او را غافلگیر می‌کند و درمی‌یابد که آبستن است. هلن می‌خواهد آن شب را با اثاثیه قدیمی خود در هواردز اند بگذراند. مارگارت و هنری در آن نزدیکی در خانه چارلز اقامت دارند اما هلن می‌خواهد که مارگارت آن شب را به او بپیوندد چرا که روز بعد به مونیخ می‌رود تا فرزندش را در آنجا به دنیا آورد. هنری مخالفت می‌کند. با این حال مارگارت می‌رود و شب را با خواهرش در هواردز اند می‌ماند. او متوجه می‌شود که کودک درون شکم خواهرش ثمره عشق حرام او و لئونارد باست است.
لئونارد باست که عذاب وجدان دارد روانه هواردز اند می‌شود اما در درگیری با چارلز ویلکاکس تصادفاً کشته می‌شود. داداگاه چارلز را برای سه سال به زندان می‌اندازد. مارگارت قصد دارد که با خواهرش به آلمان برود و برای همیشه شوهرش هنری را ترک کند اما پس از محکومیت چارلز وقتی هنری با وضعی رقت‌بار به او روی می‌آورد، با او به هواردز اند می‌رود تا کمکش کرده و تسلی‌اش دهد. در پایان کتاب هنری شورای خانوادگی تشکیل می‌دهد و به فرزندانش می‌گوید که تمام دارایی نقدی‌اش را برای آنان می‌گذارد اما هواردز اند به مارگارت می‌رسد. مارگارت متوجه می‌شود که خانم ویلکاکس می‌خواسته هواردز اند به او برسد. در آخرین صفحات هلن دوان دوان وارد خانه می‌شود و از فراوانی محصول یونجه شادی می‌کند.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
426
آپلود شده توسط:
ملا ممدجان
ملا ممدجان
1403/03/22

کتاب‌های مرتبط

نفرتی که میکاری
نفرتی که میکاری
4.1 امتیاز
از 8 رای
جنگ آئینه
جنگ آئینه
4.3 امتیاز
از 16 رای
شاهکارهای فیورد
شاهکارهای فیورد
4 امتیاز
از 3 رای
افسانه ای از مونت رز
افسانه ای از مونت رز
4.4 امتیاز
از 5 رای
جاسوسی که از گرمسیر آمد
جاسوسی که از گرمسیر آمد
3.8 امتیاز
از 54 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی هواردز اند

تعداد دیدگاه‌ها:
1
هواردز اند
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک