رنج های بشری و درآمدی بر مناسبات مدنی جوامع باستان و غلبه سلطهگری
نویسنده:
رضا مرادی غیاث آبادی
امتیاز دهید
دردهای ما برقرار خواهد بود تا زمانی که از شخصیتهای مذهبی یا ملی یا سیاسی یا تاریخی، قهرمانهای خیالی میسازیم و آنان را به سرای نقدناپذیری و مطلقاندیشی سوق میدهیم. آنان که ما را بر سرِ دار بردند و باز هم خواهند برد، بتهای مقدسی هستند که خودمان با تحقیر و تخریب هر کسی که قصد نقد آنها را داشت، ساختیم و پرداختیم...
آنچه تاکنون در سلسله گفتارهای کوتاه «رنجهای بشری» نوشته شد، نمونهها و مصداقهایی از رنجهای تاریخی بشر بود. رنجهایی که به گمان نگارنده نمیباید فدای تار موی پادشاهان شوند. نمونههایی از رنج انسانها بر اثر سلطه سلطهگرانی که همگی خود را نماینده خدا بر روی زمین میدانستند و انسان را به چشم منبعی لایزال برای بهرهکشی مینگریستند. بیشتر نمونههای رنجهای بشری از میان رفتارها و کردارهای کورش و هخامنشیان و دینورزان زرتشتی انتخاب شدند؛ چرا که آنان نه تنها جزو رنجآورترین کسانی بودهاند که انسان به خود دیده است، که در دههها و سده اخیر، تبلیغات و غلوهای زیادی پیرامون آنها ساخته و پرداخته شده و به ناروایی و برای مقاصد سلطهگری از آنان چهرهای آرمانی و مبتنی بر صلح و انسانیت و حقوق بشر ساخته شده است. نگارنده برای نشان دادن این نمونهها از منابع گوناگونی استفاده کرد. از همه مهمتر، به کتیبهها و اظهارات شخص پادشاهان و متون برجای مانده از موبدان زرتشتی روی آورد که جزو اسناد معتبر دست اول بشمار میروند. سپس به گزارشهای مورخان کلاسیک و میانه و نیز همچنین به نظرات پژوهشگران و دانشمندان متاخر، و تا حدودی به شواهد باستانشناختی استناد جست. نگارنده برای نشان دادن این نمونهها از منابع گوناگونی استفاده کرد. از همه مهمتر، به کتیبهها و اظهارات شخص پادشاهان و متون برجای مانده از موبدان زرتشتی روی آورد که جزو اسناد معتبر دست اول بشمار میروند. سپس به گزارشهای مورخان کلاسیک و میانه و نیز همچنین به نظرات پژوهشگران و دانشمندان متاخر، و تا حدودی به شواهد باستانشناختی استناد جست.
با اینکه این نوشتارها موجبات تعدی عدهای را فراهم کرد و هر یک به روشی متفاوت سعی بر توقف این روشنگریها داشتند، اما نگارنده بیتوجه به تهدیدات و تعدیات، اعلام کرد که تنها راه ممکن این است که دلایلی در رد منابع فعلی و یا منبعی در تعارض با منابع فعلی، عرضه شود. پاسخ این درخواست تاکنون سکوت بوده است.
برخی نیز بیان کردند که «مردم ما نیاز به چنگ انداختن به یک هویت دارند». گویی که مردم تاکنون هویتی نداشتهاند. آیا هویتی که متکی به دروغ و جعل منابع باشد، چه ارزشی را داراست و به چه کاری جز سلطهگری نوین خواهد آمد؟ کشوری که تاریخ و فرهنگ پرافتخارش آکنده از شخصیتها و رویدادهای برجسته سیاسی و فرهنگی و هنری و حتی پادشاهانی تا اندازهای سازنده و پشتیبان فرهنگ بوده است، چه نیازی به جعل شخصیت و رویداد دارد؟ چرا و به چه دلیل میباید بجای توجه به شخصیتها و رویدادهای افتخارآمیز به کسانی دل بست که در کارنامه آنان جز جهانگشایی و سلطهگری و ارمغان آوردن رنج و درد برای مردم، چیز دیگری وجود ندارد؟
نگارنده همچنین در کنار همه اینها و برای احتراز از یک رویکرد احتمالی غیرمنصفانه، در چندین نوبت درخواست و دعوت کرد که برای سخنان و اعمال افتخارآمیزی که به کورش منسوب شده و نَقل و نُقل محافل است، منبعی تاریخی عرضه شود. پاسخ این دعوت نیز تنها سکوت بوده است.
سپس درخواست و دعوت شد که بجز ادعاهای منسوب شده به کورش، چنانچه کسی در منابع دست اول تاریخی، هرگونه عمل افتخارآمیز و شایسته و انسانی از سوی کورش سراغ دارد، با قید کتابشناسی به اطلاع نگارنده برساند. پاسخ این دعوت نیز همچون دعوتهای قبلی تاکنون سکوت بوده است.
بیشتر
آنچه تاکنون در سلسله گفتارهای کوتاه «رنجهای بشری» نوشته شد، نمونهها و مصداقهایی از رنجهای تاریخی بشر بود. رنجهایی که به گمان نگارنده نمیباید فدای تار موی پادشاهان شوند. نمونههایی از رنج انسانها بر اثر سلطه سلطهگرانی که همگی خود را نماینده خدا بر روی زمین میدانستند و انسان را به چشم منبعی لایزال برای بهرهکشی مینگریستند. بیشتر نمونههای رنجهای بشری از میان رفتارها و کردارهای کورش و هخامنشیان و دینورزان زرتشتی انتخاب شدند؛ چرا که آنان نه تنها جزو رنجآورترین کسانی بودهاند که انسان به خود دیده است، که در دههها و سده اخیر، تبلیغات و غلوهای زیادی پیرامون آنها ساخته و پرداخته شده و به ناروایی و برای مقاصد سلطهگری از آنان چهرهای آرمانی و مبتنی بر صلح و انسانیت و حقوق بشر ساخته شده است. نگارنده برای نشان دادن این نمونهها از منابع گوناگونی استفاده کرد. از همه مهمتر، به کتیبهها و اظهارات شخص پادشاهان و متون برجای مانده از موبدان زرتشتی روی آورد که جزو اسناد معتبر دست اول بشمار میروند. سپس به گزارشهای مورخان کلاسیک و میانه و نیز همچنین به نظرات پژوهشگران و دانشمندان متاخر، و تا حدودی به شواهد باستانشناختی استناد جست. نگارنده برای نشان دادن این نمونهها از منابع گوناگونی استفاده کرد. از همه مهمتر، به کتیبهها و اظهارات شخص پادشاهان و متون برجای مانده از موبدان زرتشتی روی آورد که جزو اسناد معتبر دست اول بشمار میروند. سپس به گزارشهای مورخان کلاسیک و میانه و نیز همچنین به نظرات پژوهشگران و دانشمندان متاخر، و تا حدودی به شواهد باستانشناختی استناد جست.
با اینکه این نوشتارها موجبات تعدی عدهای را فراهم کرد و هر یک به روشی متفاوت سعی بر توقف این روشنگریها داشتند، اما نگارنده بیتوجه به تهدیدات و تعدیات، اعلام کرد که تنها راه ممکن این است که دلایلی در رد منابع فعلی و یا منبعی در تعارض با منابع فعلی، عرضه شود. پاسخ این درخواست تاکنون سکوت بوده است.
برخی نیز بیان کردند که «مردم ما نیاز به چنگ انداختن به یک هویت دارند». گویی که مردم تاکنون هویتی نداشتهاند. آیا هویتی که متکی به دروغ و جعل منابع باشد، چه ارزشی را داراست و به چه کاری جز سلطهگری نوین خواهد آمد؟ کشوری که تاریخ و فرهنگ پرافتخارش آکنده از شخصیتها و رویدادهای برجسته سیاسی و فرهنگی و هنری و حتی پادشاهانی تا اندازهای سازنده و پشتیبان فرهنگ بوده است، چه نیازی به جعل شخصیت و رویداد دارد؟ چرا و به چه دلیل میباید بجای توجه به شخصیتها و رویدادهای افتخارآمیز به کسانی دل بست که در کارنامه آنان جز جهانگشایی و سلطهگری و ارمغان آوردن رنج و درد برای مردم، چیز دیگری وجود ندارد؟
نگارنده همچنین در کنار همه اینها و برای احتراز از یک رویکرد احتمالی غیرمنصفانه، در چندین نوبت درخواست و دعوت کرد که برای سخنان و اعمال افتخارآمیزی که به کورش منسوب شده و نَقل و نُقل محافل است، منبعی تاریخی عرضه شود. پاسخ این دعوت نیز تنها سکوت بوده است.
سپس درخواست و دعوت شد که بجز ادعاهای منسوب شده به کورش، چنانچه کسی در منابع دست اول تاریخی، هرگونه عمل افتخارآمیز و شایسته و انسانی از سوی کورش سراغ دارد، با قید کتابشناسی به اطلاع نگارنده برساند. پاسخ این دعوت نیز همچون دعوتهای قبلی تاکنون سکوت بوده است.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی رنج های بشری و درآمدی بر مناسبات مدنی جوامع باستان و غلبه سلطهگری
دوست عزیز، غیر از کوروش شخصیت هاب بسیاری هستند که به آنان می شود به واقع افتخار کرد که بسیار واقعی تر از کوروش هستند و نیازی به تمجید دشمنان ندارند. نمونه اش در همین تاریخ معاصر ما مصدق است که توانست در زمان خود، استعمار پیر را به زانو در آورد.
و من سوال شما را از آن سو مطرح می کنم:
چه کسانی از جعل شخصیت کوروش و بت سازی از او برای مردم ایران و ذکر سجایای دروغین برای او سود می برند؟
باز ناسیونالیسم افراطی
باز تعصب در دیدگاه
دوست عزیز چرا به جای پاسخ به شبهات و سوالات افرادی مثل پورپیرار و قیاس آبادی به اونها اتهام جیره خواری میزنیم
مگر نه این که هرکس بیگناه هست مگر خلافش ثابت بشه؟
اتهام جیره خواری تهمت کوچک و ننگ خفیفی نیست که به اینها نسبت میدهید
دوست عزیز عملکرد مدیران کتابناک کاملا روشن هست
نحوه دادن حق دانلود به کتابها به چگونگی حق تکثیر آنها دارد
زیرا ایشان پند گرفتن که از انتشار آثاری که انگشت اتهام سواستفاده از این آثار توسط ناشرین، مولفین، مترجمین، نویسندگان و در کل نافعین اثر را متوجهشان میکند خودداری کنند تا کتابناک -این پایگاه توسعه فرهنگ و خردورزی- همچنان به انتشار فرهنگ کتابخوانی (حتی اگر در بعد مویینگی) ادامه دهد
چندی است بازار جیره خواری داغ شده است البته جیره خواران مقصر هم نیستند زیرا آنان به این جیره ها نیاز مبرم دارند و پادشاهان هخامنشی هم زنده نیستند برای تعریف و تمجید آنها جیره ای بدهند و شاید زنده هم بودند این کار را نمی کردند زیرا آنها به عمل بیشتر از تبلیغ و تعریف (چاپلوسی و پاچه خاری) که پادشاهان بعد از اسلام روی نشان می دادند اهمیت می دادند جیره خواران جدید برای آنکه از دوستان خود عقب نمانند باآنها سر تخریب تمدن این مردم ستم دیده کورس گذاشته اند و آنقدر هم ارق ملی و وطن را در خود نمی بینند که در مقابل جیره های رنگ وارنگ از خود مقاومتی نشان دهند و بوی جیره با رنگهای تلاءلوئش اینها را بد جور مست خود کرده است اگر مشکلشان را می گفتند هر ایرانی که به ایران علاقمند است زیاد نه فقط 10 تومان به آنها می داد چندین برابر آن جیرها می شد آنوقت هم مشکل اینها حل می شد و هم دشمنان این ملت و تمدنش مایوس می شدند و دل مردم ستم دیده آزده نمی گردید.ولی دوستان یک چیز بیشتر از هر چیزی ذهن مرا بخود مشغول کرده است و آن عملکرد مدیریت سایت تابناک می باشد بدین صورت که ما می بینیم برای دانلود کردن چنین کتابهای بی اساس و بدون پشتوانه هیچ مشکلی وجود ندارد آنوقت دانلود کتابهای اصیل و تحقیق شده که فرهنگ و تمدن ایران عزیز را معرفی و اعلام می نماید دارای مشکل می باشد آیا این دلیل بر جانبداری مدیریت این سایت نمی باشد خواهشمندم شما هم در این باره نیز تامل کرده تا به تشریک مساعی برسیم.
دوست عزیز چون نظرش با تعصب ناسیونالیستی شما همخونی نداره دشمنه؟
و چون آدم باسواد و هوشمندیه خطرناکه؟
تاریخ ایران خیلی تحریف شده
دلیلش همین ناسیونالیسم تعصبی ماست
باور کنیم انقدر هستیم که برای تفاخر و عزت نیازی به دروغ های تاریخی نداشته باشیم
اما یه هو ورق برگشت. با این تاریخ تند شد و متن هاش بو دار.
از ایشان بیشتر باید ترسید تا پور پیرار. حرف های اون بی سواد خریداری جر یه بیسواد توهمی جز خودش نداره. اما این فرد که تحصیل کرده است و تمام حقایق رو نفی نمی کنه بلکه قضاوت می کنه خیلی هوشمندانه تر داره عمل می کنه و دشمن سرسخت تریه (!)
گویا این فرد تمام بدبختی و ستم کشی و فقر ما را ناشی از حکومت های ایرانی قبل از اسلام به خصوص هخامنشیان می داند.
ناصر پورپیرار و رضا غیاث آبادی دشمن اصلی خود و دستگاه جیره دهنده شان را هخامنشیانی می دانند که 2500 سال پیش حکومت می کردند.کمی مضحک نیست؟دلیل آن چه می تواند باشد در حالی که ملت ما درگیر هزاران مسئله ی مهمتر دارند؟آیا جز این است که با ایجاد دعوا میان قوم فارس با ترک و کرد و عرب و ... فضای مسمومی ایجاد کرده به طوری که این اقوام دیگر قادر به ایجاد اتحاد بر سر منافع مشترکشان هم نباشند؟آیا جز این است که با افزایش اصطکاک انرژی ایرانی را صرف مسایل نه چندان مهم کنند و افکار ایشان را از مسایل اصلی و کنونی دور نمایند؟
بنده هیچ تعصبی نسبت به کوروش و... ندارم اما این که این افراد تمام وقت را صرف تخریب کوروشی که هزاران سال قبل زندگی می کرده می گذارند چه دلیلی دارد؟ شایدکوروش شاید تنها ایرانی ای باشد که همه ی جهانیان به او افتخار می کنند.شخصیت والای این فرد در تمام نسخ تاریخی تایید شده.چه کسانی شخصیت و کردار این فرد را رقیب خود می دانند؟جواب را شما بدهید.