مسیح هرگز به اینجا نرسید
نویسنده:
کارلو لوی
مترجم:
محمدحسین رمضان کیایی
امتیاز دهید
✔️ این کتاب , خاطرات تبعید دو ساله کارلو لوی پزشک ،نقاش و نویسنده ایتالیایی به یک منطقه روستایی در جنوب آن کشور در دوران حکومت فاشیستی موسولینی است (به طور دقیق سالهای 1935 و 1936).
در ابتدا نویسنده از قولی که به روستاییان بابت بازگشت خود به میان آنها داده است یادی می کند, عهدی که به آن وفا نکرده است اما حالا این پزشک تبعیدی با نوشتن این خاطرات به میان روستاییان باز می گردد. او در میان خاطراتش البته به نوعی به تحلیل اوضاع اجتماعی اقتصادی روستا می پردازد و از این حیث کتاب ارزشمندی است. خواندن این کتاب را به علاقمندان مبحث جامعه شناسی روستایی توصیه می کنم.
نام کتاب برگرفته از جمله ضرب المثل گونه ایست که مردم آن مناطق تکرار می کردند: ما مسیحی نیستیم. آدم نیستیم. آدم به حساب نیامدیم, بلکه حیوان, حیوان بارکش و حتی بدتر از حیواناتیم... مسیح در ابولی (Eboli) متوقف ماند. این جملات بدین مفهوم است که نه مسیح و نه پیشگامان تمدن نوین و نه سیاستمداران و حکومتگران , هیچکدام زحمت درک و فهم مشکلات و نیازهای این مردم را به خود ندادند:
)هیچ کس به اینجا نیامد. مگر در مقام یک خریدار, یک دشمن و یا یک دیدار کننده عاجز از درک موقعیت.امروز نیز همانند سه هزار سال قبل از میلاد مسیح , فصلها بر رنج طاقت فرسای کشاورزان سپری می شود; هیچ پیام انسانی و یا الهی به این فقر تغییر ناپذیر نرسیده است. به زبان دیگری صحبت می کنیم: زبان ما اینجا غیر قابل فهم است.)
این کتاب که در لیست 1001 کتابی که قبل از مرگ باید خواند, حضور دارد
نام اصلی این کتاب مسیح در ابولی متوقف ماند ، می باشد.بر اساس این کتاب فیلمی با همین نام توسط فرانچسکو رزی کارگردان ایتالیایی (و با بازی جیان ماریو ولونته) ساخته شده که ظاهراً آنگونه که می گویند فیلم مقبولی است.
بیشتر
در ابتدا نویسنده از قولی که به روستاییان بابت بازگشت خود به میان آنها داده است یادی می کند, عهدی که به آن وفا نکرده است اما حالا این پزشک تبعیدی با نوشتن این خاطرات به میان روستاییان باز می گردد. او در میان خاطراتش البته به نوعی به تحلیل اوضاع اجتماعی اقتصادی روستا می پردازد و از این حیث کتاب ارزشمندی است. خواندن این کتاب را به علاقمندان مبحث جامعه شناسی روستایی توصیه می کنم.
نام کتاب برگرفته از جمله ضرب المثل گونه ایست که مردم آن مناطق تکرار می کردند: ما مسیحی نیستیم. آدم نیستیم. آدم به حساب نیامدیم, بلکه حیوان, حیوان بارکش و حتی بدتر از حیواناتیم... مسیح در ابولی (Eboli) متوقف ماند. این جملات بدین مفهوم است که نه مسیح و نه پیشگامان تمدن نوین و نه سیاستمداران و حکومتگران , هیچکدام زحمت درک و فهم مشکلات و نیازهای این مردم را به خود ندادند:
)هیچ کس به اینجا نیامد. مگر در مقام یک خریدار, یک دشمن و یا یک دیدار کننده عاجز از درک موقعیت.امروز نیز همانند سه هزار سال قبل از میلاد مسیح , فصلها بر رنج طاقت فرسای کشاورزان سپری می شود; هیچ پیام انسانی و یا الهی به این فقر تغییر ناپذیر نرسیده است. به زبان دیگری صحبت می کنیم: زبان ما اینجا غیر قابل فهم است.)
این کتاب که در لیست 1001 کتابی که قبل از مرگ باید خواند, حضور دارد
نام اصلی این کتاب مسیح در ابولی متوقف ماند ، می باشد.بر اساس این کتاب فیلمی با همین نام توسط فرانچسکو رزی کارگردان ایتالیایی (و با بازی جیان ماریو ولونته) ساخته شده که ظاهراً آنگونه که می گویند فیلم مقبولی است.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مسیح هرگز به اینجا نرسید
در ا ین کتاب وضعیت زندگی و عقاید روستاییان چنین شرح داده شده است
در یک کلام می توان وضعیت این روستاییان را در واژه فقر اقتصادی و فرهنگی خلاصه نمود. درآمد پایین, کشاورزی ناکارآمد, سطح نازل بهداشتی و گرفتاری آنها در چنبره خرافات و…چیزهایی است که خواننده از خلال این خاطرات متصور می شود. خانه این کشاورزان عبارت است از یک اتاق که هم آشپزخانه است و هم اتاق خواب و هم محل نگهداری حیوانات! در اکثر این خانه ها تختی بزرگ است که همه اعضای خانواده روی آن می خوابند و بچه های کوچک در گهواره ای که بالای این تخت آویزان است نگهداری می شوند و حیوانات (مرغ و خروس و…) در زیر تخت!
بیماری های مختلف و به خصوص مالاریا بیداد می کند و همه از سوءتغذیه رنج می برند.در عین حال مانند روستاهای دیگر (ظاهراً در تمام دنیا) مردم در مهمان نوازی با هم رقابت می کنند یا در عین فقر , در انجام مراسم سنتی آیینی خود ولخرجی می کنند مثلاًهزینه کردن نصف درآمد سالیانه برای مراسم مریم مقدس و آتش بازی آن مراسم که روستاهای مجاور در انجام هرچه با شکوه تر آن با هم رقابت می کنند.
...
ای ستاره ،از دور سلامت و از نزدیک نگاهت می کنم
بر چهره ات راه می روم و در دهانت تف می اندازم
ای ستاره کاری کن که او نمیرد
کاری کن که او برگردد
و با من بماند ...
برگرفته از متن کتاب صفحه 165 و 166
صیقلی تر میشود سنگ میان آن
پس از عبور تو
زیباتر خواهم شد
از رنج رفتنت، بی گمان