رسته‌ها
سفینه مهیب
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 758 رای
نویسنده:
مترجم:
منوچهر سهام
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 758 رای
240 صفحه

✔️ داستان از این قرار است که در منطقه ای یک کوه بسیار عظیم وجود دارد که گاهی صداهای عجیب از آن به گوش میرسد و لرزه هایی اتفاق می افتد که ساکنین فکر میکنند کوه آتشفشانی است اما اتفاقاتی باعث میشود که پی ببرند اینطور نیست و ....

آغاز داستان:
صف مرتب کوههایی که در منطقه ساحلی آمریکا، موازی با اقیانوس اطلس، به چهره کارولینای شمالی، ویرژینی، ماریلند، پنسیلوانی و ایالت نیویورک، چین می افکند، صاحب دو قله به نام "الگانی یا القانی" و "اپالاش" است. این ارتفاعات از دو زنجیره مشخص تشکیل شده که در مغرب "منت کومبرلند" و در مشرق "منت بلو" نامیده می شوند. هرچند این رشته کوههای آمریکای شمالی با طول تقریبا نهصد مایل یا قریب هزار و ششصد کیلومتر، مهمترین کوههای این قسمت آمریکاست. معهذا میانگین ارتفاعش از سطح دریا، از حد شش هزارپا و نقطه اوج بلندایش که به نام "واشنگتن" نامگذاری شده از 1918 متر تجاوز نمی کند...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
119
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
محراب
محراب
1401/07/02

کتاب‌های مرتبط

مورگا
مورگا
4.8 امتیاز
از 4 رای
Mucker series 01 - The Mucker
Mucker series 01 - The Mucker
5 امتیاز
از 1 رای
Foreigner universe series 09: Deliverer
Foreigner universe series 09: Deliverer
0 امتیاز
از 0 رای
قلعه کارپاتها
قلعه کارپاتها
4.4 امتیاز
از 25 رای
Rocheworld
Rocheworld
5 امتیاز
از 1 رای
مهلتی تا مرگ - جلد 3
مهلتی تا مرگ - جلد 3
4.6 امتیاز
از 34 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی سفینه مهیب

تعداد دیدگاه‌ها:
39
مرسی
هر چیزی که در حیطه تخیل و تصور ذهن آدمی قرار بگیره میتونه در زمان ، مکان و شرایط خاص خودش محقق بشه
ممنون سولماز.:inlove::inlove::inlove:این کتاب ژول ورن رو اصلا ندیده بودم. دستت درد نکنه .
در هر صورت خوش به حال جفت تون ولی نه من داداش می خوام آخی چقدم من دختریم که حرف زورو قبول کنم کور خونده یه کلمه اضافی بگه خودم حقشو میذاشتم کف دستش !
نه بابا زیادم تحفه نیس!!! سرتو بنداز پایین زندگیتو بکن! دادش میخوای چیکار؟!!! میخوای زور بگه؟ و موهاتو بکشه!!!:D
البته خدا بهم رحم کرده کوچیکتر از خودمه!!! دیگه باید فرار میکردم... ولی اینم بگم منم به اون زور میگمااااا;-(
ای جاان داداش داری باهاش قهر می کنی؟ من داداش ندارم حسرت یه دادش بزرگتر از خودمو دارم ولی حالا که ندارم به کوچیکشم راضیم که اونم ندارم اونوقت تو با داداشت می قهری؟ بگو بیاد داداش من بشه بی خیال ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا می بینی یکی نداره اینطوری یکیم داره قدرشو نمی دونه البته من یه زمان راضی بودم از اینکه داداش نداشتم ولی جدیدیا حس می کنم اگه داداش داشتم زندگیم هیجان بیشتری داشت!!!:-O:-O:-O:-O
به خاطر توضیحات؟ اگه به خاطر خودمه که اینجوری راحت ترم... زیاد حرف میزنه!!! بذار یه کم آرامش داشته باشم:D
اوهوم... بچه ها شرمنده! من چون این کتابو نخوندم و مال دادشمه نتونستم توضیحی بنویسم براش بنویسم!!! بی زحمت کتابو خودتون بخونین:D دلیل اینکه داداشم هم نگفت اینه که قهریم:D ایشالا اگه آشتی کنیم میپرسم اضافه میکنم!!!
امیدوارم خوشتون بیاد;-)
سفینه مهیب
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک