یاغی
نویسنده:
یاشار کمال
مترجم:
حمید آرش آزاد
امتیاز دهید
✔️ کتاب حاضر ماجرای زندگی و مرگ راهزنی است که به گفته نویسنده یکی از برجستهترین چهرههای یاغیگری ترکیه بود.
از متن کتاب:
گروهبان حسن شبیه یک گندم نصف شده درشت می ماند. سبیل های درازش قهوه ای رنگ بود. همراه پنج سوار با سرعت تمام وارد روستای "آیاصورات" شد. دهان اسبها کف کرده و گردنشان خیس غرق بود و تا زانو گل آلود بودند. گروهبان حسن سر اسبش را به طرف منزل "احمد افه" گردانید. بدجوری نفس نفس می زد. "افه" تا صدای پای اسبها را شنید، بیرون آمد. با دیدن گروهبان لبهایش به لبخند باز شد. خیلی دوستش داشت. به نظرش گروهبان مرد زرنگ و کاردانی بود. موقع یاغی گری تا پای جان تعقیبش کرده بود. فقط خودش می دانست که از دست گروهبان حسن چه ها کشیده است. اما از کوه که پایین آمد، حسابی باهم دوست شدند...
بیشتر
از متن کتاب:
گروهبان حسن شبیه یک گندم نصف شده درشت می ماند. سبیل های درازش قهوه ای رنگ بود. همراه پنج سوار با سرعت تمام وارد روستای "آیاصورات" شد. دهان اسبها کف کرده و گردنشان خیس غرق بود و تا زانو گل آلود بودند. گروهبان حسن سر اسبش را به طرف منزل "احمد افه" گردانید. بدجوری نفس نفس می زد. "افه" تا صدای پای اسبها را شنید، بیرون آمد. با دیدن گروهبان لبهایش به لبخند باز شد. خیلی دوستش داشت. به نظرش گروهبان مرد زرنگ و کاردانی بود. موقع یاغی گری تا پای جان تعقیبش کرده بود. فقط خودش می دانست که از دست گروهبان حسن چه ها کشیده است. اما از کوه که پایین آمد، حسابی باهم دوست شدند...
آپلود شده توسط:
khar tu khar
1391/05/19
دیدگاههای کتاب الکترونیکی یاغی