رسته‌ها
نیم قرن با سیاوش قمیشی
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 97 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 97 رای
.
مجموعه آثار ، همراه با آکورد و نت در شناخت و بزرگداشت سیاوش قمیشی
مجموعه ای که پیش رو دارید شامل تمامی آهنگ های سیاوش و گلچینی از ساخته های ایشان برای دیگر هنرمندان میباشد که برای نوازندگان گیتار ، کیبرد و .... نگارش شده است
برای نوازندگان گیتار علاوه بر نت نویسی استاندارد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
230
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
farbehar
farbehar
1391/04/31
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی نیم قرن با سیاوش قمیشی

تعداد دیدگاه‌ها:
69
سخته!
جهانی که هر انسانی تو اون خوشبخته خوشبخته!
جهانی که تو اون پول و نژاد و قدرت ارزش نیست!
جواب هم‌صدایی‌ها پلیس ضد شورش نیست!
نه بمب هسته‌ای داره، نه بمب‌افکن نه خمپاره!
دیگه هیچ بچه‌ای پاشو روی مین جا نمی‌زاره!
همه آزاده آزادن، همه بی‌درد بی‌دردن!
تو روزنامه نمی‌خونی، نهنگا خودکشی کردن!
جهانی را تصور کن، بدون نفرت و باروت!
بدون ظلم خود کامه بدون وحشت وطاغوت!
جهانی را تصور کن، پر از لبخند و آزادی!
لبالب از گل و بوسه، پر از تکرار آبادی!
تصور کن اگه حتی تصور کردنش جرمه!
اگه با بردن اسمش گلو پر میشه از سرمه!
تصور کن جهانی را که توش زندان یه افسانه‌س!
تمام جنگای دنیا، شدن مشمول آتش‌بس!
کسی آقای عالم نیست، برابر با هم‌اند مردم!
دیگه سهم هر انسانِ تن هر دونه‌ی گندم!
بدون مرزو محدوده، وطن یعنی همه دنیا!
تصور کن تو می‌تونی بشی تعبیر این رویا!
من و تو دو تا پرنده تو قفس زندونی بودیم
جای پر زدن نداشتیم ولی آسمونی بودیم
ابر و بارونو میدیدیم اما دنیامون قفس بود
چشم به دوردستا نداشتیم همینم واسه ما بس بود
اما یک روز اونایی که مارو با هم دوست نداشتن
تورو پر دادن و جاتم یدونه آینه کذاشتن
من خوش باور ساده فکر میکردم روبرومی
گاهی اشتباه میکردم من کدومم تو کدومی
با تو زندگی میکردم قفس تنگ و سیاهو
عشق تو از خاطرم برد عشق پر زدن تا ماهو
اما یک روز باد وحشی رویاهامو با خودش برد
قفس افتاد و شکست و آینه افتاد و ترک خورد
تازه فهمیدم دروغ بود دنیایی که ساخته بودم
دردم از اینه که عمری خودمو نشناخته بودم
تو تو آسمونا بودی با پرنده های آزاد
من تن خسته رو حتی یه دفعه یادت نیفتاد
حالا این قفس شکسته راه آسمون شده باز
اما تو قفس نشستم دیگه یادم رفته پرواز
8-)8-)
تو که بارون ندیدی،گل ابرارو نچیدی، گله از خیسی جاده های غربت میکنی..
تو که خوابی ، تو که بیدار، تو که مستی ، تو که هوشیار ، لحظه های شب با ستاره قسمت میکنی..
من بشناس که همیشه، نقش غصه ام روی شیشه ،من خشکیده درخت توی بطن باغ بیشه ..
جادهای بی سوار، ساره گنگ بی بهار ، تو ندیدی به پشیزی نگرفتی دل مارو...
تو که بارون ندیدی،گل ابرارو نچیدی، گله از خیسی جاده های غربت میکنی..
تو که خوابی ، تو که بیدار، تو که مستی ، تو که هوشیار ، لحظه های شب با ستاره قسمت میکنی..
لحظه های تلخ غربت ،هفته های بی مروت، تو نبودی که ببینی شب تار انتظار ...
همه قصه هام تو هستی، لحظه لحظه هام تو هستی ، توی خیالم ، توی خوابم پابه پام بازم توهستی...
من بشناس که همیشه، نقش غصه ام روی شیشه ،من خشکیده درخت توی بطن باغ بیشه ..
جادهای بی سوار، ساره گنگ بی بهار ، تو ندیدی به پشیزی نگرفتی دل مارو...:((
شاید نفهمیدی که من بی اونکه توچیزی بگی...
سپردمت دست خدا ، که بی خدا حافظی نری...
.
.
.
غصه راهم نخور ، شاید همین جا بمونم...
شایدهم به مقصد رسیدم خودم فقط نمیدونم...:((:((
...............................................................
آن لحظه که از نیاز انسان
دارد نه کم از هوای حیوان
یک دانه ی گندم طایی از تشت طلا گران بهارتر
در حادثه های ناگهانی سالم ز مریض مبتلاتر
آسوده مباش که بی نیازی
یک آن دگر پر از نیازی
آنجاکه تو فرعون زمانی در تیررس باد خزانی...
کسی کتاب نیم قرن با جواد یثاری رو نداره آپلود کنه؟ممنون میشم!!!
من که همیشه خدا ؛
متن موسیقی و آهنگ را درک میکنم و
از اینکه درکش میکنم و میفهمم خیلی خوشحالم..:-):-)
برای دل خودم نوشتم...
ای آدمک کوکی ! صبح شد که بیدار شی،
مثل همه عمرت تکرار شی و تکرار شی .
.
.
شبها مثل روزاته،روزات همگی تکرار
از دست همه سیری از دست خودت بیزار
.
.
تا فرصت هنوز هم هست برگرد به خودت برگرد
نو شو که این تکرار از تو ، تو رو دورت کرد
.
.
با غصه نشو همدم ،سنت شکن خود باش !
آزادترین فردی، وقتی که نگی ای کاش ......
وقتی خوشحالید !
از موسیقی لذت می برید !!!
اما وقتی ناراحتید !
متن آهنگ را درک می کنید
ای آدمک کوکی ! صبح شد که بیدار شی،
مثل همه عمرت تکرار شی و تکرار شی .
صبح ولی انگار نیست تو توی شب برفی
بین شب و روز تو، انگار، که نیست فرقی !
شبها مثل روزاته،روزات همگی تکرار
از دست همه سیری از دست خودت بیزار

پرواز واسه تو مرده تو اوج نمی گیری
بردی همه رو از یاد از یاد همه میری
تا فرصت هنوز هم هست برگرد به خودت برگرد
نو شو که این تکرار از تو ، تو رو دورت کرد
بسه ! اگه تا امروز تکرار تو رو داد بر باد
فردا رو بساز از نو دیروز و ببر از یاد
تو لحظه تکراریت تنها خودتی همرات
حسرت شده یارت ای کاش همه حرفات
با غصه نشو همدم ،سنت شکن خود باش !
آزادترین فردی، وقتی که نگی ای کاش .

لینک ویدئوی همین اثر از سیاوش خان:
[edit=sara-sina]1391/10/02[/edit]
نیم قرن با سیاوش قمیشی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک