شاه جنگ ایرانیان در چالدران و یونان
مترجم:
ذبیح الله منصوری
امتیاز دهید
در کتاب حاضر، دو واقعه مهم تاریخ ایران، در قالب داستان به تصویر کشیده شده است. رمان اول مربوط به تاریخ جنگ ایرانیان به فرماندهی شاه اسماعیل صفوی در برابر سپاه عثمانی به فرماندهی سلطان سلیم اول، در محلی به نام "چالدران "است .این جنگ در نیمه اول قرن دهم هجری (نیمه اول قرن شانزدهم میلادی) اتفاق افتاد و با وجود رشادتهای ایرانیان، منجر به شکست سپاه ایران شد .در رمان دوم، تاریخ لشکرکشی خشایارشا به یونان در قرن پنجم قبل از میلاد روایت میشود که حاصل آن پیروزی ایرانیان بوده است .
کتاب حاضر حاوی تاریخ دو جنگ است: یکی جنگ شاه اسماعیل صفوی با نیروهای عثمانی در دشت چالدران واقع در آذربایجان در نیمه ی اول قرن دهم هجری مطابق با نیمه ی اول قرن شانزدهم میلادی و شرح سلحشوری های سربازان ایرانی در مقابل نیروهای مجهز به توپخانه ی دشمن. جنگ تاریخی دوم مربوط به لشکر کشی خشایار پادشاه هخامنشی به یونان در قرن پنجم میلادی است. تاریخ جنگ ایرانیان در یونان تنها متکی به اسناد مورخین یونانی است که مقرون به اغراق است و قضاوت را به خود خواننده واگذار می کنیم. اما در مورد جنگ چالدران آن چه باید ذکر شود این است که گرچه ایرانیان در چالدران شکست خوردند، ولی قدرت ایمان مدافعان و خلوص و فداکاری آن ها آن قدر برجسته و قابل تحسین بود (و هست) که جنگ چالدران از افتخارات جاوید ملت ایران شد و تا روزی که این ملت هست، جنگ چالدران، چون نگینی درخشان، بر پیشانی تاریخ ملت ایران می درخشد..
این کتاب نشانگر همیت و مردانگی ایرانیان در طول تاریخ است. چه موقع پیروزی و چه موقع شکست . و مصداق شعر فردوسی است که می گوید : دریغ است ایران که ویران شود کنام پلنگان و شیران شود . کاش تا روزگار باقی ایرانیان همواره مظهر اخلاق و فضایل نیکو و انسانیت باقی بمانند
در پایان بایست یاداوری کرد این کتاب نیز مانند دیگر کتب تاریخی است با تمام حب و بغض ها و واقعیات و اوهام که تفکر در باب مطالب تمام کتب تاریخی به عهده خواننده خواهد بود.
بیشتر
کتاب حاضر حاوی تاریخ دو جنگ است: یکی جنگ شاه اسماعیل صفوی با نیروهای عثمانی در دشت چالدران واقع در آذربایجان در نیمه ی اول قرن دهم هجری مطابق با نیمه ی اول قرن شانزدهم میلادی و شرح سلحشوری های سربازان ایرانی در مقابل نیروهای مجهز به توپخانه ی دشمن. جنگ تاریخی دوم مربوط به لشکر کشی خشایار پادشاه هخامنشی به یونان در قرن پنجم میلادی است. تاریخ جنگ ایرانیان در یونان تنها متکی به اسناد مورخین یونانی است که مقرون به اغراق است و قضاوت را به خود خواننده واگذار می کنیم. اما در مورد جنگ چالدران آن چه باید ذکر شود این است که گرچه ایرانیان در چالدران شکست خوردند، ولی قدرت ایمان مدافعان و خلوص و فداکاری آن ها آن قدر برجسته و قابل تحسین بود (و هست) که جنگ چالدران از افتخارات جاوید ملت ایران شد و تا روزی که این ملت هست، جنگ چالدران، چون نگینی درخشان، بر پیشانی تاریخ ملت ایران می درخشد..
این کتاب نشانگر همیت و مردانگی ایرانیان در طول تاریخ است. چه موقع پیروزی و چه موقع شکست . و مصداق شعر فردوسی است که می گوید : دریغ است ایران که ویران شود کنام پلنگان و شیران شود . کاش تا روزگار باقی ایرانیان همواره مظهر اخلاق و فضایل نیکو و انسانیت باقی بمانند
در پایان بایست یاداوری کرد این کتاب نیز مانند دیگر کتب تاریخی است با تمام حب و بغض ها و واقعیات و اوهام که تفکر در باب مطالب تمام کتب تاریخی به عهده خواننده خواهد بود.
آپلود شده توسط:
Mahsaa
1401/01/10
دیدگاههای کتاب الکترونیکی شاه جنگ ایرانیان در چالدران و یونان
:)):)):)):)):)):)):)):)):)):)):)):)):))به حق چیزهای نشنیده!!!!!!! :)):)):)):)):)):)):)):)):)):)):)):))
نه تنها کشتارهای بی رحمانه داشتند ، چون قتل عام در تبریز و یزد و گیلان و کردستان و فیروزکوه و طبس و .... بلکه نزدیکان این سلاطین نیز در امان نبوند، چنانکه شاه اسماعیل مادر خودش را کشت و مادر شاه اسماعیل دوم توطئه چید و پسر خودش را کشت ، شاه عباس تمام پسرانش را کشت یا کور کرد و شاه اسماعیل دوم تمام برادران و برادرزاده ها را کشت!(الا شاه عباس) و شاه صفی مادر خود و چهل تن از همسرانش را زنده به گور کرد! شاه عباس ثانی همسرش را هیزم بخاری نمود ! و امثال این بسیار است.
شاید بهترین و مختصرترین توصیف در این باره ، توصیف استاد گرانقدر ، توفیق سبحانی باشد که می نویسد:
« بیشترِ آنان به کشتارهاى دسته جمعى پرداخته اند، سرداران خود را با جمیع فرزندانشان قتل عام کرده اند، حتى مادر خود را زنده به گور کرده اند و همسر خود را مستانه به قتل رسانده اند. و به هر حال آیینۀ تاریخِ روزگار خود را براى ما به یادگار نهاده اند.»
(ایران در زمان شاه صفى و شاه عباس دوم(از واله اصفهانی)، پیشگفتار از توفیق سبحانی، ص: 7 )
و به قول زنده یاد دکتر ذبیح الله صفا : «قیام متعصبانه شیعیان اثنى عشرى دوره یى از پیروزگرى را پى افگند و سرانجام مردمى گرفتار انواع خرافات باقى گذاشت که بزودى در دام بدعتگذاران عهد قاجارى درافتادند و بر آتش پراگندگى اندیشه ها دامن زدند. نتیجه این همه عاملهاى ناباب و ناساز آن بود که جامعه ایرانى در بعد ازین عهد یعنى در دوران قاجاریان جامعه یى تهیدست با جامعه گردانانى تهى مغز ببار آمد که تقریبا همه چیز خود را از دست داده بود و تنها گذشته یى افتخار- آمیز داشت که آنرا نمى شناخت؛ ملتى ماند ولى ملیت خود را چنانکه بود درک نمىکرد. بقول سون هدین : ایرانى بود «در حال احتضار» و «سرزمینى که با خودش دشمنى داشت و خودش خودش را تهدید به سقوط مى کرد و فقط مسابقه میان همسایه هاى نیرومند، انگلیس و روسیه، آنرا تا حدى بر سرپا نگه مىداشت» سرزمینى که در حدود ده میلیون از باقیمانده مردم خود، گرفتاران چنگال بیمارى و جهل و ناتوانى را، غذا مى داد اما نه براى آنکه زندگى کنند بلکه فقط براى آنکه نمیرند!»
(تاریخ ادبیات در ایران، ج5بخش1، ص: 62 -63 ،ذبیح الله صفا ؛ نشر فردوس _ تهران )
صفویان که ایرانی نبودن، ترک بودن. یه مشت خونخوار وحشی. انقد بدم میاد از اینایی که از دشمنان ایران و ایرانی دفاع می کنن، فکر می کنن خیلی هم روشن فکرن. کتابای امیرحسین خنجی رو بخونید تا بدونید صفویان چی بودن. دلیل نمیشه اگه تشیع رو دین رسمی ایران قرار دادن پادشاهان خوبی بوده باشن.(!)(!)(!)