فروهر نمادی ایرانی و زرتشتی است! بیشتر نمادهای جهان از دوران باستان تا به امروز از روی طبیعت یا نمادهای مشابه ساخته شدهاند مانند نماد خورشید، شاهین و غیره.
نشانی که امروز بنام فروهر میشناسیم برگرفته از نمادهای دیگر نیز هست که شبیهاش را سومریان و مصریان و بابلیان داشتهاند. منتها هخامنشیان با طرحی بزرگتر و باوقارتر
آنرا طراحی کردند. در آغاز بدون آن پیرمرد بود و سپس او هم افزوده شد منتها او را از حلقۀ خورشید بیرون آوردند و بالها کشیده شدند. پس از یورش اسکندر گجسته این نماد
فراموش شد. در دو سدۀ گذشته بارها بر روی این نماد بحث شد که واقعا نماد چه بوده است و چرا مهمترین نماد هخامنشان شد. برخی گمان کردند هخامنشیان نمادی برای
اهورامزدا ساختهاند! درحالی که در سراسر متنهای کهن و حتی در گفتار مورخان یونانی ایرانیان برای خدایشان بت و نماد و پیکره نمیساختند. با بررسیهای دیگر روشن شد
شاهان هخامنشی همواره از درگذشتگانشان یاد میکنند و گویی پادشاهیشان را به روان پدران خود شادباش میگویند تا آن نیاکان به ایشان افتخار کنند. بنابراین چنین نمادی
باید به چیزی مربوط به درگذشتگان باشد. بررسیها شدت گرفت تا اینکه نشانهای روی این نماد ذهنها را به سوی مفهوم فروهر کشاند بویژه که در فرهنگ ایرانی فروهر پاکِ
نیاکان در جشن نوروز به سوی فرزندان میآیند تا از احوال ایشان آگاه شوند و ایرانیان پیش از نوروز خانههایشان را گردگیری و آب و جارو میکنند و به گلها و باغهایشان سر و
سامانی میدهند و جامههای نو و زیبا و پاکیزه میپوشند و بوی خوش از آشپزخانه به مشامها میرسانند...
پس چیزی جز فروهر نیاکان متصور نیست و هخامنشیان از نخستین کسانی بودند که برایش نماد درست کردند!
ضمن اینکه سومریان، سامی نیستند!
فروهر یک نماد ایرانی و زرتشتی نیست
این نماد نخستین بار توسط سامی نژادها طراخی شد و دو تندیس بابلی و سومری نیز از ان وجود دارد با قدمت 5 هزار ساله
بعدها داریوش (که زرتشتی نبود - ایرانیان بعد از اردشیر دراز دست نوه داریوش زرتشتی شدند ) ان را پسندید و با اندکی تغییر در بیستون و تخت جمشید و نقش رستم استفاده کرد
حتی در دوران ساسانی که اوج بلوغ زرتشتی بود نیز این نماد را نمیشناختند
امروزه بی جهت این نماد را نماد زرتشت نامیده اند که هیچ ارتباطی نه به زرتشت و نه به ایران ندارد
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تاریخ ادیان و مذاهب جهان
نشانی که امروز بنام فروهر میشناسیم برگرفته از نمادهای دیگر نیز هست که شبیهاش را سومریان و مصریان و بابلیان داشتهاند. منتها هخامنشیان با طرحی بزرگتر و باوقارتر
آنرا طراحی کردند. در آغاز بدون آن پیرمرد بود و سپس او هم افزوده شد منتها او را از حلقۀ خورشید بیرون آوردند و بالها کشیده شدند. پس از یورش اسکندر گجسته این نماد
فراموش شد. در دو سدۀ گذشته بارها بر روی این نماد بحث شد که واقعا نماد چه بوده است و چرا مهمترین نماد هخامنشان شد. برخی گمان کردند هخامنشیان نمادی برای
اهورامزدا ساختهاند! درحالی که در سراسر متنهای کهن و حتی در گفتار مورخان یونانی ایرانیان برای خدایشان بت و نماد و پیکره نمیساختند. با بررسیهای دیگر روشن شد
شاهان هخامنشی همواره از درگذشتگانشان یاد میکنند و گویی پادشاهیشان را به روان پدران خود شادباش میگویند تا آن نیاکان به ایشان افتخار کنند. بنابراین چنین نمادی
باید به چیزی مربوط به درگذشتگان باشد. بررسیها شدت گرفت تا اینکه نشانهای روی این نماد ذهنها را به سوی مفهوم فروهر کشاند بویژه که در فرهنگ ایرانی فروهر پاکِ
نیاکان در جشن نوروز به سوی فرزندان میآیند تا از احوال ایشان آگاه شوند و ایرانیان پیش از نوروز خانههایشان را گردگیری و آب و جارو میکنند و به گلها و باغهایشان سر و
سامانی میدهند و جامههای نو و زیبا و پاکیزه میپوشند و بوی خوش از آشپزخانه به مشامها میرسانند...
پس چیزی جز فروهر نیاکان متصور نیست و هخامنشیان از نخستین کسانی بودند که برایش نماد درست کردند!
ضمن اینکه سومریان، سامی نیستند!
کتاب خوبیه.
این نماد نخستین بار توسط سامی نژادها طراخی شد و دو تندیس بابلی و سومری نیز از ان وجود دارد با قدمت 5 هزار ساله
بعدها داریوش (که زرتشتی نبود - ایرانیان بعد از اردشیر دراز دست نوه داریوش زرتشتی شدند ) ان را پسندید و با اندکی تغییر در بیستون و تخت جمشید و نقش رستم استفاده کرد
حتی در دوران ساسانی که اوج بلوغ زرتشتی بود نیز این نماد را نمیشناختند
امروزه بی جهت این نماد را نماد زرتشت نامیده اند که هیچ ارتباطی نه به زرتشت و نه به ایران ندارد