دفاعیات کسروی
درباره:
احمد کسروی
امتیاز دهید
روزنامه پرچم 1321 و 1322
دفاعیات شادروان احمد کسروی در دادگاه از سرپاس مختاری و پزشک احمدی.
شرح تصویر:
کسروی به همراه خانواده و برخی از یاران.
بیشتر
دفاعیات شادروان احمد کسروی در دادگاه از سرپاس مختاری و پزشک احمدی.
شرح تصویر:
کسروی به همراه خانواده و برخی از یاران.
آپلود شده توسط:
mohammad abedi
1391/02/01
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دفاعیات کسروی
2.چون چه نیازی به این کار هست که مجتهدان شما احکام جدید را از متون دینی استخراج کنند؟انسان ها خود نیازهای روز را تشخیص می دهند و به صورت قانون در جامعه پیاده می کنند.این وسط نقش متون دینی چه هست؟و همین مساله هم هست که باعث می شود هر کسی با توجه به منافع خود استنباط خود را بنویسد و این علاوه بر اینکه راه را برای سو استفاده باز می گذارد باعث کینه ورزی و چند دستگی میان مسلمانان می شود.
شما به تاریخ اسلام بنگرید...تا به حال چقدر خونریزی به خاطر اختلافات شیعه و سنی اتفاق افتاده است؟از جنگ های ایران و عثمانی که صدها هزار کشته گرفته است بگیرید تا همین دوره:روزهای عاشورا در انفجارهای در عراق و پاکستان و افغانستان و... چند نفر انسان کشته می شوند؟
حالا نکته ی اصلی اینجاست :شما بروید از یک سنی سوال کنید:آقای سنی! این بخش از اعتقادهایتان را که شیعه ها نمی پذیرند از کجا آورده اید؟می گویند کتاب خدا و سنت رسول!
آقای شیعه!این بخش از اعتقادهایتان را که سنی ها نمی پذیرند از کجا آورده اید؟می گویند کتاب خدا و سنت رسول!
تازه مشکل به همین جا محدود نمی شود:آقای دکتر سروش شیعه آنچه شما می گویید مطابق با اسلام ناب است؟بلی!...آقای مصباح یزدی شیعه آنچه شما می گویید مطابق با اسلام ناب محمدی است؟بلی!...آقای آیت الله خمینی ولایت فقیه مطابق با اسلام است؟بلی!...آقای آیت الله شریعتمداری ولایت فقیه مطابق با اسلام ناب محمدی است؟خیر!
آقای سازمان مجاهدین روحانیت را قبول دارید؟خیر!...آقای جمهوری اسلامی روحانیت را قبول دارید؟بله!
آقای آیت الله مطهری آنچه دکتر شریعتی می گوید اسلام ناب محمدی است؟ابدا!!...آقای دکتر شریعتی آنچه آیت الله مطهری می گوید اسلام ناب محمدی است؟ابدا!!
من می خواهم مسلمان شوم!!!باور ندارید؟!!باور کنید می خواهم مسلمان شوم.اما مگر خدای شما یکی نیست؟مگر پیامبر شما یکی نیست؟مگر کتاب شما یکی نیست؟ شما نخست به من بگویید این اسلام ناب محمدی کدام است و من به کدام یک از این مسلمانان و آیت الله ها و مفتی ها و مولوی ها و دکتر ها اعتماد کنم تا من مسلمان شوم.
این بخش خطاب به من نبود ولی چیزی به ذهنم رسید که خواستم به عرضتان برسانم...
خلاصه ی سخن شما اینگونه هست که ما اصولی کلی در اسلام داریم که مجتهد از آن پاسخ نیازهای روز را استخراج می کند.
من اینگونه ایراد می گیرم که این امر به فرض که درست باشد یعنی به فرض که اسلام این کار یعنی اجتهاد را تایید کرده باشد نه تنها هیچ مزیتی برای اسلام به حساب نمی آید بلکه به دلیلی که عرض خواهم کرد در تاریخ اسلام به شدت زیان آور بوده است.
1.مزیتی برای اسلام به شمار نمی آید به این دلیل که اولا مختص اسلام نیست.یعنی شما هر کتابی را می توانید برگزینید و استنباط خودتان را از آن بنویسید.جالب اینجاست بدانید که تفسیر مارکسیست ها از کتاب "کاپیتال"و افکار کارل مارکس بسیار زیاد است.یعنی برداشت استالین از ماده گرایی تاریخی مارکس با برداشت تروتسکی متفاوت بود.یا لنین کائوتسکی را "مرتد" می دانست.در کل مارکسیست ها پس از فروپاشی اتحاد شوروی چنین ادعا می کنند یا بهتر است بگویم چنین توجیه می کنند که شوروی یا به ویژه استالین تعالیم مارکس را به درستی پیاده نمی کردند و شعار بازگشت به تعالیم مارکس می دهند(مقدمه ی کتاب هایی که بقایای حزب توده از مارکس و لنین به صورت پی.دی.اف درست می نند و در اینترنت می گذارند را بخوانید چیزهای زیادی دستگیرتان می شود).
گذشته از این همانگونه که گفتم شما با هر کتابی می توانید همین کار را بکنید که مجتهدان شما با قرآن و سنت می کنند.حتی می توانید 1000سال پس از مرگ من همین کامنت های من را تفسیر کنید و احکام روز را از آن استخراج کنید!...این کار نه تنها سودی ندارد بلکه زیان آور هم هست به این دلیل:
این تعاریف تعاریف شما از شهادت است بنده نگاهی دیگر به این مساله دارم.از دیدگاه من هر کسی که برای ترویج عقاید خیرخواهانه که ممکن است در آن عقاید اشتباه هم زیاد باشد به جنگ قلمی برود و کشته شود شهید است.در این رهگذر من به عنوان یک بی دین که شاید 80درصد عقاید آقای مطهری را قبول نداشته باشم ولی به چند دلیل ایشان را هم شهید می نامم و به شهادت رساندن او جنایت بزرگی بود که اتفاقا جالب اینجاست که توسط گروه های مذهبی انجام شد.دلایلم یکی اینکه دست کم تا آنجایی که من آثارش را خواندم سخنی در تایید ترور و خشونت و ... نزده است و کوشش کرده بیشتر بحث و استدلال کند(هر چند من درصد بالایی از استدلال های ایشان را نمی پذیرم).دیگر اینکه تا آنجایی که من می دانم دانش بالایی داشت حالا من تا به حال نظر صاحب نظران را در رابطه با ایشان نشنیده ام.
با همین معیار کسی مانند احمد کسروی را هم شهید می نامم.تفاوت آقای مطهری با آقای کسروی برای من این است که من 80درصد سخنان مطهری را قبول ندارم اما برای آقای کسروی بر عکس است.اما با این معیار کسی مانند نواب صفوی را تروریست می دانم.
دوست گرامی این نشان می دهد ه شما آشنایی چندانی با شهید کسروی ندارید.چون کسروی اصلا اسلام را قبول نداشت که بخواهد آن را منحصر به چیزی کند.در این باره شما هم اگر خواستید کتاب در پیرامون اسلام ایشان را در اختیارتان می گذارم.
اما اینکه به مولانا و حافظ فحش می داد نامش خیانت نیست.آری اشتباه بزرگی هست.این یکی از همان بخش هایی است که من به کسروی انتقاد می کنم.پیش از این زیر کتاب "کاروند" در همین سایت انتقاداتی که من به ایشان وارد می دانم را نوشته بودم این مورد هم جزو آن بود.بیایید کسی را معصوم ندانیم(هیچ کس را) و به هر کسی حق اشتباه کردن بدهیم.
......................................................................................................................................................................................................................
کتاب کشف الاسرار را هم که فرمودید اگر فایل پی.دی.اف آن را دارید و اگر آن بخشی که می فرمایید از کسروی انتقاد کرده است را دارد خوشحال می شوم مطالعه کنم.
سپـــــاس فراوان...;-)
بله این دو سوال وجود دارد،به نظرم پاسخ دارند
«وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ (4 ابراهیم)
و ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم تا [حقایق را] برای آنان بیان کند»،
هر پیامبری باید به زبان قومش سخن بگوید،و آداب و رسوم قومش را تا آنجایی که با اصولش مخالف نیست بپذیرد.شریعت که در بردارنده آن گوهر دین است،به مرور زمان،با توجه به تکامل مردم،متکامل می شد.
برای این دیگر آپدیت نمی شود،که اسلام چیزی را به وجود آورد به اسم اجتهاد،تا طبق آن اصول کلی،شخص مجتهد با توجه به خبره بودنش در این فن،حکم اسلامی را متناسب با شرایط زمانه استنباط کند.
خب شعر خوبه ، منم دوست دارم!
ما ز آغاز و ز انجام جهان بی خبریم اوّل و آخر این کهنه کتاب افتاده است!(کلیم کاشانی)
آره ما خیلی نادانتر از اونی هستیم که فکرشو می کنیم! ولی سعیمونو می کنیم ولو قطره ای بیشتر از این دریای هستی بچشیم!
یک سوال دوست عزیز
چرا ما باید آیات قرآنی را عمل کنیم که معنای روشن و واضح آن برای اعراب 1500 سال پیش است ؟
و چرا ما باید قرآن را تفسیر کنیم در حالی که خود میگوید بیانش مبین و آشکار است ؟ مگر آیات قرآن در تمام دوران ها مصداق ندارد ؟ پس چرا این آیه ها را درنظر نمیگیری که قرآن آیات خود را واضح و روشن گفته /
سوال : اگر گوهر دین یکی است و آداب و رسوم حاشیه ای ( که این تفسیر عرفانی هست بیشتر نه؟ خود مولانا هم میگه پوست قرآن را کندیم پیش خران انداختیم ) دو مسئله پیش میاد :
پس چرا چند بار این آداب و رسوم آپدیت شد توسط پیامبران مختلف ؟
چرا دیگر آپدیت نمیشود ؟
همانطور که زمانه عیسی با زمان پیامبر اسلام فرق میکرد زمانه الان هم فرق میکند .
من از بالا نگاه میکنم نه فقط به این شرق خودمون یعنی از ماه به زمین نگاه میکنم میبنم :
در دایرهای که آمد و رفتن ماست
او را نه بدایت نه نهایت پیداست
کس می نزند دمی در این معنی راست
کاین آمدن از کجا و رفتن بکجاست
این لب کلام منه . میدونی چرا ؟ چون من هیچوقت نخواهم فهمید زرتشت چه برتری بر بودا دارد و اسلام چه برتری بر زرتشت و یهود چه برتری بر اسلام داره چه برسه به اینکه بخواهم تأویل های قرآن را هم بررسی کنم
اصلا حرفم،حرف عرفانی نبود،کاملا اعتقادی بود،شاید آن شعر باعث سوء تفاهم شد!
اینجوری شما داری تصور میکنی ما هیچ متنِ ناطقی نداریم،و هر کس هر چی دلش خواست از دین برداشت میکنه و لزومی نداره یکی درست باشه یکی غلط،این بحثی هرمنوتیکی است که مدتی است در فلسفه وجود دارد،و امیدوارم برای شما به نسبی انگاری ختم نشه!
بله آداب و رسوم در دین دخیله،ولی می توان گوهر یا جوهر دین را شناخت،که اصول کلی جهانشمول و زمان شمول است.
به نظرم این متد جواب نمیده،همونطور که روش روحانیون متحجر سنتی جواب نمیده!