ماموریت آمریکایی ها در ایران
نویسنده:
میلسپو
مترجم:
حسین ابو ترابیان
امتیاز دهید
مجموعه خاطرات دکتر میلسپو در اولين ماموريت خود به ايران كه به عنوان رئيس كل ماليه ايران انتخاب شده بود . آرتور ميلسپو (به انگليسي: Arthur Millspaugh) زاده شده در سال مارس ۱۸۸۳ در روستايي در ميشيگان، حقوقدان و كارشناس مالي آمريكايي كه در سالهاي ۱۹۲۲-۱۹۲۷ و ۱۹۴۲-۱۹۴۵ براي اصلاح ماليه به استخدام دولت ايران درآمد. او دانش آموخته (دكتراي) دانشگاه جانز هاپكينز و (كارشناسي ارشد) دانشگاه ايلينوي بود. پس از ۲ سال تدريس در رشته علوم سياسي در همان جانز هاپكينز، در سال ۱۹۱۸ ميلادي بعنوان مشاور تجاري وزارت امورخارجه ايالات متحده آمريكا استخدام گرديد، و به دعوت ايران، اما برخلاف خواست وزير وقت امور خارجه آمريكا، در ۱۹۲۱ راهي ايران گرديد. اولين باردر سال ۱۳۰۱ شمسي دولت تصميم گرفت براي تامين كسري بودجه از آمريكا قرض نمايد. طبق مذاكراتي كه به عمل آمد شرط استقراض اين شد كه اداره ماليه مملكت تحت نظارت مستشاران آمريكايي قرار گيرد.
بیشتر
آپلود شده توسط:
Ataman
1397/11/07
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ماموریت آمریکایی ها در ایران
یکی از معروفترین مستشاران آمریکایی در تاریخ معاصر ایران آرتور میلِسپو است. او دو بار در ایران خدمت کرد، یک بار بین سالهای 1301 تا 1306 (دوران رئیسالوزرایی و دو سال نخست پادشاهی رضاخان) و بار دوم، پس از عزل رضاخان، در سالهای 1321 تا 1323. میلسپو در دوران اول خدمتش رئیس کل مالیه و بار دوم ریاست کل دارایی بود. او پس از حضور اولش در ایران، کتابی نوشت و گزارش مفصلی از مأموریتش در ایران ارائه داد. این کتاب با عنوان «مأموریت آمریکاییها در ایران» (با ترجمۀ ابوترابیان) پیش از انقلاب منتشر شد. دربارۀ وجوه سیاسی و تاریخی آرتور میلسپو و مأموریتش در ایران در پستهایی دیگر مفصل صحبت خواهم کرد.
میلسپو صفحاتی از کتابش را به شرح «روحیات ایرانیها» اختصاص داده که در این پست برخی از برداشتهای او را مرور میکنیم. پیش از هر چیز، آنچه در روایت میلسپو جلبتوجه میکند، نگاه منصفانه، دموکرات، انساندوستانه و غیرنژادی اوست. او هرگز درگیر انگارههای نژادی نیست؛ در حالی که آن سالها (دهۀ 1920) نگرش قومیتگرایانه و نژادباورانه اروپا و آمریکا را درنوردیده بود. میلسپو رفتار و منش ایرانیان را معلول ساختارهای کلی حاکم بر ایران، به خصوص ساختار اقتصاد زراعی ایران میداند. او میکوشد نیکیهای ایرانیان را نیز بادقت بیان کند و نگاه منصفانهاش تحسینبرانگیز است.
اما میلسپو به برخی معایب ایرانیها نیز اشاره میکند که باید اعتراف کنیم درست تشخیص داده است. او میگوید:
«دو کیفیت اجتماعی که به ندرت در ایران یافت میشود، پشتکار و وجدان کار است... حقیقت این است که کمکاری، غیرفعال بودن و امروز و فردا کردنِ ایرانیها بسیار تأثرانگیز است. یک ایرانی کارهایش را با آرامی و با فراغخاطر انجام میدهد و توجه او به فلسفه و ادبیات خیلی بیشتر از امور شغلیاش است. اغلب اوقات خود را به صحبت کردن، مخصوصاً دربارۀ سیاست تلف میکند. حرفهای او بیشتر مربوط به مسائل و اشخاصی است که اصولاً ربطی به کار او ندارند...
یکی از مهمترین معایب کارمدان ایرانی تعلل و ناتوانی آنها در مواجهه با مشکلات است. شرکتکنندگان در کنفرانسها به ندرت کسانیاند که کاردان باشند و برای تحمیل نظرات خود پافشاری کنند... این اشخاص با کمال میل با هر پیشنهادی که باعث عقبافتادن کارها و بینتیجه شدن تصمیمات شود، موافقت میکنند...
ایرانیها به هیچ وجه خود را بردۀ ساعت نمیدانند و برای وقت ارزشی قائل نیستند و به طور کلی زندگی را به صورت اوقات حسابشدهای از زمان در نظر نمیگیرند... در قهوهخانهها و کاروانسراها، در کنار خیابانها و جادهها گروهگروه از مردم ایران لم داده و صحبت میکنند و قلیان میکشند... در پیادهروها یا کنار جادهها اغلب به کارگران یا کشاورزانی برمیخوریم که زیر آفتاب خوابیدهاند. ایرانیها در هر کاری که داشته باشند، عجلهای در انجام آن ندارند. اگر کنفراسی بناست ساعت چهار تشکیل شود، کار خود را ساعت پنجونیم آغاز میکند.
تعطیلات بیشمار، خواب نمیروز... تعدد نوکران غیرضروری و بالاتر از همه دودلی و تعلل... را میتوان عوامل فرضی در ایجاد تنبلی مردم دانست... ولی تا جایی که میدانم این عوامل مبتلابهِ کشورهایی است که بر پایۀ اقتصاد کشاورزی زندگی میکنند. تنها صنعت اساسی و گستردۀ ایران کشاورزی است، ولی مشکلات حملونقل کموبیش از گسترش آن جلوگیری کرده و به همین علت قدرت خرید مردم به آهستگی افزایش مییابد...
حس میهنپرستی و مسئولیت اجتماعی در اغلب ایرانیها تکامل نیافته است... هزاران ایرانی برای امور مختلف به وزارت مالیه مراجعه میکند که اغلب بجز ادعای مالی یا توصیه برای برادر، پسر، برادرزاده یا درخواست تخفیف مالیاتی انتظار دیگری ندارند. این عده حاضرند برای رسیدن به خواستۀ خود حقیقت را ندیده بگیرند و جز به منافع خود و خانوادۀ خویش به چیز دیگری توجه ندارند...»
در نهایت این پاراگراف درخشان از میلسپو را بخوانید که تا حدی توصیف حال امروزمان نیز هست! او با نگاهی ساختارگرایانه و جامعهشناختی میگوید نابسامانی در رفتار مردم، به علت ناتوانی ذاتی مردم نیست، بلکه «ناشی از وضع سیاسی و اداری ایران است»؛ و ادامه میدهد: وقتی قانونی ضمانت اجرا ندارد یا اصلاً وجود ندارد، وقتی وزرا ناگزیر از خریداری مقام خود هستند، وقتی وجدان عمومی و حس میهنپرستی فقط حرف است، وقتی حقوق کارمندانی که مالیۀ مملکت دست آنهاست کمتر از هزینۀ زندگی آنهاست... وقتی دولت زیر فشار سیاستهای خارجی مجبور به تأمین منافع آنها [= خارجیان] گردد، وگرنه بایستی منتظر مصیبت باشد... وجود ناگواری و نابسامانی اوضاع مالی ایران زیاد هم تعجبآور نیست، اگر این شرایط در کشور دیگری هم باشد، به همین سرنوشت مبتلا خواهد شد.»
منبع: مأموریت آمریکاییها در ایران، دکتر میلسپو، 87_102
آرتور میلسپو، روز اول مارس ۱۸۸۳م، در شهر "آگوستا" در ایالت میشیگان متولد شد. در سال ۱۹۰۸ درجه لیسانس از "کالج آلیبون"، در سال ۱۹۱۰ درجه فوق لیسانس از دانشگاه ایلینویز و بالاخره سال ۱۹۱۲، درجه دکترای خود را در رشته اقتصاد از دانشگاه معروف جان هاپکینز دریافت کرد. بعد در سال ۱۹۳۹ یک درجه دکترای افتخاری حقوق نیز از طرف دانشگاه ایلینویز به او اعطا شد. از سال ۱۹۱۲ به عنوان استاد علوم سیاسی در "کالج ویت من" واشنگتن و از سال ۱۹۱۷ در سمت دانشیار علوم سیاسی دانشگاه جان هاپکینز به کار پرداخت. در اواخر سال ۱۹۱۸، در وزارت خارجه آمریکا استخدام شد و به عنوان مشاور درجه چهارم در امور اقتصادی نفت مشغول به کار گردید و در همین سمت بود که برای بار اول در سال ۱۹۲۲ به استخدام دولت ایران درآمد.
اما در ایران قبل از افتتاح مجلس چهارم، ایران دارای مشکلات مالی و اقتصادی فراوانی بود. جنگ جهانی اول موجبات، صدمات و خسارات را فراهم آورده بود و نیز اساسا سازمانی منطقی برای مالیه کشور به لحاظ عدم برنامه ریزی و دخالتهای نابجای داخلی و خارجی وجود نداشت. اوضاع مالی همچنان رو به وخامت میگذشت، تا این که در کابینه اول قوام السلطنه در ۱۳۰۰ شمسی، و با تصویب مجلس چهارم اقدام به استخدام مستشار آمریکایی کردند. بالاخره میلسپو به سرپرستی هیئت ۱۴ نفره ای از کارشناسان آمریکایی در ۱۴ آذر ۱۳۰۱، وارد ایران شد.(۱)
میلسپو علیرغم وجود مشکلات بسیار در امور مالی ایران، با بررسی دقیق و در نظر گرفتن احتیاجات اصلی قدم به قدم به جلو آمد، تا در آخر کار به آن چه دلخواه مردم بود، برسد و به امور مالی و اقتصادی کشور سر و سامانی بخشید. از کارهای بسیار با ارزش وی به موارد زیر میتوان اشاره کرد: لغو مالیاتهای دست و پاگیر، وضع مالیات های نافع، اخذ مالیات رجال و متنفذین مملکت، تاسیس ادارات مالیه و بسط و نفوذ مامورین مالیاتی در اغلب شهرهای ایران، تامین مخارج قشون کشی های رضاخان، برای قلع و قمع گردنکشان و بسط امنیت موازنه بودجه کشور، تصویب قانون خزانه داری کل، تمرکز عایدات و مخارج در خزانه داری کل به موجب قانون، توقف در تبعیض در اخذ مالیات، اصلاح کارخانه ضراب خانه و صرفه جویی و بهبودی در عملیات آن، اصلاح تشکیلات اداری ایالات بزرگ مثل تهران، آذربایجان و خراسان...(۲)؛ در نتیجه اقدامات دکتر میلسپو، تمرکز عایدات و نظارت برای اصلاح مالیه و خزانه، بودجه کشور که دچار عدم توازن شده بود، کم کم رو به توازن گذاشت و برای نخستین بار قانون استخدامی کارمندان دولت را تنظیم کرد.(۳)؛ با مخالفت مالکان بزرگ و اشراف کشور و مخالفت هایی که نیز در مجلس برپا شد و با رسیدن رضاخان به رییسالوزرایی، روابط او نیز با هیئت آمریکایی تیره شد و پس از پنج سال به خدمت مستشاران آمریکایی خاتمه داد.(۴)
میلسپو اندکی پس از پایان دوره نخست خدمت خود در ایران، در سال ۱۹۲۷، از طرف وزارت امور خارجه آمریکا به سمت مشاور کل امور مالی هائیتی منصوب شد. فعالیت وی در هائیتی سه سال ادامه یافت. وی پس از پایان سال ۱۹۲۹م، به آمریکا و فعالیتهای دانشگاهی بازگشت و در سال ۱۹۳۰ به تدریس در دانشگاه و همکاری با موسسه بروکینگز واشنگتن پرداخت تا آنکه دوباره در فاصله سالهای ۱۹۴۳ تا ۱۹۴۵ به ایران آمد و ریاست کل دارایی ایران را به عهده گرفت و درباره ماموریت ثانوی خود در ایران، کتاب "آمریکاییها در ایران" را نوشت...
ماموریت دوم میلسپو بعد از شهریور ۱۳۲۰ که متفقین وارد ایران شدند و ایران را قحطی و بیماری، فرا گرفته بود. وضعیت مالیه ایران بسیار وخیم بود، و عده ای از رجال ایران این واهمه را داشتند که انگلیس و روسیه در پایان جنگ با توافق های محرمانه در پی تقسیم ایران شوند... در نتیجه قوام در کابینه دوم خود درصدد برآمد نسبت به استخدام مستشاران آمریکایی اقدام کند و لایحه استخدام دکتر میلسپو را به عنوان ریاست کل دارایی تقدیم مجلس کرد. در این لایحه میلسپو اختیارات اقتصادی فراوانی کسب کرد که باعث کارشکنی های او و اخراج او از کشور گردید... پس از بازگشت از ایران دوباره در همان شغل سابق در موسسه بروکینگز مشغول به کار شد. دکتر میلسپو عصر روز ۲۴ سپتامبر ۱۹۵۵، به علت سکته قلبی درگذشت.
منابع:
۱. تاریخ روابط ایران و آمریکا، رحیم رضازاده، تهران، کتابخانه طهوری، ۱۳۵۰، ص۳۱۶.
۲. پیشین، ص۳۲۴-۳۲۵.
۳. تاریخ دارایی ایران، مجید یکتایی، تهران، دهخدا، ۵۲، ص۱۷۶.
۴.ماموریت آمریکایی ها در ایران، ملیسپو، ترجمه ابوترابیان، تهران، رسام، بی تا، ص۱۷۷.