رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.
پریچهر
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 1103 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 1103 رای
"پریچهر" اثر "م مودب پور" یکی از پرفروش ترین داستان های نوشته شده به قلم این نویسنده است که تاکنون بیست بار تجدید چاپ شده است. در "پریچهر" نیز زمینه ی آشناپندارانه ای از جریانات اجتماعی و عاشقانه های داستان به چشم می خورد که ویژگی قلم "م مودب پور" بوده و بسیاری از طرفداران او این فضاسازی و شخصیت پردازی های مشابه را در کتاب هایش ستایش می کنند.
"پریچهر" قصه ای است اجتماعی و در عین حال عاشقانه که "م مودب پور" آن را با تکیه بر ساختارهایی که اجتماع اطرافش را تشکیل می دهند، به وجود آورده است. داستان درباره ی پسری است به نام فرهاد که پس از هشت سال به ایران بازگشته و در کارخانه ی پدرش مشغول به کار است. فرهاد به سبب موقعیت مناسب اجتماعی اش، دختران زیادی را در اطراف خود می بیند که خواهان برقراری ارتباط با او هستند. اما فرهاد، قهرمان بااحساس و خوش سیمای داستان، دل به دختری در رویاهایش بسته که خیلی زود متوجه می شود این دختر رویایی در واقعیت زندگی او حضور دارد. نام این دختر فرگل است و او در کودکی همبازی فرهاد بوده. دختری آرام و ماخوذ به حیا از طبقه ی متوسط که سرنوشت، گره عجیبی بر سر راه عشق او و فرهاد قرار می دهد. فرهاد دوستی به نام هومن هم دارد که او نیز مانند خودش از ثروت و سیمای قابل توجهی برخوردار است و عاشق دختری است که از نظر اقتصادی با او قابل مقایسه نیست. اما عنوان داستان، از نام پیرزنی به نام "پریچهر" گرفته شده که داستان زندگی او، با فراز و نشیب های فراوانش، در انتظار خوانندگان این رمان است.

بخشی از متن کتاب:
وارد خونه شدم … خونه که چه عرض کنم باغ بسیار بسیار بزرگی بود با درختان کهن سال سر به فلک کشیده که روزها سر و صدای پرنده ها توش قطع نمی شد! استخری وسط باغ و دور تا دور پر از شمشادهای بلند … ساختمان دو طبقه بزرگ و قدیمی پر از اتاق! باغ پر بود از گل و گیاه … شمشادها مثل دیوارهایی بودند که وسط باغ کشیده شده باشند … دور تا دور باغ هم نیمکت بود که وقتی روش می نشستی اصلا دیده نمی شدی! باغ جون می داد برای قایم موشک بازی … کف حیاط با آجرهای نظامی قدیمی فرش شده بود … تابستون ها وقتی روش آب پاشیده می شد بوی نم همه جارو می گرفت! ته باغ یه آلاچیق بود پر از شاخه های مو … خلوت و دنج! صدای پرنده ها … بوی نم عطر گلها … منظره درختها همه آدم رو مست می کرد … خلاصه عاشق این خونه و باغ بودم! از هر گوشه ش صد تا خاطره داشتم … در همین افکار بودم که پدر و مادرم و فرخنده خانم از خونه بیرون اومدند و در واقع به طرف من حمله کردند …
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
_Sepideh
_Sepideh
1388/06/18

کتاب‌های مرتبط

کلاغ ها
کلاغ ها
4.3 امتیاز
از 3 رای
کوته فکران جامعه
کوته فکران جامعه
4.1 امتیاز
از 7 رای
گلدن آرک
گلدن آرک
3.8 امتیاز
از 13 رای
بحران
بحران
4.2 امتیاز
از 10 رای
سه تار
سه تار
4.3 امتیاز
از 691 رای
گل آقا
گل آقا
4.4 امتیاز
از 8 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی پریچهر

تعداد دیدگاه‌ها:
212
بسیار عالی و زیباست.اینها که میگویند بد و زشت است این رمانها،یکبار شد این نویسنده را ببینیدو بگویید خرت به چند؟.ما انسان ها عادت کرده ایم به پشت سر گویی.کتاب بد بود؟.خب نخوانش.چرا دیگر نویسنده و یا اثرش را تخریب میکنی؟.آقا این کتاب عالیست.حرفی هم تویش نیست.❤
آشغال ترین رمانی که تاکنون خوانده ام، واقعا حیف آن وقتی که برای آن گذاشتم.
در کتاب "رمانهای معاصر فارسی "از میمنت میر صادقی، حتی یک اثر از این نویسندگان به اصطلاح پرفروش بررسی نشده. رمانهای عامه پسند که خیلی هم از انها استقبال میشود،و در واقع فلسفه ی خاصی پشت سر ندارند. اثر هنری بدون فکر و ایده مثل جسم بدون روح میماند. البته هر کس هر کتابی که دوست دارد را میتواند بخواند و سلایق هم یکی نیستند. شاید کسی هم بیاید و فقط رمانهای بازاری را در کتابش نقد و بررسی کند. کسی چه می داند.
خوندن اینجور رمانا واسه سرگرمی خوبه ولی اینکه ادم مدام در جا بزنه و همین رمانا رو بخونه فقط خودش ضرر کرده. خوندن رمانای مودب پور و اعتمادی و فهیمه رحیمی و غیره منو متوجه کرد که نیاز دارم برم سمت کتابایی که این حالت کلیشه ی عشق و عاشقی رو نداشته باشن. واقعا از سایتتون ممنونم که تو این گرونی کتاب این فرصتو فراهم کرد و الان میتونم روزی یه کتاب بخونم و کتابایی که ارزش خوندن دارن <3
به نظر من که رمان خوبی بود البته این اولین رمان مودب پور بود که من خوندمش بخاطر همین برای من تکراری نبود.ولی بعداز خوندن رمانای دیگه ش منم به این نتیجه رسیدم که کلا موضوع ها خیلی به هم شباهت دارندوبهتر بگم فقط اسم شخصیت ها تغییر کرده.:-)
من نمیدونم چرا انقدر رمانهای مودب پور طرفدار داره
یکیشون به یه نتیجه ی درست و حسابی نمیرسه
و شدیدا کلیشه ایه
همین پریچهر که فقط آدم رو ناامید میکنه از زندگی
شخصیت پردازی ها هم کاملا تکراریه
پریچهر
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک