رسته‌ها
مرض مرگ
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 33 رای
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 33 رای
✔️ داستان با این جملات آغاز می شود:
نباید بشناسیدش، باید همزمان همه جا دیده باشیدش، در هتل، در خیابان، در کافه، در کتاب، در فیلم، در خودتان، در شما، در تو، وقتی سکس افراشته ات در شب دنبال جایی می گردد تا خودش را جا کند، تا از اشک هایی که بر آن ریخته می شود، خلاص شود.
ممکن است به او پول داده باشید، گفته باشید: باید برای مدتی هر شب بیاید.
زن مدت مدیدی نگاهتان کرده باشد و بعد به شما گفته باشد که در این صورت هزینه اش گران است. و بعد از شما می پرسد: چه می خواهید؟
می گویید که می خواهید آزمایش کنید، چیز را امتحان کنید، سعی کنید آن را بشناسید، به آن عادت کنید، به این تن، به این سینه ها، به این عطر، به این زیبایی، به این خطر به دنیا آوردن کودکانی که در این تن نهفته است. به این بدن بی ریشِ بی ماهیچه، به این صورت، به این پوست برهنه، به این تلاقی بین پوست و زندگی که این پوست دربرمی گیرد...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
61
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Mehrdad Moghadam
Mehrdad Moghadam
1391/01/07

کتاب‌های مرتبط

عاشق مترسک
عاشق مترسک
4.3 امتیاز
از 57 رای
کودکی، نوباوگی، جوانی
کودکی، نوباوگی، جوانی
4.4 امتیاز
از 57 رای
وجدان زنو
وجدان زنو
4.5 امتیاز
از 22 رای
The Man Who Laughs
The Man Who Laughs
5 امتیاز
از 8 رای
گمشده در شهربازی
گمشده در شهربازی
4.1 امتیاز
از 9 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی مرض مرگ

تعداد دیدگاه‌ها:
3
نثر شاعرانه‌ایی داره که اگه همراهش نشی ممکنه دلزده‌ت کنه
خیلی خیلی خیلی واسم خاص بود اون وقتیکه خوندمش
سبک نگارش دوراس رو می پسندم 8-)8-)
مرض مرگ
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک