رسته‌ها
رمان موسیقی
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 6 رای
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 6 رای
رمان موسیقی بیوگرافی مستند - داستانی؛ درویش خان، علینقی وزیری، ابوالحسن صبا

از متن کتاب:
حاجی بشیر طالقانی در حجره اش را باز کرد. دور تا دور صحن بازارچه حجره های تذهیب کاران و قلمدان سازان و سازندگان آلات موسیقی قرار داشت. حاجی بشیر هر روز بعد از تعطیل شدن به دارالصنایع بازار تهران می آمد، حجره را باز میکرد و مشغول به کار میشد. امروز از صبح در فکر بود و حالا با دیدن کارگاه و سازندگان آلات موسیقی تصمیم خود را گرفت و شاگرد حجره را صدا زد گفت: درویش جان برو به منزل و غلامحسین را بیاور، بگو پدرت کارت دارد برو. درویش جان تکیه کلام حاجی بشیر در موقع اسم بردن دوستان و همکاران درویش بود. سید موسی شاگرد حجره دستمال گردگیری را بر رف گذاشت و چشم گفت و با عجله رفت. حاجی بشیر تا رسیدن غلامحسین گوشه ای نشست سه تارش را کوک کرد برای رفع خستگی کار اداره، قطعه ای در (ماهور) برای دل خودش نواخت هنوز پنجه هایش گرم نشده بود که سر کله غلامحسین و سید موسی پیدا شد. حاجی بشیر به پسرش اشاره زد تا کنارش بنشیند. غلامحسین عادت کرده بود موقع ساز زدن پدر، حواس جمع به صدای ساز گوش دهد و بادقت به حرکات پنجه ش خیره بماند...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
216
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
elahehj
elahehj
1402/08/15

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی رمان موسیقی

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
رمان موسیقی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک