سایه گریزان
نویسنده:
گراهام گرین
مترجم:
پرویز داریوش
امتیاز دهید
✔️ مردی به نام «راون» در ازای دریافت پول، دست یه قتل یک سفیر میزند. اما به محض خرج کردن اولین اسکناس از سوی پلیس تحت تعقیب قرار میگیرد. معلوم میشود که اسکناسها دزدی بوده و پلیس از مدتها پیش شماره آنها را به همه مراکز اعلام کرده است. راون به خاطر لبشکری بودن، کاملاً قابل شناسایی است. او به دنبال مردی به نام «چول موندلی» است که این اسکناسها را به او تحویل داده است. ازطرفی «آنا» و «جیمی ماتر» نامزدند؛ زن بازیگر تئاتر و مرد کارآگاه پلیس اسکاتلندیارد است که مأمور دستگیری راون است.
همه کشورهای اروپا بعد از قتل سفیر پیشبینی میکنند که جنگی در اروپا درخواهد گرفت و در حال آماده کردن نیروهای خود برای جنگ هستند. پلیس اسکاتلندیارد این واقعیت را نمیداند مردی که به خاطر دزدی اسکناس تحت تعقیب است، درواقع همان قاتل سفیر است و اگر این واقعیت آشکار شود، مانع از یک جنگ جهانی دیگر، بعد از جنگ جهانی اول میشود. آنا برای بازی در یک نمایش راهی شهر «ناتویچ» میشود. در قطاری که آنا با آن سفر می کند، چول موندلی هم حضور دارد؛ راون نیز سوار همین قطار میشود. راون مجبور میشود برای خرید بلیت از اسکناسهایش استفاده کند، برای اینکه پلیس او را شناسایی نکند، بلیت آنا را میگیرد و موقع پیاده شدن آنا را مجبور می کند که بلیتش را به مأمور کنترل بلیت پس بدهد. راون آنا را با خود به یک ساختمان خالی میبرد ولی آمدن یک دلال که برای فروش آن ساختمان مشتری آورده است، باعث می شود که آنا فرصت پیدا کند که از دست راون فرار کند. آنا که متوجه شده راون از ماجرای قتل سفیر اطلاع دارد، در سالن تمرین تئاتر مردی را میبیند که خودش را دیویس معرفی میکند، اما با مشخصاتی که راون درباره چول موندلی گفته بود، مطابق است. موندلی که متوجه میشود آنا بخشی از واقعیت قتل سفیر را میداند، تصمیم به کشتن او میگیرد، اما آنا به وسیله راون نجات پیدا میکند. راون که در این مدت گریز فهمیده آنا تنها کسی است که به او خیانت نکرده و او را به پلیس معرفی نکرده، به او احساس تعهد پیدا میکند. جیمی ماتر، نامزد آنا، وقتی می فهمد که آنا با راون در ارتباط بوده، ولی به پلیس معرفی اش نکرده، دچار سوءظن میشود که احتمالاً آنا همدست راون است...
بیشتر
همه کشورهای اروپا بعد از قتل سفیر پیشبینی میکنند که جنگی در اروپا درخواهد گرفت و در حال آماده کردن نیروهای خود برای جنگ هستند. پلیس اسکاتلندیارد این واقعیت را نمیداند مردی که به خاطر دزدی اسکناس تحت تعقیب است، درواقع همان قاتل سفیر است و اگر این واقعیت آشکار شود، مانع از یک جنگ جهانی دیگر، بعد از جنگ جهانی اول میشود. آنا برای بازی در یک نمایش راهی شهر «ناتویچ» میشود. در قطاری که آنا با آن سفر می کند، چول موندلی هم حضور دارد؛ راون نیز سوار همین قطار میشود. راون مجبور میشود برای خرید بلیت از اسکناسهایش استفاده کند، برای اینکه پلیس او را شناسایی نکند، بلیت آنا را میگیرد و موقع پیاده شدن آنا را مجبور می کند که بلیتش را به مأمور کنترل بلیت پس بدهد. راون آنا را با خود به یک ساختمان خالی میبرد ولی آمدن یک دلال که برای فروش آن ساختمان مشتری آورده است، باعث می شود که آنا فرصت پیدا کند که از دست راون فرار کند. آنا که متوجه شده راون از ماجرای قتل سفیر اطلاع دارد، در سالن تمرین تئاتر مردی را میبیند که خودش را دیویس معرفی میکند، اما با مشخصاتی که راون درباره چول موندلی گفته بود، مطابق است. موندلی که متوجه میشود آنا بخشی از واقعیت قتل سفیر را میداند، تصمیم به کشتن او میگیرد، اما آنا به وسیله راون نجات پیدا میکند. راون که در این مدت گریز فهمیده آنا تنها کسی است که به او خیانت نکرده و او را به پلیس معرفی نکرده، به او احساس تعهد پیدا میکند. جیمی ماتر، نامزد آنا، وقتی می فهمد که آنا با راون در ارتباط بوده، ولی به پلیس معرفی اش نکرده، دچار سوءظن میشود که احتمالاً آنا همدست راون است...
آپلود شده توسط:
اسپارتاکوس
1391/01/11
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سایه گریزان