صدای پای آب
نویسنده:
سهراب سپهری
امتیاز دهید
صدای پای آب نام شعر بلندی از سهراب سپهری است که در سال ۱۳۴۴ در مجلهٔ آرش منتشر شد. این شعر معروفترین شعر سپهری است و برخی از منتقدان از آن برداشتی عرفانی داشتهاند. بیشتر افراد سهراب سپهری را با این شعر میشناسند.
اهل کاشانم
روزگارم بد نیست.
تکه نانی دارم، خرده هوشی، سر سوزن ذوقی.
مادری دارم، بهتر از برگ درخت.
دوستانی، بهتر از آب روان.
و خدایی که در این نزدیکی است:
لای این شب بوها، پای آن کاج بلند.
روی آگاهی آب، روی قانون گیاه.
من مسلمانم.
قبله ام یک گل سرخ.
جانمازم چشمه، مهرم نور.
دشت سجاده من.
من وضو با تپش پنجره ها می گیرم...
بیشتر
اهل کاشانم
روزگارم بد نیست.
تکه نانی دارم، خرده هوشی، سر سوزن ذوقی.
مادری دارم، بهتر از برگ درخت.
دوستانی، بهتر از آب روان.
و خدایی که در این نزدیکی است:
لای این شب بوها، پای آن کاج بلند.
روی آگاهی آب، روی قانون گیاه.
من مسلمانم.
قبله ام یک گل سرخ.
جانمازم چشمه، مهرم نور.
دشت سجاده من.
من وضو با تپش پنجره ها می گیرم...
آپلود شده توسط:
Reza
1386/07/19
دیدگاههای کتاب الکترونیکی صدای پای آب
"ساده باشیم."
پشت خنده هایی که هیچوقت هیچکس به تلخ بودنشان شک نکرد...
عاللللللللللللللللللللی بود....حرف نداره سهراب
ادیان مختلف وسیله ای برای تقرب به خداست که کامل ترین جلوه اش اسلام است
ولی با دقت در نگاه و شعرهای سهراب میتوان دریافت که سهراب دین را به عنوان کوله باری پر آذوقه برای تقرب به خدا نمی پندارد
یعنی به دنبال تقرب مستقیم به خود خداست
نمونه ی بارزشم اینه که در هیچ یک از شعرهاش اثری از حضرت موعود (عج) دیده نمیشه
اینجاست که مقام بالای سهراب خودنمایی میکنه...
انتظار داشتیم در این صفحه دیدگاههای عرفانی ببینیم
دوستان من کجا هستند ؟ روزهاشان پرتغالی باد ..
سایه هاشان سرو باد
[/quote]
دوستان من کجا هستند ؟ روزهاشان پرتغالی باد ......