رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

اثبات وجود خدا

اثبات وجود خدا
امتیاز دهید
5 / 4
با 113 رای
امتیاز دهید
5 / 4
با 113 رای
خدا موجود مادی و طبیعی نیست که بتوان آن را تحت مطالعه آزمایشگاه قرار دارد.بلکه او یک وجود روحی و معنوی است که قادر متعال و خالق کائنات است.
نیاز به بیان نیست که اغلب نظریه ها و حقایق علمی که بعضی ها در صحت آن شک ندارند هنوز به اثبات نرسیده از غالب آن نظریه ها در کاوش کارهای طبیعت بیش از حقایق مسلم می شود استفاده کرد. اگر شما وارد خانه تان شوید و ببینید که چیزهایی از خانه شما دزدیده شود در عین حال مردی را مشاهده می کنید که از در عقبی فرار می کند.نمی توانید حکم قطعی به دزد بودن او بدهید ولی شواهد ظاهری او را محکوم می کند.یک قاضی قبل از صدور حکم اهمیت دلایل و شواهد را مورد مطالعه قرار می دهد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:

کتاب‌های مرتبط

آشنایی با فلسفه دین
آشنایی با فلسفه دین
4.8 امتیاز
از 5 رای
ملاحظات فلسفی در دین و علم
ملاحظات فلسفی در دین و علم
4.4 امتیاز
از 36 رای
The Works of Philo of Alexandria
The Works of Philo of Alexandria
5 امتیاز
از 1 رای
مجموعه مقالات فلسفی
مجموعه مقالات فلسفی
4.6 امتیاز
از 35 رای
Agnosticism - A Very Short Introduction
Agnosticism - A Very Short Introduction
5 امتیاز
از 6 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی اثبات وجود خدا

تعداد دیدگاه‌ها:
694
و از سوی دیگر بر اساس بیان امیرمؤمنان چه بسا رحمت الهی بر مؤمنان و خوبان در چهره مصیبت و رنج جلوه می‌کند و کیفر عذاب او در چهره نعمت و آسایش:
«هو الذی اشتدّت نقمته على أعدائه فی سعة رحمته و اتّسعت رحمته لأولیائه فی شدّة نقمته؛ (2) اوست خدایی که عذاب و کیفرش را بر دشمنانش در قالب گشایش رحمت شدّت بخشیده، و رحمت خود را برای اولیائش به صورت سختگیری و رنج اظهار نموده است».
طبق این گونه آموزه ها آن گونه افراد هیچگاه به گزینه ی مورد نظرش که آن را ایدال تلقی کند وبا آن ارامش باطنی پیدا کند نخواهد رسید چون با داشتن آنهمه زندگی ثروت مندانه با هم در رنج وعذاب است وپیوسته در تلاش است تا به ثروت وقدرت برتر برسد وقتی نرسید برایش درد آور می شود .
پی‌نوشت‏ها:
1. توبه (9) آیه 55.
2. نهج البلاغه، نشر موسسه امیر المومنین، قم 1380 ش ،خطبه 90.
سوال : کسی که به خدا اعتقاد ندارد، چه انگیزه ای برای زندگی دارد؟
کسانی که به آغاز و انجام فرا طبیعی وجود خداوند برای هستی معاد برای انسان باور ندارد گرچه ممکن است حسب ظاهر دارای مال وثروت باشد ولی در دنیا وآخرت در رنج است یعنی حتی با داشتن بشترین امکانات زندگی در رنج اند وهمان مال وثروت برایش سبب درد سر ورنج است چه رسد به فقر چون
مال و ثروت و قدرت، منشأ و مصداق کامل سعادت و خوشبختی به حساب نمی‏آید، زیرا ثروت و قدرت، رفاه می‏آورند. اما به طور مطلق آرام بخش نیستند و دلیل محبوبیت نزد خدا نیست. چه این که وسعت نعمت و آسایش برخی برای تشدید عذابشان می باشد. لذا در قران فرمود: «فلا تعجبک أموالهم ولا أولادهم إنّما یرید الله لیعذّبهم بها فی الحیاة الدنیا؛ (1) مبادا از کثرت اموال و اولاد آن ها در شگفت باشی، خدا می‌خواهد آنها را به همان مال و فرزندان در زندگی دنیا به عذاب افکند».
هاﻧﯽ ﺭﻫﺎﯾﯽ
:
ﺗﺎﻭﻗﺘﯽ ﮐﺸﻒ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻬﮑﺸﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﻭ
ﻋﻠﻠﯽ ﻫﺴﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻗﻄﻌﯽ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﺪ
ﺧﺪﺍﺍﻧﮑﺎﺭﺑﺎﺷﺪ . ﻧﻈﺮﺧﺪﺍﻧﺎﺑﺎﻭﺭﺍﻥ ﺑﺮﺍﺳﺎﺱ ﺍﯾﻦ
ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺎ ﺍﻧﻔﺠﺎﺭﺑﺰﺭﮒ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪﻩ ﺑﺪﻭﻥ
ﺩﺧﺎﻟﺖ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﯼ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺩﺭﺍﺧﺮﺟﻬﺎﻥ ﻧﯿﺰ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ
ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻪ ﻣﻨﺒﺴﻂ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﻧﻘﺒﺎﺽ ﭘﯿﺪﺍﮐﺮﺩﻩ ﻭ
ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﺍﯼ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ. ﻭﺟﻬﺎﻥ ﺧﺎﺗﻤﻪ ﭘﯿﺪﺍ
ﻣﯿﮑﻨﺪ.
.
دوست گرامی سپاس از اطلاعاتتون
ممکنه که اطلاعات شما بر اساس نظریه ها ی چند دهه ی پیش باشه
جهان در حال انبساط هستش
حتی اگر قرار باشه موجودات زنده یکجا از بین بروند در روند انبساط این اتفاق خواهد افتاد
چرا که کهکشان ها و اجرام آسمانی در حال دور شدن از یکدیگر هستند
تا جایی که انرژی خود را از دست داده و به طور کامل سرد شوند و از حرکت بایستند(و آنجا دیگر انسانی نخواهد بود)
بله ممکن است وقتی انرژی خود را از دست دهند این اتفاق بیفتد که نیروی گرانشی بسیار اندکی که در فواصل دور بین کهکشان ها و اجرام وجود دارد آن ها را به سمت یکدیگر بکشد و با شتاب افزایشی به سمت یکدیگر حرکت کنند تا جایی که به هم برخورد کنند این برخورد انرژی آزاد میکند جرمهایی که به هم جذب میشوند سنگین تر شده و اجرام را با سرعت بیشتری جذب خواهند کرد
تا جایی که میتوان گفت تمام دنیا به یک‌نقطه خواهند رسید نقطه ای که در آنجا دیگر هیچ جرمی به خاطر برخوردهای اجرام عظیم دنیا وجود ندارد جز فوتون های انرژی
اما جالبه بدونید برای پیدا کردن نقطه ی پیدایش هستی دانشمندان به آینده ی جهان نگاه کمتری داشتند
بیشتر به گذشته نگاه کردند
چه خداباوران چه خداناباوران از این روش پیروی کردند:
فرض کنید یک‌نفر از اول پیدایش هستی تا امروز از انبساط هستی فیلم گرفته
حالا تصور کنید فیلم رو به عقب برگردونیم
شروع فیلم زمان حال و پایان فیلم نقطه ی پیدایش است
جهان در حال انبساط است اما در فیلم در حال انقباض
ودقیقا همان اتفاقاتی خواهد افتاد که بالا اشاره کردم
و در آخر این فیلم تمام اجرام دنیا در نقطه ای کوچک متمرکز شده. و تبدیل به منبع بزرگی از انرژی میشوند
خداباوران معتقدند نقطه ی آغازین پیدایش با اراده ی پروردگار آغاز شده
شاید باورتان نشود که هنوز دانشمندان ماهیت این نقطه ی آغازین را به طور کامل نیافته اند
علم فیزیک در کنار فلسفه کاملتر میشود
خانم هانی رهایی خواهر گرامی هیچ وقت نمیتوان گفت:«
ﺗﺎﻭﻗﺘﯽ ﮐﺸﻒ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻬﮑﺸﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﻭ
ﻋﻠﻠﯽ ﻫﺴﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻗﻄﻌﯽ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﺪ
ﺧﺪﺍﺍﻧﮑﺎﺭﺑﺎﺷﺪ...»
مگه توی کهکشان های دیگه قراره چی باشه؟
خیلی از خدا باوران معتقدند شواهد کافی برای اثبات وجود خدا در شرایط کنونی موجود است
ما هنوز درست و حسابی خودمون رو نشناختیم که از شواهد کنونی برای اثبات وجود یا عدم وجود خدا نا امید بشیم
به peydayepenhan
برای اندیشیدن درست باید پیشداوریها را کنار گذاشت (دبیرزاده)
برهان هایی که آوردم همه از اندیشه خودم بود .
فلسفه تعلیم اندیشیدن است نه تعلیم اندیشه ها . (کانت)
تا بعد بدرود!
دنباله پاسخ به peydayepenhan
پس هر چه که برای موجود زنده از راه برداشتی حسی مستقیم از راه دریافتهای حسی مستقیم فردی(Subjective perception /Senses) ناخواسته باشد برایش بد شمرده میشود
آیا میتوان نادیده گرفت که در جهان پدیده های ضد هم هستند ؟
همه میدانیم که در این جهان چندگانگی(تکثر) هست ، اگر این هستی درون هستی آفریدگار باشد پس آفریدگار هم بایستی دارای چتدگانگی باشد
و اگر این هستی بیرون از آفریدگار باشد پس آفریدگار محدود است و هستی بیرون از حد اوست
اگر در این جهان بطور انکار ناپذیر ناخواسته هایی باشند پس این ناخواسته ها از کجا آمده اند ؟آیا تضاد های این جهان بازتابی از تضادهای آفریدگارهایی متضاد اند؟
اورمزد یا اهورامزدا که شما از آن یاد کردید در اصل مفهومی بنام "انگره مینو" بوده است که به معنی تاریک /تنگ(انگره) +اندیشه ،منش (مینو ) است و حتی در دینهای ابراهیمی نیز مفهوم شیطان و یا ابلیس (که از یونانی دیابولوس گرفته شده ) هست ، زیرا حتی در مذهب هم هنوز نتوانسته اند وجود ناخواسته ها و پلیدی ها را تنها با وجود خدا توجیه کنند ازآنرو مفهوم شیطان را برای نمودن خاستگاه بدی و گناه ساختند
به آقای peydayepenhan ،
شما مفهوم یا به دیگر سخن برداشت ذهنیConcepts را با احساس مستفیم بدنیPerceptions یکی میگیرید ،
برداشتها دو گونه اند
فردی و مستقیم immediate ,subjective Perception
مفهوم های ذهنی غیر مستقیم و قرار دادی intellectual ,objective, conventional Concept
دما زمان و جای و..بسیاری مفهومهای دیگر ذهنی و سنجش پذیرند اند
برای نمونه تغییر دما مفهومی ذهنی است که برداشت ما از احساس های مستفیم ماست که از گیرنده های حسی بدن ما آمده است و از دید ذهنی، دما مفهومی نسبی است که از صدها در جه زیر صفر تا میلیونها درجه بالای صفر هیچ ارزش ویژه ایی ندارد Objective ،
اما در دمای بالای 500 درجه هیچ موجود زنده ایی نمیتواند زنده بماند پس گرما و داغی بالای این حد نازیستپذیر از دید گیرنده های حسی بدن موجود زنده، نسبی نیستند و دارای حدی مطلق اند که در آن حد موجودات زنده نمیتوانند زندگی کنند و پس ناخواسته اند پس بد نامیده میشوند(ارزشهای حسی) .
مفهوم ها تا جایی که چندانگی (کممی) باشند نسبی اند و زاده ذهن انسان اند
اما چگونگی(کیفیت) پدیده ها برای موجود زنده دیگر ذهنی نیست ، همه موجودات زنده از گرسنگی رنج میبرند ، همه موجودات زنده از درد میگریزند پس این برداشت ناخواسته ذهنی نیست بلکه فردی و حقیقی است Subjective
اگر در جایی برای شما شب باشد و همه جا تاریک باشد ، شما نمیتوانید بگویید "نه اصلا اینجا روز است زیرا در آنور جهان نیز روز است
اگر شما گرسنه باشید شما نمیتوانید بگویید که "من سیر هستم زیرا که دیگران سیرند "
اگر شما دردی داشته باشید نمیتوانید بگویید " درد وجود ندارد و این برداشت شما است
اگر ظلم و بی عدالتی و درد و رنج و بیماری ونادانی بد است پس کیست که آنهارا پدید آورده است؟!

بعد خودش پاسخ می دهد
بدی = "مفهومی ذهنی" است ! یا بدیگر سخن "برداشت انسانها از پدیده ها و رویدادهای ناخواسته " است !

بعد خودش رد می کند
اگر بگوییم این درد رنج ها تنها برداشت ذهن مایند و همه چیز خوب است و بدی وجود واقعی ندارد ،پس نیازی به درمان و سازندگی و اختراع ها و اکتشافها هم نمیبود

بدی = "مفهومی ذهنی" است ! یا بدیگر سخن "برداشت انسانها از پدیده ها و رویدادهای ناخواسته " است !

پس که اینطور؟! بدی " برداشت" است ! آنهم از نوع "برداشت از پدیده ها و رویداد های ناخواسته"!
فرض کن رویدادی روی دهد که شما از آن برداشتت بد است و دیگری از همان رویداد برداشتش خوب ! یا برعکس ! اینجا تکلیف چیست ؟ برداشت تو صحیح است یا او؟ اگر برداشت و خواسته تو معیار آن رویداد باشد آن رویداد نباید رخ میداد چون بد بود و اگر برداشت و خواسته دیگری معیار بود آن رویداد می بایست روی می داد!
آخرش آن رویداد روی بدهد یا نه؟!
"هر چه" که برای همگان ناخواسته(درد و رنج بی عدالتی و فقر و..) باشد بد است

بلاخره بدی عبارت است از برداشت انسانها از پدیده ها و رویدادهای ناخواسته ؟ یا خود آن رویدادهای ناخواسته ؟
بدی مفهومی ذهنی است یا بدیگر سخن برداشت انسانها از پدیده ها و رویدادهای ناخواسته است پس :هر چه که برای همگان ناخواسته(درد و رنج بی عدالتی رنج و فقر و..) باشد بد است

یک سوال دیگر: فرض کن جهان قرار است خلق شود و انسان هم جزئیست از این جهان ! حالا قبل از خلقت این انسان چگونه خواسته ها و ناخواسته هایش معیار باشد ؟! هنوز خودش خلق نشده چگونه خواسته اش را معیار قرار دهند؟ لابد بعد از خلقش! اگر پس از آنکه خلق شد قرار شد خواسته هاو ناخواسته هایش معیار خلقتش (زندگیش) باشند در این صورت تکلیف آن خلقت اولی چه می شود؟
درد احساس ناخوشی بدنی است که آنرا میتوان با روشهای پزشکی و زیستشناسی نشان داد و سنجید و کنترل کرد ،
رنج احساس ناخوشی بدنی و روانی است و تنها با روشهای جسمی سنجشپذیر نیست

مگر انسان تا احساس ناخوشایندی آنهم از روی "برداشت انسانها از پدیده ها و رویدادهای ناخواسته" کرد باید دست به ابداع "اورمزد" و "اهریمن "بزند؟!
هر چه که برای همگان ناخواسته باشد بد است!
هر چه زیان بخش باشد و یا از آن رنجی که بر خود و دیگران برسد بد است !

بنابر دو قول بالا نتیجه می گیریم :هر چه که برای همگان ناخواسته باشد زیان بخش است !>>>(ناخواسته برای دیگران=بد و زیانبخش =بد پس ناخواسته برای دیگران=زیانبخش)
شکی نیست که همه موجودات ناخواسته به وجود آمده اند!
با ضمیمه کردن صغرای قیاس (هر چه که برای همگان ناخواسته باشد زیان بخش است) نتیجه می گیریم که همه موجودات زیانبخش اند!
جالب است کل آفرینش از ریشه زیانبخش است ! عجب!!!
حالا با ضمیمه کردن نتیجه نهایی ( همه موجودات زیانبخش اند) به قول دوم (هر چه زیان بخش باشد و یا از آن رنجی که بر خود و دیگران برسد بد است) نتیجه می گیریم که :
همه موجودات "بد" اند یا اینکه کل آفرینش از ریشه "بد" است!
تازه داستان ادامه دارد:
حالا این آفرینشی که از ریشه بد است باید باشد یا نباشد؟!
اگر باید باشد بد بودنش چگونه توجیه می شود؟!
اگر نباید باشد چرا هست؟!
می بینید که فقط با کنار هم نهادن دو تعریف از بدی سر از کجا در آوردیم؟!
اثبات وجود خدا
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک