دردسر حرفه من است
نویسنده:
ریموند چندلر
مترجم:
کاظم اسماعیلی
امتیاز دهید
✔️ 4 داستان کارآگاهی با نامهای:
دردسر حرفه من است / انگشت اتهام / طلا ماهی / باد سرخ
از داستان دردسر حرفه من است:
آناهالسی زنی بود میانسال، با حدود 250 پوند وزن، چهره ای بزک کرده و در پیراهن مشکی دست دوز. چشمانش مانند تکمه های کفش مشکی براق و گونه هایش به اندازه پیه نرم و تقریبا به همان رنگ بود. پشت یک میز سیاه شیشه ای که شبیه آرامگاه ناپلئون بود، نشسته و سیگاری را با چوب سیگاری مشکی رنگی که دقیقا به درازای یک چتر بسته نبود، دود می کرد. گفت: "یک مرد لازم دارم."
او را زیر چشمی نگاه کردم و دیدم خاکستر سیگارش را روی سطح براق میز ریخت که در اثر جریان هوایی که از پنجره باز به داخل می آمد، دانه های خاکستر درهم پیچید و روی میز درغلتید...
بیشتر
دردسر حرفه من است / انگشت اتهام / طلا ماهی / باد سرخ
از داستان دردسر حرفه من است:
آناهالسی زنی بود میانسال، با حدود 250 پوند وزن، چهره ای بزک کرده و در پیراهن مشکی دست دوز. چشمانش مانند تکمه های کفش مشکی براق و گونه هایش به اندازه پیه نرم و تقریبا به همان رنگ بود. پشت یک میز سیاه شیشه ای که شبیه آرامگاه ناپلئون بود، نشسته و سیگاری را با چوب سیگاری مشکی رنگی که دقیقا به درازای یک چتر بسته نبود، دود می کرد. گفت: "یک مرد لازم دارم."
او را زیر چشمی نگاه کردم و دیدم خاکستر سیگارش را روی سطح براق میز ریخت که در اثر جریان هوایی که از پنجره باز به داخل می آمد، دانه های خاکستر درهم پیچید و روی میز درغلتید...
آپلود شده توسط:
اسپارتاکوس
1390/09/28
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دردسر حرفه من است
امکان دریافت نیست! چرا؟