با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، میتوانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید. برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
ای اهوره!
ای اَشَه!
کی راستی (اَشَه)
و منشِ نیک
و شهریاری مینوی
به سوی ما خواهد شتافت؟
گاهان، هات ۲۹، بند ۱۰–۱، به نقل از اوستا
گزارش و پژوهش استاد جلیل دوستخواه،
جلد اول، ص ۱۲
برای نام اهورامزدا، چند چِم نزدیک به هم آورده اند. اما دقیق نیستند.
پیش تر به این برآیند رسیده بودم که اهورا-مَز-دا می چمد «سرور و آفریننده بزرگ». مزدا را به چِم دانا گرفته اند. مزدا یک واژه آمیخته است، مَز به چِم بزرگ همان است که در پهلوی مس و در پارسی مه (بزرگ) شده، دا نیز به چِم آفریدن است.
سلام و درود.
دوست من، جناب خونیرث گرامی،
چنان که خودتان از این دیو آگاهی دارید، پیش تر نکته ای متوجه شده بودم که در اینجا برای شما هم می گذارم؛
در اوستا دیویی هست به نام saurva (=سَئوروَ) که دیو آشوب و غوغا و آشفتگی می باشد. با نام ساوول (= Sawul) نیز نامور است. چنان می نماید که این باور هنوز در میان لک ها برجای مانده است. ایشان به عطسه می گویند پِشمَه، و زمانی که عطسه می کنند، می گویند سَئور هَت به معنی سَئور آمد. اگر کسی آهنگِ رفتن به جایی را داشته باشد و عطسه کند، عطسه کننده را از رفتن باز می دارند که در راهِ رفتن پیشآمدِ بد و ناگواری برای او رخ ندهد. اندکی صبر می کند و سپس راه یا کارش را ادامه می دهد. نام و باور باستانیِ این دیو، همچنان در میان این مردم پابرجا می باشد.
گویا واژه صبر برگرفته از همین دیو saurva باشد.
کتاب اوستایی که به امروز رسیدهاست، از نظر زمانی به سه بخش متفاوت تقسیم میشود:
- بخش یکم شامل «اوستای کهن» که مضامین آن از نظر زمانی متعلق به روزگار پیش از زرتشت (پیش از حدود دو هزار و هشتصد سال پیش) است؛ اما نگارش آن متعلق به عصرهای پس از زرتشت است و هنگام این نگارش و بازنویسی دگرباره، تا اندازهای مضامین و باورهای جدیدتر را به متنهای کهن اضافه کردهاند.
- بخش دومِ اوستا از نظر زمانی شامل «گاتها» است که سرودههای مینوی شخص زرتشت به شمار میرود که هر چند از نظر مضمون پس از اوستای کهن سروده شده است؛ اما از نگاه زبان و نگارش، کهنترین بخش اوستای موجود است.
- بخش سوم اوستا از نظر زمانی شامل یسنا، یشتهای جدید، ویسپرد، وندیداد و خرده اوستا است که همگی جزو اوستای نو به حساب میآیند. اما بسیاری از مضامین همین بخشهای جدید نیز برگرفته و اقتباس شده از باورها و نوشتارهای کهن است؛ اما این آمیختگی به حدی است که امکان تفکیک را امکانپذیر نمیسازد. به عنوان نمونه میتوان از داستان جمشید در وندیداد نام برد که یکی از کهنترین داستانها و باورها و نوشتارهای ایرانیان است، اما شکل نگارشی کهن آن کاملا دگرگون شده و تغییر اساسی یافتهاست.
دوستان می دانید که:
1- اوستای کنونی درصدی اندک از اوستای کامل است.
2- اوستا در گذر زمان و پس از یورش اسکندر گجستک (پلید) به ایران (که با همکاری یهودیان حائن و ذی نفوذ در دربار پرشکوه هخامنشی انجام یافت) دچار چند پارگی شد و بسیاری از بحش های آن نابود گردید.
(این نکته ای است که استاد پور داوود هم در مقدمه کتاب ایران باستان به آن اشاره نموده اند)
دیدگاههای کتاب الکترونیکی اوستا (جلد 1)
ای اَشَه!
کی راستی (اَشَه)
و منشِ نیک
و شهریاری مینوی
به سوی ما خواهد شتافت؟
گاهان، هات ۲۹، بند ۱۰–۱، به نقل از اوستا
گزارش و پژوهش استاد جلیل دوستخواه،
جلد اول، ص ۱۲
برای نام اهورامزدا، چند چِم نزدیک به هم آورده اند. اما دقیق نیستند.
پیش تر به این برآیند رسیده بودم که اهورا-مَز-دا می چمد «سرور و آفریننده بزرگ». مزدا را به چِم دانا گرفته اند. مزدا یک واژه آمیخته است، مَز به چِم بزرگ همان است که در پهلوی مس و در پارسی مه (بزرگ) شده، دا نیز به چِم آفریدن است.
دوست من، جناب خونیرث گرامی،
چنان که خودتان از این دیو آگاهی دارید، پیش تر نکته ای متوجه شده بودم که در اینجا برای شما هم می گذارم؛
در اوستا دیویی هست به نام saurva (=سَئوروَ) که دیو آشوب و غوغا و آشفتگی می باشد. با نام ساوول (= Sawul) نیز نامور است. چنان می نماید که این باور هنوز در میان لک ها برجای مانده است. ایشان به عطسه می گویند پِشمَه، و زمانی که عطسه می کنند، می گویند سَئور هَت به معنی سَئور آمد. اگر کسی آهنگِ رفتن به جایی را داشته باشد و عطسه کند، عطسه کننده را از رفتن باز می دارند که در راهِ رفتن پیشآمدِ بد و ناگواری برای او رخ ندهد. اندکی صبر می کند و سپس راه یا کارش را ادامه می دهد. نام و باور باستانیِ این دیو، همچنان در میان این مردم پابرجا می باشد.
گویا واژه صبر برگرفته از همین دیو saurva باشد.
اگر ممکن وصیت نامه کوروش کبیر و داریوش رو هم اضافه کنید
مرسی از کار خوب تون
ممنون بابت گذاشتن اینگونه کتب باستانی و تاریخی ایران زمین
- بخش یکم شامل «اوستای کهن» که مضامین آن از نظر زمانی متعلق به روزگار پیش از زرتشت (پیش از حدود دو هزار و هشتصد سال پیش) است؛ اما نگارش آن متعلق به عصرهای پس از زرتشت است و هنگام این نگارش و بازنویسی دگرباره، تا اندازهای مضامین و باورهای جدیدتر را به متنهای کهن اضافه کردهاند.
- بخش دومِ اوستا از نظر زمانی شامل «گاتها» است که سرودههای مینوی شخص زرتشت به شمار میرود که هر چند از نظر مضمون پس از اوستای کهن سروده شده است؛ اما از نگاه زبان و نگارش، کهنترین بخش اوستای موجود است.
- بخش سوم اوستا از نظر زمانی شامل یسنا، یشتهای جدید، ویسپرد، وندیداد و خرده اوستا است که همگی جزو اوستای نو به حساب میآیند. اما بسیاری از مضامین همین بخشهای جدید نیز برگرفته و اقتباس شده از باورها و نوشتارهای کهن است؛ اما این آمیختگی به حدی است که امکان تفکیک را امکانپذیر نمیسازد. به عنوان نمونه میتوان از داستان جمشید در وندیداد نام برد که یکی از کهنترین داستانها و باورها و نوشتارهای ایرانیان است، اما شکل نگارشی کهن آن کاملا دگرگون شده و تغییر اساسی یافتهاست.
1- اوستای کنونی درصدی اندک از اوستای کامل است.
2- اوستا در گذر زمان و پس از یورش اسکندر گجستک (پلید) به ایران (که با همکاری یهودیان حائن و ذی نفوذ در دربار پرشکوه هخامنشی انجام یافت) دچار چند پارگی شد و بسیاری از بحش های آن نابود گردید.
(این نکته ای است که استاد پور داوود هم در مقدمه کتاب ایران باستان به آن اشاره نموده اند)