مادام کاملیا
نویسنده:
الکساندر دوما
مترجم:
غلامحسین قراگوزلو
امتیاز دهید
✔️ مادام کاملیا (The Lady of the Camellias) داستان عشقی تلخ مابین مرد جوان اصیلی به اسم آرمند دوال و زنی زیبا به نام مارگریت گوتیه است، مارگریت به دلیل ولخرجی، عیاشی و سبکسریاش میان مردم شهر مشهور است، اما هیچکدام از اینها جلودار آرمند نیست، جوانی مرفه که در یک نگاه دلباختهی زنی پردردسر شده و این شروع جدالی چند طرفه میان پول، مرگ، حسادت و دلدادگی خواهد بود. مارگریت نخست به خاطر عشق حقیقی و خالصانهی آرمند دست از کارهای گذشته خود برداشته و با او در خانهای نقلی به دور از محیط پر جنب و خروش شهری زندگی میکند. اما پدر آرمند به دلیل نارضایتیاش از ازدواج آن دو به سراغ مارگریت رفته و از او میخواهد تا به این زندگی مشترک پایان دهد. چرا که خوشبختی آرمند را در دوری از مارگریت میبیند. پس از این ملاقات پر رمز و راز، مارگریت بدون آن که آرمند را مطلع سازد از خانه گریخته و ناپدید میشود.
بدون شک کتاب مادام کاملیا در میان آثار معروف الکساندر دوما (Alexandre Dumas) شاهکاری است بینظیر که تا مدتها در اعماق ذهن شما باقی مانده و هرگز فراموش نخواهد شد. این رمان، شهرتی جهانی دارد، به طوری که جوزپه وردی آهنگ ساز برجستهی ایتالیا با اقتباس گرفتن از آن اپرایی ساخت، که جزو مشهورترین آثار اوست. همچنین هالیوود نیز فیلمی بر اساس این داستان تولید کرده است.
بیشتر
بدون شک کتاب مادام کاملیا در میان آثار معروف الکساندر دوما (Alexandre Dumas) شاهکاری است بینظیر که تا مدتها در اعماق ذهن شما باقی مانده و هرگز فراموش نخواهد شد. این رمان، شهرتی جهانی دارد، به طوری که جوزپه وردی آهنگ ساز برجستهی ایتالیا با اقتباس گرفتن از آن اپرایی ساخت، که جزو مشهورترین آثار اوست. همچنین هالیوود نیز فیلمی بر اساس این داستان تولید کرده است.
آپلود شده توسط:
اسپارتاکوس
1390/07/28
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مادام کاملیا
داستان دختریه که حتی میشه گفت خود خواسته نه خیلی هم بالاجبار دست به کارهای اشتباهی میزنه و پسری که در همین اثنا عاشقش میشه و بعد به عللی از هم دور می افتن و طی نامه ای از حال دختره خبردار میشه و...پیشنهاد میکنم بخونین .از اسپارتاکوس عزیز هم تشکر که کتابای بینظیری رو آپلود میکنن همینطور کتابناک دوست داشتنی مون بابت رایگان در اختیار قرار دادن کتابای عالی که کمک فوق العاده ای به همه کتابخوان هایی مث ما میکنه🥰
***********************************************************************
اینها نوشته های مردیست در نزدیک به 167 سال قبل در فرانسه(بخشی از کتاب) ولی این موضوع نه زمان برمی دارد نه مکان! امروز و در همین جامعه که ما در آن زندگی می کنیم چه بسا هستند والدینی که با جان و دل از دختران خود مراقبت می کنند ولی تنها با یک نگاه غریبه تمام این مراقبت ها و تعلیمات به باد میرود!نمی دونم چرا اینجوریه ؟ مشکل از تربیت کردن و تربیت شدنه یا شاید این ماجرا در ژنوم انسان نهادینه شده! اصلا نمی دونم این واقعا یه مشکله یا روال طبعیش همینه؟!؟!!؟!!!!
ولی بنظرم این موضوع میتونه دو دلیل داشته باشه یکی اینکه اول اگه به انسان به چشم یه موجود مادی نگاه کنیم مهمترین وظیفه این موجود مثل تمامی موجود های دیگه تولید مثله! حتی به قیمت از بین رفتن(عنکبوت بیوه ی سیاه ) و این وظیفه خواهش تمام سلول های بدن ماست و تنها در سایه ی مجاورت با یک جنس مخالف امکان پذیره...ولی اگه به بعد معنوی انسان نگاه کنیم روح انسان به نظر من گم کرده ایی داره که میشه اسم این گم کرده رو عشق گذاشت که در سرتاسر زندگی دایما روح بدنبال این گمکرده می گرده و شاید اگه اونو نتونه پیدا کنه حتی به بیراهه هایی هم برای بدست آوردنش قدم بزاره...البته که گلی که دم خداوند در آن دمیده شده جای خوبیست برای جستجوی عشق بشرط آنکه...
خلاصه میل روح به عشق و میل تن به تولید مثل(میلی که شاید مستقیما حس نمیشه!) شاید دلیل این لرزش دلهای پاک باشه
شرمنده دیدگاه من زیاد ربطی به اصل داستان نداشت...مادام کاملیا داستان اسف باریست که نشان دهنده خیلی چیزاست یکیش تقابل عشق و آبروست
و خیلی چیزای دیگه واقعا حیف از این داستان غم انگیز و پند آموز و رمانتیک به سادگی بگذرین
قسمتی که از اصل کتاب آوردم از ترجمه یک مترجم دیگست...............سربلند باشید
ویرایش جدید ترشو ندارین؟
دیگه همه را شرمنده کردید. خداوند خیرتان دهاد در دنیا و آخرت، ان شاءالله.
فقط بد نبود بزای امثال بنده جلوی نام نویسنده داخل پرانتز کلمه ی پسر را هم درج می کردید.
با تشکر فراوان.