رسته‌ها
زندگی نامه کوروش بزرگ
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 359 رای
نویسنده:
درباره:
کوروش کبیر
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 359 رای
بخشی از پیشگفتار این نسک:
بایسته است که هر ایرانی میهندوست نَسکِ (کتابِ) زندگینامهِ کوروش بزرگ را بخواند تا در کنار یادگیریِ آموزش های فرخویی (اخلاقی) از این رادمرد بُزرگ، هُنر مُبارزه در زندگی را نیز در آموزشگاهِ این بُزرگترین نابغهِ رزمی جهان بیاموزد که چگونه از راه بکارگیری شگردهایِ هوشمندانه و وَدایش های (تصمیم هایِ) خَرَدمندانه و بجا با کمترین هزینه بر گرفتاریهای زندگی روزمره اش چیره گردد.
باهمهِ ویژگی هایِ فرخوییِ (اخلاقی) ستایش انگیزی که کوروش داشت، او یک پدیدهِ جُدابافته ( استثنایی) از مردم ایران نبود، او بازده و دست پروردهِ یک آیین و فرهنگِ آدمساز بود که به جان مردم، هاگ هایِ آدمی (حقوق بشر) و هاگِ (حق) آزادی شان ارج میگُذاشت، همان آیینی که امروز شوربختانه به فراموشی سپرده شده است. در درونِ هر ایرانی میهندوست یک کوروش با همهِ نیکی ها و آزادگیش نهفته است که میتواند از درون او برخیزد و نمایان شود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
673
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
ghalam1356
ghalam1356
1390/06/01

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی زندگی نامه کوروش بزرگ

تعداد دیدگاه‌ها:
879
برای ترجمه کردن متون هخامنشی تلاشهای بسیاری انجام گرفته است برخی از عبارتها را نتوانسته اند دقیق ترجمه کنند مثلا «با چوب بر جای خودش نشاندم» را «او را بر چوب نشاندم» ترجمه کرده اند زیرا با اصطلاحات ایرانی آشنایی دقیق نداشته اند. سپس آدمهای بیسوادضد ایرانی همین «او را برچوب نشاندم» را «تیر به مقعدشان» نوشته اند ویا
اسمی که پیش از حرفِ پیوندگرِ «با» می‌آید نباید کسرۀ اضافه بگیرد. «مقابلۀ با ستم» غلط است. «مقابله با ستم» درست است. اسمی که بعد از «با» می‌آید اگر اسم قبل از «با» کسرۀ اضافه گرفته باشد این اسم بعدی تبدیل به صفت می‌شود. مثلا «مقابلۀ با ظلم» به معنای «مقابلۀ ظلم‌ناک» و «باظلم» در اینجا ظلمِ دومی صفت است نه است. وقتی می‌گوئیم «سخنْ با استدلال» یعنی سخنی که همراه با استدلال است. ولی اگر بگوئیم «سخنِ با استدلال» معنایش می‌شود سخنِ استدلال‌مند، که در اینجا استدلالِ دومی صفت است نه اسم است برای ترجمۀ دقیق نوشته های هخامنشی هنوز هم تلاشها ادامه دارد

سلام دوست عزیز .
چهره کریه جنایت و وحشیگری را با هیچ ابی نمیتوان شست . قسمتهایی از بدترین اعمال ممکنه از یک انسان را نمیشه با دستکاری در معنی و توجیه پاک کرد .با این حساب بعدها در اب انداختن را اب دادن معنا خواهند کرد و گوش وبینی را بریدم را گوش و بینیشان را تمیز کردم و تیر در چشمش فرو بردم را چشمان زخمیان را درمان کردم معنی خواهند کرد . روی نوک تیز گذاشتم = جالای بالا نشاندم و همه ی آن ها را کشتیم و هیچ زنده ای بر جای نگذاشتیم = هیچ کس را نکشتیم و همه را زنده گذاشتیم و زبان او را بریدم = به او گوش دادم و...... بدین وسیله یک جنایتکار وحشی دامنش از هر گونه الودگی به دور خواهد شد و ایشان تاحد پیامبر تقدیس خواهد شد ولابد ادامه حقوق بشر را نیز پیدا خواهند کرد . البته من قبول دارم هرچیزی امکان پذیر است و شاید داریوش جزو فرشتگان بود که به زمین هبوط کرده است .
+
خدایا به ما بینش و بصیرتی ده که بتوانیم جنایت و وحشیگری را تشخیص دهیم و از جنایتکار حمایت نکنیم .
جنایت های داریوش بزرگ
داریوش شاه هخامنشی درکتیبه بیستون به گوشه ای از وحشیگری های خود مانند بریدن گوش و بینی مخالفین و فروکردن تیر درمقعدشان،اعتراف کرده است:
داریوش شاه در این کتیبه می گوید:
داریوش شاه می گوید: سپس، من به بابل رفتم، ولی آن گاه که من هنوز بابل را نگرفته بودم، یک شهر به نام زازانه، در کنار فرات، ندینتبیره که خود را نبوکودرچره می خواند بدان جا آمد، با سپاه، برای نبرد با من، آن گاه، ما نبرد کردیم، اهوره مزدا مرا پایید، به خواست اهوره مزدا، سپاه ندینتبیره را کاملا شکست دادم، بقیه در آب انداخته شدند،همه ی آن ها را کشتیم و هیچ زنده ای بر جای نگذاشتیم. (پی یر لوکوک، کتیبه های هخامنشی، صفحات ۲۲۴ تا ۲۲۷)
«آن گاه ندینتبیره فرار کرد با چند تن از سربازان اش بر پشت اسب. او به بابل رفت آن گاه با یاری اهوره مزدا هم بابل را گرفتم هم ندینتبیره را. در بابل تیر به مقعد ندینتبیره و بزرگانی که با او بودند فرو کردم. تمام ۴۹ نفر را کشتم. این آن کاری است که در بابل کردم». (پی یر لوکوک، کتیبه های هخامنشی، ص ۲۲۷).
داریوش شاه می گوید: سپس من سپاهی را به بابل فرستادم، یک پارسی به نام ویندفرنه، بنده ی من، او را سردارشان کردم، به آنان چنین گفتم: بروید، با این بابلیان که مرا نمی خواهند بجنگید، سپس ویندفرنه با سپاه به بابل رفت، اهوره مزدا مرا پایید، به خواست اهوره مزدا، ویندفرنه بابلیان را شکست داد و آن ها را زنجیر بسته آورد، ۲۲ روز از ماه آراهسمه گذشته بود، بدین سان، ارخه را دستگیر کرد که به دروغ خود را نبوکودرچره می نامید، و همچنین مردانی را که وفاداران اصلی او بودند، من تصمیم گرفتم: ارخه و مردانی که وفاداران اصلی او بودند در بابل تیر به مقعدشان فرو شود. این آن کاری است که من کردم». (پی یر لوکوک، کتیبه های هخامنشی، ۲۴۳ تا ۲۴۵)
«گروه هایی که همگی شورشی بودند، روز بیست و دوم از ماه آراهسمه، آن ها نبرد را آغاز کردند، در آن حال، ارخه که دروغ می گفت که: من نبوکد نصر پسر نبونید هستم، دستگیر شد و بزرگانی که با او بودند با او دستگیر شدند. من تصمیم گرفتم که ارخه و بزرگانی را که با او بودند روی تیر نوک تیز بگذارند. آن گاه ارخه و مردانی که وفا داران اصلی او بودند، در بابل تیر به مقعدشان فرو شد. در کل کشتگان و بازماندگان سپاه ارخه ۲۴۹۷ تن بودند». (پی یر لوکوک، کتیبه های هخامنشی، ۲۴۴)
داریوش شاه می گوید: «آن گاه، فرورتی با اندکی از سواران اش گریخت، مردمی به نام رغا، در سرزمین ماد، او تا آن جا رفت، آن گاه من سپاهی را به دنبال او فرستادم، فرورتی دستگیر شد، به سوی من آورده شد، بینی، گوش ها، زبان او را بریدم و یک چشم اش را درآوردم، بر درگاه من، او در زنجیر نمایش داده شد، تمام مردم او را دیدند، سپس، در اکباتان تیر به مقعد او فرو کردم و در دژ، در اکباتان، به دار آویختم». (پی یر لوکوک، کتیبه های هخامنشی، ۲۲۸، ۲۲۹ و ۲۳۳)

برای ترجمه کردن متون هخامنشی تلاشهای بسیاری انجام گرفته است برخی از عبارتها را نتوانسته اند دقیق ترجمه کنند مثلا «با چوب بر جای خودش نشاندم» را «او را بر چوب نشاندم» ترجمه کرده اند زیرا با اصطلاحات ایرانی آشنایی دقیق نداشته اند. سپس آدمهای بیسوادضد ایرانی همین «او را برچوب نشاندم» را «تیر به مقعدشان» نوشته اند ویا
اسمی که پیش از حرفِ پیوندگرِ «با» می‌آید نباید کسرۀ اضافه بگیرد. «مقابلۀ با ستم» غلط است. «مقابله با ستم» درست است. اسمی که بعد از «با» می‌آید اگر اسم قبل از «با» کسرۀ اضافه گرفته باشد این اسم بعدی تبدیل به صفت می‌شود. مثلا «مقابلۀ با ظلم» به معنای «مقابلۀ ظلم‌ناک» و «باظلم» در اینجا ظلمِ دومی صفت است نه است. وقتی می‌گوئیم «سخنْ با استدلال» یعنی سخنی که همراه با استدلال است. ولی اگر بگوئیم «سخنِ با استدلال» معنایش می‌شود سخنِ استدلال‌مند، که در اینجا استدلالِ دومی صفت است نه اسم است برای ترجمۀ دقیق نوشته های هخامنشی هنوز هم تلاشها ادامه دارد

دروغ می گویند ، کسانی که مدعی پیروی از عیسی هستند ولی طی 1000 سال قرون وسطی مردم را به صلابه کشیدند و دو جنگ جهانی براه انداختند و تا توانستند دزدی و چپاول کردند و بزرگترین کارخانه های اسلحه سازی را دارند و هنوز هم دم از جنگ و دشمنی می زنند ! دروغ می گویند کسانی که دم از پیروی از عمر می زنند ولی با اینکه یک میلیارد نفر هستند در برابر سه میلیون یهودی عاجز شده اند ! دروغ می گویند کسانی که دم از علی می زنند ولی مانند او لبخند بر چهره ندارند و مانند او نمی توانند سکوت کنند و مانند او اهل گذشت و مدارا نیستند ! و دروغ می گویند کسانی که دم از کوروش می زنند ولی مانند کوروش به سایر ادیان ( اسلام ) احترام نمی گذارند و مانند کوروش به سایر ملتها ( اعراب ) احترام نمی گذارند و حقوق بشر را فقط حقوق ایرانی می دانند و مانند کوروش اهل رفق و گذشت و مدارا نیستند . البته اگر فکر می کنید کوروش اینگونه بوده است که امیدوارم اینگونه بوده باشد و امیدوارم شما نیز اینگونه شوید .اطراف ما را کشورهای عرب سنی احاطه کرده و در شهرها و استانهای مرزی نیز اکثرا اقلیت های سنی و غیر فارس هستند . اینک با خودم فکر می کنم واجب است این کامنت را هر چند روز یکبار در چنین فضاهایی تکرار کنم . زیرا گفتن حق هر اندازه هم تلخ باشد بهتر است تا دوباره جنگی ناخواسته با کشوری همسایه ! ! !
به بهانه آمدن نوروز باستانی..روز میلاد آفرینش..یکی از سنت های نیک نیاکان ارجمندمان
روز دوستی همه اقوام..روز دوستی عقاید متفاوت..روز نو..اندیشه نو..مبارک
عید آمد و ما خانهء خود را نتکاندیم
گردى نستردیم و غبارى نفشاندیم
دیدیم که در کسوت بخت آمده نوروز
از بیدلى او را ز در خانه براندیم
هر جا گذرى غلغلهء شادى و شور است
ما آتش اندوه به آبى ننشاندیم
آفاق پر از پیک و پیام است، ولى ما
پیکى ندواندیم و پیامى نرساندیم
احباب کهن را نه یکى نامه بدادیم
و اصحاب جوان را نه یکى بوسه ستاندیم
من دانم و غمگین دلت، اى خسته کبوتر
سالى سپرى گشت و ترا ما نپراندیم
صد قافله رفتند و به مقصود رسیدند
ما این خرک لنگ ز جوئى نجهاندیم
مانندهء افسونزدگان، ره به حقیقت
بستیم و جز افسانهء بیهوده نخواندیم
از نه خم گردون بگذشتند حریفان
مسکین من و دل در خم یک زاویه ماندیم
طوفان بتکاند مگر "امید" که صد بار
عید آمد و ما خانهء خود را نتکاندیم
تهران اسفند 1343
مهدی اخوان ثالث (م امید )
**
سال نو برا همه عزیزان و هم میهنان مبارک باد
ادامه مطلب
-
این جمله ی ایشان با خودش تناقض دارد!یعنی آن جا که در پاسخ من می گویند تحقیر و تحریف تلخ است یعنی در واقع قول کرده اند نوشته های آقای پورپیرار جعلی است اما جمله ی بعدی ایشان محقق می شوند!حالا من چه بگویم؟بگویم مگر شما پژوهش های آقای کسروی را برتافتید؟من کی گفتم آقایپورپیرار با مدرک دیپلم تحقیق نکنند؟ولی به زور که نمی توانم بپذیرم.

خب ذات تحریف و تحقیر زشت و تلخ است. اگه غیر اینه شما میدانید . و این جمله دلیل نمیشود که من قبول کرده باشم پور پیرار جاعل است . من فکر کنم این دو جمله ربطی به هم ندارند . اقای پور پیرار(به قول شما با مدرک دیپلم !!!!!!! ) تحقیقاتی نموده اند و به نتایجی رسیده اند که قابل توجه است و تاریخدانان با القابی مانند پروفسور و دکتر و استاد از جواب منطقی و قابل قبول به ایشان بازمانده اند و بدینجهت از انتشار کتبش جلوگیری کردند و هرگاه بخواهند جوابیه ای به او بدهند با قحش و ناسزا و تحقیر و توهین جواب میدهند نه با تحقیق و منطق.
یا مثلا از طرفی هیچ کدام از منابع غربی را نمی پذیرند بعد خودشان از "نشریه ی اشپیگل"منبع می دهند!همه ی منابع تاریخی را ماسون ها درست کرده اند((خدا برخی از این توده ای ها را لعنت کند که این میکروب توهم توطئه را در میان ما ایرانیان انداختند!))اما نشریه ی اشپیکل نه برای ماسون ها نیست چون آن چیزی را نوشته است که من می خواهم.
من کی گفتم منابع غربی را نمیپذیرم؟؟؟؟ منابع غربی را میپذیرم ولی منابعی که مربوط یه جاعلان ماسونی باشد و یا استناد به انها شده باشد پر از تحریف و جعل است .
خالا از ایشان بگذریم شما حتی این کار را هم نکردید.شما تنها و تنها با عرض پوژش قصد کل کل کردن دارید.وقتی برای بار چندم یک سری واژه های تمسخرآمیز را تکرار کردید بنده هم تصمیم گرفتم یک سوزن به شما بزنم که دیدم گویا این سوزن شدیدا درد آور بود که 6 خط آن هم با خط هایلایت شده جوابیه برایم نوشتید و بنده را با هیتلر قیاس کردید و فکر کردم
من کار اشتباهی نکرده ام که پوزش بخوام ولی اگر تقصیری داشته باشم حتما عذرخواهی میکنم .
در ضمن بنده کی شما را با هیتلر قیاس کردم ؟ نکنه میخوای تهمت هم بزنی و دروغ!!!!!!!
---
---
در اخر خدمت شریفتان عرض کنم که سالیانی است که در این دیار کهن کتابها و سنگ نوشته و گل نبشته و..... نوشته شده و بعد اسلام نیز کتابهای فراوانی در مورد تاریخ نوشته شده و فردوسی و طبری و دیگران از بدو خلقت تا زمان خودشان تاریخ یا افسانه و ...را یا هرچیزی که شنیده اند نوشته اند ولی هیچ کدام اشاره ای حتی گذرا به جعلیات نکرده اند . حتی در اوستا نیز به جعلیاتی که به قبل از نوشته شدن اوستا چسبانده اند اشاره ای نشده .
با قبول جعلیات باید تاریخ حقیقی سرزمین کهن را کنار گذاشت و این یکی از اهداف جاعلان است .
-----
خدایا سرزمین ایران را از شر جاعلان و موهوماتشان حفظ فرما .
سلام دوستان فرهیخته و عزیز .
اگر به نوشتجات هر کس سری بزنیم و تعدادی از جملات را بدون ذکر موضوع و متن سر هم بندی بکنیم هر مفهوم و معنایی که دلمان میخواد میتوانیم از ان به ذهن خواننده القا کنیم .
و این ترفند از قدیم الایام نیز به کار میرفته . ولی باید به یاد داشته باشیم برای کشف حقیقت به این موضوع توجه داشته باشیم که متن و موضوع و علت و موقعیت نوشتن و این که ان سخن در جواب چه کسی و چه چیزی گفته شده است . حال هرکدام ما بخواهد میتواند برای منفی معرفی کردن هرکس به جملات گزینشی توسل جوید که بنظر بنده کار ناپسندی است و از اصول مباحثه بدور میباشد .
من می گویم شما و آقای آتیلای گرامی این کلمات را گفتید یا نگفتید؟
دوست عزیز اقای مهر پویا .
با پس و پیشش گفته شده و جمله تنها مقصود را نمیرساند . ودر ضمن ان جملات توهین نبودند فقط چهره و مقاصد بعضی ها مشخص گردیده است .
شما و آقای آتیلا بارها و بارها تاریخ این کشور را جعلی و نژاد دست کم بخشی از مردم این کشور را موهوم و آبا اجدادشان را جاعل خوانده اید و به بزرگان این کشور توهین کرده اید.
تاریخ جعلی نخوانده شده فقط جعلیاتی که تاریخ خوانده میشود ذکر کردیده است و این کار وظیفه هر انسان اگاهی است که هموطنان خود را از دسایس و تحریفها اگاه سازد . درغیر اینصورت گناه است .
هرکسی که در مقابل دروغ و جعل ساکت بنشیند خطاکار است .
شما می فرمایید تاریخ ایرانی که ما می شناسیم جعلی هست
تاریخ جعلی نیست بلکه جعلیات را وارد تاریخ این کشور کرده اند که همگی هم اجنبی هستند و باید زدوده شود .
ما می گوییم نه تاریخ ایران من و شما آذربایجانی و فارس و کرد وبلوچ و...ندارد.همه در هر چه بد و خوب بوده مشترک هستیم در مقابل شما مدام می خواهید تاریخ من تاریخ تو هویت من هویت تو زبان من زبان تو بکنید...
دقیقا به نقطه اصلی اشاره فرمودید . البته ما میگوییم ایران عبارتست از فارس و ترک و کرد و بلوچ و عرب و.... و اسلام و سایر ادیان . ولی شما میگید ایران اریایی و نژاد اریا و کوروش کبیر و بقیه شاهان که نژاد دیگر دارند صغیر و جنایتکار و میگید نژاد اریا دارای خون پاک و لابد در مقابلش خون دیگران ناپاک است
وگاهی پا را فراتر گذاشته میگویید ترکهای ایرانی اصالتا فارس بودند و بعدا ترک گشته اند و گاهی بعضی ها با یک تفکر استالینی کسروی پیشنهاد میدهند که نوزادان ترکها را از پدر مادر جدا کنید تا ترکی سخن نگویند . و ..... بماند تحقیر و توهینها
باید برای گفته های خودمان سندی بیاوریم که هر دو طرف قبول داشته باشند.شما دو تن چکار کردید؟من از آقای آتیلا پرسیدم چرا دو کتابی که شما به آن استناد می کنید با هم تناقض دارد؟اینکه آقای پورپیرار وجود بابک را جعل قوم یهود می داند را می پذیرید؟...اما ایشان باز هم بنده را به شکل ضمنی پان آریایست و...خطاب می کنند.بدون اینکه پایخ من را بدهند.
خیلی عجیب است که جواب یک سوال را برای سوال دیگر به کار ببری .
چه سندی بهتر از کتیبه ها و چه سندی بهتر از تاریخ دست نخورده خودمان ؟؟؟ حداقل میتوانی در ایام نوروز به موارد مشکوک سری بزنی و یا عکسهایی که هزاران نکته را فریاد میزنند .
یعنی تا پیش از این یک نام را تحمل نمی کردند بعد مثل اینکه متوجه شدند که چرا یک نام را تحمل می کنند!!اما نام زیاد تحمل نمی کنند باید کم باشد!!...خب شما بفرمایید من چه بگویم؟خواستم پاسخ بدهم که بله من بچه های بسیار کوچک کمتر از 5 ساله دیدم نام تورکی دارند اما واقعا چنین بحثی بچگانه نیست؟
عزیزم چرا میخوای مغالطه کنی ؟ چند درصد اسمهای کتاب ثبت احوال ترکی هستند ؟ چرا یک اسم ترکی که دارای معنی مقبول نیز میباشد ولی در کتاب ثبت موجود نیست رد میشود ؟
برای نام اماکن نیز میتوانی در اذربایجان به ثبت یک شرکت با نام ترکی اقدام کنی تا حساب کار دستت بیاد .
-
ادامه دارد
دوستان بنده هم ترجیح میدم که این بحث رو تموم کنم چون دیگه ادامه دادنش غیر از اینکه هم رو برنجانیم نتیجه ای ندارد....
از همه دوستان هم میخوام که اگر حرفی زدم که باعث ناراحتی کسی شده منو ببخشن
برای همتون ساله خوبی رو ارزو میکنم.........
سلام هم میهن:
گزیده می خوانی و گزیده نقل می کنی و بعد آن نتیجه ای که دلخواهت است را به بقیه القا می کنی

من می گویم شما و آقای آتیلای گرامی این کلمات را گفتید یا نگفتید؟حالا به فرض که مثلا یک بار هم شما این ها را در پاسخ یک حرف زشت گفته باشید.یک بار دو بار سه بار...چند بار؟شما و آقای آتیلا بارها و بارها تاریخ این کشور را جعلی و نژاد دست کم بخشی از مردم این کشور را موهوم و آبا اجدادشان را جاعل خوانده اید و به بزرگان این کشور توهین کرده اید. در مقابل در همین آخر از تاریخ و تمدن 7000ساله ی خود سخن می گویید.
خب یک اختلاف دیدگاه وجود دارد.شما می فرمایید تاریخ ایرانی که ما می شناسیم جعلی هست ما می گوییم نه تاریخ ایران من و شما آذربایجانی و فارس و کرد وبلوچ و...ندارد.همه در هر چه بد و خوب بوده مشترک هستیم در مقابل شما مدام می خواهید تاریخ من تاریخ تو هویت من هویت تو زبان من زبان تو بکنید...
باری با این اختلاف دیدگاه باید چکار کرد؟باید برای گفته های خودمان سندی بیاوریم که هر دو طرف قبول داشته باشند.شما دو تن چکار کردید؟من از آقای آتیلا پرسیدم چرا دو کتابی که شما به آن استناد می کنید با هم تناقض دارد؟اینکه آقای پورپیرار وجود بابک را جعل قوم یهود می داند را می پذیرید؟...اما ایشان باز هم بنده را به شکل ضمنی پان آریایست و...خطاب می کنند.بدون اینکه پایخ من را بدهند.
یا جالب اینجاست می فرمایند:
از کسانی بگو که نمیتوانند تحمل کنند یک ترک ایرانی نام ترکی داشته باشد .

بعد بنده برایشان ده ها نام تورکی روی بچه ها و کارخانجات دولتی و غیردولتی و مغازه های می آورم پاسخ می دهند:
اسامی اشخاص محدود هستند و اسامی اماکن مربوط به قبل از سال 85

یعنی تا پیش از این یک نام را تحمل نمی کردند بعد مثل اینکه متوجه شدند که چرا یک نام را تحمل می کنند!!اما نام زیاد تحمل نمی کنند باید کم باشد!!...خب شما بفرمایید من چه بگویم؟خواستم پاسخ بدهم که بله من بچه های بسیار کوچک کمتر از 5 ساله دیدم نام تورکی دارند اما واقعا چنین بحثی بچگانه نیست؟
یا می گویند:
تحریف و تحقیر تلخ است
شما تنها تحقیقات یک فرد که اتفاقا ایرانی هم است را برنمی تابید حال بیاندیش جعلیات و تحریف و تحقیر ها از طرف تشکیلات و رژیم پهلوی و وزارت ارشاد و صدا و سیما و... اجرا شود چه میشود ؟

این جمله ی ایشان با خودش تناقض دارد!یعنی آن جا که در پاسخ من می گویند تحقیر و تحریف تلخ است یعنی در واقع قول کرده اند نوشته های آقای پورپیرار جعلی است اما جمله ی بعدی ایشان محقق می شوند!حالا من چه بگویم؟بگویم مگر شما پژوهش های آقای کسروی را برتافتید؟من کی گفتم آقایپورپیرار با مدرک دیپلم تحقیق نکنند؟ولی به زور که نمی توانم بپذیرم.
یا مثلا از طرفی هیچ کدام از منابع غربی را نمی پذیرند بعد خودشان از "نشریه ی اشپیگل"منبع می دهند!همه ی منابع تاریخی را ماسون ها درست کرده اند((خدا برخی از این توده ای ها را لعنت کند که این میکروب توهم توطئه را در میان ما ایرانیان انداختند!))اما نشریه ی اشپیکل نه برای ماسون ها نیست چون آن چیزی را نوشته است که من می خواهم.
خالا از ایشان بگذریم شما حتی این کار را هم نکردید.شما تنها و تنها با عرض پوژش قصد کل کل کردن دارید.وقتی برای بار چندم یک سری واژه های تمسخرآمیز را تکرار کردید بنده هم تصمیم گرفتم یک سوزن به شما بزنم که دیدم گویا این سوزن شدیدا درد آور بود که 6 خط آن هم با خط هایلایت شده جوابیه برایم نوشتید و بنده را با هیتلر قیاس کردید و فکر کردم شانس آوردم فضامجازی بود وگرنه اگر فضا حقیقی بود فکر کنم باید از آن فضا یک راست راهی بیمارستان می شدم!
سال نو شما هم مبارک
آقایان آتیلا وعباس فتحی و....بقیه مبارزین خط مقدم اینترنتی کاربر گرامی مهرپویا در کمال شهامت ازهمه شما عذر خواهی کرد عملی نه تنها هیچی از ارزش اون کم نکرد بلکه بهش اضافه نمود کار آقای مهرپویا کرده بود فقط یک عکس العمل درمقابل عمل بود بگذریم .... امیداورم تمام دوستان که به همه کس وهمه جیز اعتراض دارند وبرخی ازدوستان مورد لطافت خود قرار میدهند
بعضی چیزها را ازبعضی ها یاد بگیرند این آخرین کامنت من درسال 2570 یا 1390می باشد چون فرهنگ اصیل والای ایرانی وباستانی خودمان این اجازه بما نمیده حتی دشمنان خودمان دراین سال تحویلی از خود رنجیده کنیم حال که شما همه دوستان وهموطنان من هستید
زندگی نامه کوروش بزرگ
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک