رسته‌ها
زندگی نامه کوروش بزرگ
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 359 رای
نویسنده:
درباره:
کوروش کبیر
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 359 رای
بخشی از پیشگفتار این نسک:
بایسته است که هر ایرانی میهندوست نَسکِ (کتابِ) زندگینامهِ کوروش بزرگ را بخواند تا در کنار یادگیریِ آموزش های فرخویی (اخلاقی) از این رادمرد بُزرگ، هُنر مُبارزه در زندگی را نیز در آموزشگاهِ این بُزرگترین نابغهِ رزمی جهان بیاموزد که چگونه از راه بکارگیری شگردهایِ هوشمندانه و وَدایش های (تصمیم هایِ) خَرَدمندانه و بجا با کمترین هزینه بر گرفتاریهای زندگی روزمره اش چیره گردد.
باهمهِ ویژگی هایِ فرخوییِ (اخلاقی) ستایش انگیزی که کوروش داشت، او یک پدیدهِ جُدابافته ( استثنایی) از مردم ایران نبود، او بازده و دست پروردهِ یک آیین و فرهنگِ آدمساز بود که به جان مردم، هاگ هایِ آدمی (حقوق بشر) و هاگِ (حق) آزادی شان ارج میگُذاشت، همان آیینی که امروز شوربختانه به فراموشی سپرده شده است. در درونِ هر ایرانی میهندوست یک کوروش با همهِ نیکی ها و آزادگیش نهفته است که میتواند از درون او برخیزد و نمایان شود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
673
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
ghalam1356
ghalam1356
1390/06/01

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی زندگی نامه کوروش بزرگ

تعداد دیدگاه‌ها:
879
در شهر جار میزدند
پیامبری ظهور کرده است
شخصی پرسید : آیا دهان دارد ؟
گفتند : آری
گفت : او هم برای خوردن آمده است .
کوروش هم از این قاعده مستثنی نیست ای بشرهای 2 پا .
(مایة تأسف آن است که از نوشته‌های هرودوت و گزنوفون نمی‌توانیم اوصاف و شمایل وی(کوروش) را طوری ترسیم کنیم که قابل اعتقاد باشد. مورخ اول، تاریخ وی را با بسیاری داستانهای خرافی درهم‌آمیخته، و دومی کتاب خود کوروپایدیا (=تربیت کوروش) را همچون رساله‌ای در فنون جنگ نوشته، و در ضمن آن خطابه‌ای در تربیت و فلسفه آورده است؛ گزنوفون چندین بار در نوشتة خود کوروش را با سقراط اشتباه کرده و احوال آن دو را با هم آمیخته است. چون این داستانها را کنار بگذاریم، از کوروش جز شبح فریبنده‌ای باقی نمی‌ماند. آنچه به یقین می‌توان گفت این است که کوروش زیبا و خوش‌اندام بوده، و ...)...:

ویل دورانت پیش از این مطلبی که شما به طور ناقص نقل قول کرده اید (انجایی که به مذاقتان خوش می اید ) می نویسد :کوروش یکی از کسانی بود که گویا برای فرمانروایی آفریده شده‌اند و، به گفتة امرسن، همة مردم از تاجگذاری ایشان شاد می‌شوند. روح شاهانه داشت و شاهانه به کار برمی‌خاست
در ادارة امور به همان گونه شایستگی داشت که درکشور گشاییهای حیرت‌انگیز خود؛با شکست‌خوردگان به بزرگواری رفتار می‌کردو نسبت به دشمنان سابق خود مهربانی می‌کرد. پس،مایة شگفتی نیست که یونانیان دربارة وی داستانهای بیشمار نوشته و او را بزرگترین پهلوان جهان، پیش از اسکندر،دانسته باشند.
همچنین در ادامه نقل قول بالایی و پیش از نقل قول پایینی مینویسد:آنچه به یقین می‌توان گفت این است که کوروش زیبا و خوش‌اندام بوده، چه پارسیان تا آخرین روزهای دورة هنر باستانی خویش به وی همچون نمونة زیبایی اندام می‌نگریسته‌اند؛ دیگر اینکه وی مؤسس سلسلة هخامنشی یا سلسلة «شاهان بزرگ» است،که در نامدارترین دورة تاریخ ایران بر آن سرزمین سلطنت می‌کرده‌اند؛ادامه در نقل قول پایین:
((....دیگر آنکه کوروش سربازان مادی و پارسی را چنان منظم ساخت که به صورت قشون شکست‌ناپذیری درآمد؛ن بر ساردیس و بابل مسلط شد؛ و فرمانروایی اقوام سامی را بر باختر آسیا چنان پایان داد که، تا هزار سال پس از آن، دیگر نتوانستند دولت و حکومتی بسازند؛)) تاریخ تمدن ویل دورانت ج اول فصل سیزدهم ص 408

سپس در ادامه مینویسد:تمام کشورهایی را که قبل از وی در تحت تسلط آشور و بابل و لیدیا و آسیای صغیر بود ضمیمة پارس ساخت، و از مجموع آنها یک دولت شاهنشانی و امپراطوری ایجاد کرد که بزرگترین سازمان سیاسی قبل از دولت روم قدیم، و یکی از خوش اداره‌ترین دولتهای همة دوره‌های تاریخی به شمار می‌رود.
حال نتیجه گیری شما:
حال توجه کنیدچرا انها نتوانستند تاهزار سال دولت وحکومت بسازند ؟ عواملی که میتواند که میتواند یک ملت رادر انزمان از تشکیل حکومت باز دارد کمی جمعیت و از بین رفتن منابع مالی وشهر ها و پراکندگی جمعیت است . و این کار اتفاق نمی افتد مگر به علت قتل و عام و غارت و ویرانگری.
پس کوروش با ملل مغلوب مهربان نبود بلکه انها را نسل کشی هم میکرد .

علاوه بر اینکه مطالب را به طور ناقص نقل قول میکنی بلکه نتیجه ای ناقص تر از این مطالب ناقص میگیری .البته برای رسیدن به چنین نتیجه ای باید به ناچار قسمت هایی را حذف کرد تا بتوان مطلب مورد نظر را به ذهن مخاطب القا نمود
دوست عزیز نتیجه گیری در مورد تاریخ یک ملت چیزی نیست که شما بخواهید با چاشنی تعصبات قومی انرا سیاه یا سفید نشان بدهید همانطوری که بدی ها و زشتی های تاریخ را میبینی و برای ما بازگو میکنی (که جای تشکر دارد) خوبی ها و زیبایی های ان را هم ببین نه اینکه بخواهی کوروش را جنایت کار خونخوار جلوه دهی و از سوی دیگر از ویکی پدیا برای پاک کردن دامن اتیلا از جنایت کپی پست کنی
اقای اتیلا یادم است چند صفحه پیش درمورد ویل دورانت گفته بودید
چرا تمام منابع تاریخ جعلی به چند نفر ختم میشود که دو مشخصه بارز داشتند 1 از اعضای ماسون بودند 2 یهودی بودند برمیگردد؟
و دیگران و اغلب به عنوان محقق فقط تحقیقات اینها را نقل قول کرده اند و متاخرها مانند ویل دورانت نیز ندانسته به این سلسله اسناد
استناد کرده اند.

اما برای من جالب است که در چندکامنت اخیرتان از این نویسنده ی پیرو ماسون نقل قول کرده اید(گویا به یکباره به این نتیجه رسیده اید که با وجود استناد به اسناد ماسونی حقایقی هم گفته است)
-سیاست او در تبلیغ خود برای نفوذ در قلب مردم.((بر اصل اول حکومت کردن بر مردم آگاهی داشت و می‌دانست که دین از دولت نیرومندتر است. تاریخ تمدن ویل دورانت ج اول فصل سیزدهم ص 408))

ویل دورانت به طور کامل (برخلاف نقل قول ناقص شما) اینگونه میگوید: ((به آزادی عقیدة دینی و عبادت معتقد بود؛ این خود می‌رساند که بر اصل اول حکومت کردن بر مردم آگاهی داشت و می‌دانست که دین از دولت نیرومندتر است. به همین جهت است که وی هرگز شهرها را غارت نمی‌کرد و معابد را ویران نمی‌ساخت، بلکه نسبت به خدایان ملل مغلوب به چشم احترام می‌نگریست و برای نگاهداری پرستشگاهها و آرامگاههای ‌خدایان، از خود، کمک مالی نیز می‌کرد.))
سلام دوستان عزیز .
قسمت اول بررسی کوروش و منشور وی
در مورد خوش نام ترین شاه خاخام منش ها باید گفت که چون کوروش سیاست باز بود و از روحانیان دینی که در ان زمان در میان مردم محبوبیت داشتند به خوبی استفاده کرد و توانست حکومتش را گسترش دهد و با استفاده از معتقدات مذهبی انزمان مانند اهورامزدا توانسته بود خود را خوشنام معرفی کند. و چون خودش را برگزیده خدا و نماینده خدا معرفی میکرد و مردم نسبت به خدایان احترام و اعتقاد داشتند براحتی میتوانست جنایات خویش را دستور خدا جلوه دهد تا ملت ها اعتراضی نداشته باشند . همچنین قسمتی از خوشنامی او مربوط به اشتباه تاریخ نویسان که او را با اشخاصی همچون سقراط اشتباه گرفته بودند ناشی میشود .
به طور خلاصه عوامل خوش نامی کوروش را چنین میتوان گفت .
1-سیاست او در تبلیغ خود برای نفوذ در قلب مردم .(( بر اصل اول حکومت کردن بر مردم آگاهی داشت و می‌دانست که دین از دولت نیرومندتر است. تاریخ تمدن ویل دورانت ج اول فصل سیزدهم ص 408))
2- تبلیغ روحانیون دینی انزمان که در خدمت کوروش بودند
3- استفاده کوروش از معتقدات دینی و معرفی خود به عنوان نماینده و برگزیده خدایان وسواستفاده از عقاید مردم و احترام به انها هرچند در ظاهر .
4 –چون کوروش بیشتر حکومت خود را درجنگ گذرانده بود اعمال وحشیانه و جنایات کوروش به پای فتوحات و جنگها و انچه لاجرم در جنگ اتفاق می افتد نوشته شده است . در حالی که کوروش به سی و چند کشور تجاوز و حمله کرده بود .
5 – اشتباه تاریخ نویسان که گاهگاهی اورا با سقزاط اشتباه گرفته اند و نیک نامی سقراط را به حساب او نوشته اند .
6 – چون کوروش پیوسته در جنگ و خونریزی بود و به سرباز نیاز داشت فرصت و موقعیت انجام جنایت در داخل مرزهای او به حداقل میرسید.
7 – بزرگواری و کرم میکرد حال خصلت وی بوده یا سیاستش نمیتوان مشخص کرد .
به موارد زیر کاملا دقت فرمایید .
((مایة تأسف آن است که از نوشته‌های هرودوت و گزنوفون نمی‌توانیم اوصاف و شمایل وی(کوروش) را طوری ترسیم کنیم که قابل اعتقاد باشد. مورخ اول، تاریخ وی را با بسیاری داستانهای خرافی درهم‌آمیخته، و دومی کتاب خود کوروپایدیا (=تربیت کوروش) را همچون رساله‌ای در فنون جنگ نوشته، و در ضمن آن خطابه‌ای در تربیت و فلسفه آورده است؛ گزنوفون چندین بار در نوشتة خود کوروش را با سقراط اشتباه کرده و احوال آن دو را با هم آمیخته است. چون این داستانها را کنار بگذاریم، از کوروش جز شبح فریبنده‌ای باقی نمی‌ماند. آنچه به یقین می‌توان گفت این است که کوروش زیبا و خوش‌اندام بوده، و ...))تاریخ تمدن ویل دورانت ج اول فصل سیزدهم ص 408
ودر ادامه در همان صفحه منویسد ((....دیگر آنکه کوروش سربازان مادی و پارسی را چنان منظم ساخت که به صورت قشون شکست‌ناپذیری درآمد؛ن بر ساردیس و بابل مسلط شد؛ و فرمانروایی اقوام سامی را بر باختر آسیا چنان پایان داد که، تا هزار سال پس از آن، دیگر نتوانستند دولت و حکومتی بسازند؛)) تاریخ تمدن ویل دورانت ج اول فصل سیزدهم ص 408
حال توجه کنید چرا انها نتوانستند تاهزار سال دولت وحکومت بسازند ؟ عواملی که میتواند که میتواند یک ملت رادر انزمان از تشکیل حکومت باز دارد کمی جمعیت و از بین رفتن منابع مالی وشهر ها و پراکندگی جمعیت است . و این کار اتفاق نمی افتد مگر به علت قتل و عام و غارت و ویرانگری .
پس کوروش با ملل مغلوب مهربان نبود بلکه انها را نسل کشی هم میکرد .
ادامه دارد .
منتظر قسمت دوم باشید
اگر توبیندیشی زمینهای که داریوش شاه دارد چقدراست پس به پیکر ه های بنگر که تخت به (دوش) میبرند
داریوش سنگ نوشت نقش رستم
دوست عزیز تما م حرف من این است بخاطر پیچیدگی این نوع هزوارشن الگویی مستقل هنوز به ترجمه ای دقیق و مستند شکل نگرفته است وهنوز تحقیقات دراین مورد ادامه دارد
واگه بخوا هم یک الگو زبانی مثال بزنم می توانید یک جمله سه کلمهای انگلیسی در نظربگیرید که با عوض شدن یک کلمه(at) معنی آن در زبان انگلیسی شاخه آمریکایی یک چیز میشود
ودرشاخه نیوزلندی یک چیزمی شود وهمین طور در همین زبان ترکی هر واژه بسه به نوع گویش ولهجه در ترکیب جمله معنای متفاوت میدهد حالاینکه این زبانها یک مرجع دارند ودراین مورد خاص نمی توان به یک ترجمه خاص که ا زروی هم کپی شده ا ند اکتفا کرد البته این موضوع رامی توان به تمام نویسه های باستانی ازقبیل مصری وهندی وغیره تعمیم داد وحال اگرمابخواهیم با ذربین تحریف جلوبرویم این امکان بروی تمام متونهای باستانی بازتاکید میکنم در تمام متون دچار توهم شویم وجود داره چون در داز مدت دست کسانی که اقدام به تحریف تاریخ با هر انگیزه رو خواهدشد
پاینده باشی
پاینده باشی
پزکزاسپ مشاور و معتمد نزدیک کمبوجیه بود. شاه از او پرسید نظر مردم نسبت به من چیست؟ گفت نظرشان اینست که شما زیاد شراب می خورید. شاه با خشم گفت چون شراب زیاد می خورم شعورم را از دست داده ام؟ پس تعاریفی که از من می کردند راست نبوده است؟ حال پسرت را که در دالان ایستاده بنگر، اگر من با این تیر، درست میان قلب اورا هدف ساختم، معلوم خواهد شد که حرف مردم اساسی ندارد و اگر تیرم به خطا رفت، آن وقت تصدیق می کنم که حق با مردم است و من دیوانه هستم. با این حرف کمان خود را تمام کشید و تیر را به طفل زد که در همانجا افتاد و مرد. بعد شاه دستور داد بدن کودک را شکافتند و زخم را امتحان کردند و چون معلوم شد که تیر در قلب داخل شده است. شاه بسی خوشحالی کرد و خنده کنان به پدر گفت: آشکارا می بینی که من دیوانه نیستم، بلکه این مردمند که شعورشان را از دست داده اند و از تو می پرسم که بگویی آیا هرگز دیده ای که یک آدم فانی، بهتر از این تیری به هدف زده باشد. تاریخ هرودوت – ترجمه مازندرانی ص 212- 210
سلام دوست عزیز
در صفحات قبل ( سه چهار ماه پیش ) زیر همین کتاب در مورد خط ساسانی و هخامنشی و هزوارش ها بحث شده و اینکه میتوان این خط را به هرزبانی که دلت میخواد بخوانی ولی اگر متن کامل کتیبه و سایر منابع را بخوانی خواهی دید که این جنایت ها اتفاق افتاده و انسانیت حکم میکند که همیشه جنایت و تحقیر و قتل عام و... را محکوم کرد .
به مطالب زیر نیز دقت فرمایید .
داریوش(486 – 522 قبل از میلاد)پسر ویشتاسب یکی از شاهان هخامنشی سلطنت خود را با خونریزی آغاز نمود. بابلیان علیه داریوش قیام کردند. داریوش پس از محاصره طولانی بابل را تصرف کردو فرمان داد تا سه هزار نفر از بزرگان بابلی را بدار آویزند تا مایه عبرت دیگران شود.ویل دورانت ج 1 ص 521
داریوش در کتیبه بیستون چنین می گوید:فرَوَرتیش دستگیر شد واو را نزد من آوردند. گوشها بینی و زبان اورا بریدم وچشمهای اورا در آوردم. و اورا در دربار من غل و زنجیر کردند تا همه مردم اورا ببینند، بعدا ً اورا به همدان بردم به دار آویختم. تاریخ تمدن ویل دورانت ج 1 ص549
خشایار شاه(466 – 486 قبل از میلاد) پی سی یوس فردی از اهالی لیدیه( غرب ترکیه امروزی) به خشایارشاه در لشکر کشی به یونان کمک فراوان کرد. از شاه تقاضا کرد ، چهار فرزند من در سپاه تو هستند پسر بزرگ را نبر تا من کسی را داشته باشم. شاه گفت مهمان نوازیت و کمکت به سپاه جان ترا نجات می دهد اما به خاطر این جسارتت یکی از فرزندانت اعدام می شود
شاه دستور داد یکی از پسرهایش را شقه کردند و دو شقه را روی زمین انداختند به دستورشاه از بین دو بدن شقه شده رد شدند. .....
ایران باستان، حسن پیرنیا ج3 ص721
ملکه – همسر خشایار شاه – به قراولان دستور داد تا پستانهاو گوشها وبینی همسر برادر شاه را ببرند . برادر شاه و پسرانش به قصد انتقام به سمت کاخ رفتند. توسط قراولان شاه کشته شدند .
ده روز تمام سرباز را بر چهار میخ کشیدند و چشمانش را بیرون آوردند. آن اندازه سرب گداخته در گوشهای او ریختند تا مرد......... تاریخ تمدن ویل دورانت ج 1 ص552
کمبوجیه پسر کوروش مصر را فتح کرد. معابد را از بین برد، بتها را سوزاند. فرمان داد جسد آخرین فرعون را از تابوت خارج کرده شلاق زدند سپس با سیخ سوراخ کردند. جسد از بین نرفت دستور داد مومیایی را آتش زدند.
کمبوجیه دستور داد 12000 نفر از بزرگان ایران را زنده بگور کنند. وی برادر و همسرش را بقتل رساند .تاریخ تمدن ویل دورانت ج 1 ص52
سلام دوست عزیز
در صفحات قبل ( سه چهار ماه پیش ) زیر همین کتاب در مورد خط ساسانی و هخامنشی و هزوارش ها بحث شده و اینکه میتوان این خط را به هرزبانی که دلت میخواد بخوانی ولی اگر متن کامل کتیبه و سایر منابع را بخوانی خواهی دید که این جنایت ها اتفاق افتاده و انسانیت حکم میکند که همیشه جنایت و تحقیر و قتل عام و... را محکوم کرد .
به مطالب زیر نیز دقت فرمایید .
داریوش(486 – 522 قبل از میلاد)پسر ویشتاسب یکی از شاهان هخامنشی سلطنت خود را با خونریزی آغاز نمود. بابلیان علیه داریوش قیام کردند. داریوش پس از محاصره طولانی بابل را تصرف کردو فرمان داد تا سه هزار نفر از بزرگان بابلی را بدار آویزند تا مایه عبرت دیگران شود.ویل دورانت ج 1 ص 521
داریوش در کتیبه بیستون چنین می گوید:فرَوَرتیش دستگیر شد واو را نزد من آوردند. گوشها بینی و زبان اورا بریدم وچشمهای اورا در آوردم. و اورا در دربار من غل و زنجیر کردند تا همه مردم اورا ببینند، بعدا ً اورا به همدان بردم به دار آویختم. تاریخ تمدن ویل دورانت ج 1 ص549
خشایار شاه(466 – 486 قبل از میلاد) پی سی یوس فردی از اهالی لیدیه( غرب ترکیه امروزی) به خشایارشاه در لشکر کشی به یونان کمک فراوان کرد. از شاه تقاضا کرد ، چهار فرزند من در سپاه تو هستند پسر بزرگ را نبر تا من کسی را داشته باشم. شاه گفت مهمان نوازیت و کمکت به سپاه جان ترا نجات می دهد اما به خاطر این جسارتت یکی از فرزندانت اعدام می شود
شاه دستور داد یکی از پسرهایش را شقه کردند و دو شقه را روی زمین انداختند به دستورشاه از بین دو بدن شقه شده رد شدند. .....
ایران باستان، حسن پیرنیا ج3 ص721
ملکه – همسر خشایار شاه – به قراولان دستور داد تا پستانهاو گوشها وبینی همسر برادر شاه را ببرند . برادر شاه و پسرانش به قصد انتقام به سمت کاخ رفتند. توسط قراولان شاه کشته شدند .
ده روز تمام سرباز را بر چهار میخ کشیدند و چشمانش را بیرون آوردند. آن اندازه سرب گداخته در گوشهای او ریختند تا مرد......... تاریخ تمدن ویل دورانت ج 1 ص552
کمبوجیه پسر کوروش مصر را فتح کرد. معابد را از بین برد، بتها را سوزاند. فرمان داد جسد آخرین فرعون را از تابوت خارج کرده شلاق زدند سپس با سیخ سوراخ کردند. جسد از بین نرفت دستور داد مومیایی را آتش زدند.
کمبوجیه دستور داد 12000 نفر از بزرگان ایران را زنده بگور کنند. وی برادر و همسرش را بقتل رساند .تاریخ تمدن ویل دورانت ج 1 ص52
چهره کریه جنایت و وحشیگری را با هیچ ابی نمیتوان شست . قسمتهایی از بدترین اعمال ممکنه از یک انسان را نمیشه با دستکاری در معنی و توجیه پاک کرد .با این حساب بعدها در اب انداختن را اب دادن معنا خواهند کرد و گوش وبینی را بریدم را گوش و بینیشان را تمیز کردم و تیر در چشمش فرو بردم را چشمان زخمیان را درمان کردم معنی خواهند کرد . روی نوک تیز گذاشتم = جالای بالا نشاندم و همه ی آن ها را کشتیم و هیچ زنده ای بر جای نگذاشتیم = هیچ کس را نکشتیم و همه را زنده گذاشتیم و زبان او را بریدم = به او گوش دادم و...... بدین وسیله یک جنایتکار وحشی دامنش از هر گونه الودگی به دور خواهد شد و ایشان تاحد پیامبر تقدیس خواهد شد ولابد ادامه حقوق بشر را نیز پیدا خواهند کرد . البته من قبول دارم هرچیزی امکان پذیر است و شاید داریوش جزو فرشتگان بود که به زمین هبوط کرده است .
+
خدایا به ما بینش و بصیرتی ده که بتوانیم جنایت و وحشیگری را تشخیص دهیم و از جنایتکار حمایت نکنیم

دوست عزیز من بنده دوست ندارم بحث به انحراف کشیده شود پس به این خاطر این آخرین توضیح دراین مورد می باشد
ایرانیان و بومیان میان رودان در زمان ساسانی در میان رودان ووقتی متنی را برای مردم میان رودان می نوشتند که زبان آرامی داشتند برخی واژگان آرامی را نیز در نوشته شان به کار می بردند. مثلا، گوشت را لحما می نوشتند. کسانی پنداشته اند که مثلا لحما نوشته و گوشت می خوانده اند. این درست نیست. برای مردم آن منطقه زبان خودشان بهتر فهمیدنی بوده و از واژگان آنها نیز در نوشته استفاده می شده است. مثلا شما در قرآن وقتی «سری» می‌بینید که به زبان سریانی به معنای نهر است همین «سری» می خوانید نه اینکه سری نوشته باشید و نهر بخوانید.
امروز نیز ما در زبان ایرانی وقتی الفاظ انگلیسی یا فرانسه را به کار می بریم آن را به همان گونه می خوانیم که می نویسیم. مثلا وقتی «کمیته» می نویسیم آن را کمیته می خوانیم نه این که «انجمن» بخوانیم و کمیته نوشته باشیم.
نویسۀ پهلوی و نویسۀ اوستایی از ابداعات ایرانیان است. این که نوشته اند از نگارش ارامی گرفته بوده اند هیچ پژوهشی این را اثبات نکرده است. نگارش آرامی بعدها عربها گرفتند و همین نویسۀ عربی است که پس از تحولاتی به این شکل درآمده است که ما داریم.
خوشبختانه هم نویسۀ پهلوی و هم نویسۀ اوستایی برای ما مانده است
درمورد این نویسه پی یر لوکوک باید بگویم هنوز مرد تایید صدرصد دانشگاهای معتبر قرار نگرفته زیرا به دلیل پیچیده بودن این هزوارشن هنوز مطالعات ادامه دارد
زندگی نامه کوروش بزرگ
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک