رسته‌ها
زندگی نامه کوروش بزرگ
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 359 رای
نویسنده:
درباره:
کوروش کبیر
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 359 رای
بخشی از پیشگفتار این نسک:
بایسته است که هر ایرانی میهندوست نَسکِ (کتابِ) زندگینامهِ کوروش بزرگ را بخواند تا در کنار یادگیریِ آموزش های فرخویی (اخلاقی) از این رادمرد بُزرگ، هُنر مُبارزه در زندگی را نیز در آموزشگاهِ این بُزرگترین نابغهِ رزمی جهان بیاموزد که چگونه از راه بکارگیری شگردهایِ هوشمندانه و وَدایش های (تصمیم هایِ) خَرَدمندانه و بجا با کمترین هزینه بر گرفتاریهای زندگی روزمره اش چیره گردد.
باهمهِ ویژگی هایِ فرخوییِ (اخلاقی) ستایش انگیزی که کوروش داشت، او یک پدیدهِ جُدابافته ( استثنایی) از مردم ایران نبود، او بازده و دست پروردهِ یک آیین و فرهنگِ آدمساز بود که به جان مردم، هاگ هایِ آدمی (حقوق بشر) و هاگِ (حق) آزادی شان ارج میگُذاشت، همان آیینی که امروز شوربختانه به فراموشی سپرده شده است. در درونِ هر ایرانی میهندوست یک کوروش با همهِ نیکی ها و آزادگیش نهفته است که میتواند از درون او برخیزد و نمایان شود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
673
تعداد دسترسی:
39231
آپلود شده توسط:
ghalam1356
ghalam1356
1390/06/01

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی زندگی نامه کوروش بزرگ

تعداد دیدگاه‌ها:
879
احساسات نژاد پرستی و افراطی از خود جمله (اریا که نفرین شده هم هست ) مشهود است . شما به هموطنانتان در کشور خودتان احترام بگذارید بعد از همنژادان ترکها در سایر کشور ها حمایت کنید .
دوست عزیز وقتی واقعیت این است که این کلمه نفرین شده است( مثلا جنگ جهانی دوم با 52میلیون کشته و انهمه خرابی و اوارگی و فجایع بیشمار ثمره همین تفکر ار یایی هیتلر است و همه اندیشمندان باوجدان اروپا این کلمه را نفرین شده میخوانند . )
وهمچنین قومی به نام اریا در جهان وجود نداشته و ساختگی است . من چطور هموطنان عزیزم را ار یا بخوانم ؟
همه هموطنان از هر قوم و تباری که باشند محترم و فهیم و عزیز و گرامی هستند ولی مطمئنا ار یا نیستند . چون این نام را جدیدا بعضی ها برای نتیجه گیری بهتر و هموار کردن راه رسیدن به طرحهای بزرگشان ایجاد کرده اند و بر روی هموطنان عزیز و محترم ایرانی گذاشته اند . .
..
و همیشه به یاد داشته باشید که ایران مساوی است با تمام ساکنان ان اعم از ترک و فارس و کرد و عرب و بلوچ و ....
وبه یاد داشته باشید که همه ایرانیان فهیم دیر یا زود به جعلی بودن اریا پی خواهند برد .
ناصر پورپیرار جزء معدود محققین عرصه ی تاریخ ایران است که به صورت مستقل - و نه با تکیه بر نوشته های مستشرقین!!!* - به تحقیق در مورد تاریخ ایران پرداخته و حاصل زحمات خود را در سلسله کتاب های تاملی در بنیان تاریخ ایران جمع آوری کرده. ایشان خود در مقدمه ی کتاب اول خود در باره ی انگیزه ی نگارش کتابش می گوید:
« اینک که بر تاریخ و بر جهان آشکار می شود که مردم ایران، علی رغم موانع ادواری، به راه مستقل و مترقی خود می روند و معلوم است که جز با اتحاد رسمی، آزاد و ملی، آرامش و آینده ای در کار نخواهد بود، این قلم؛ خود را موظف می داند، آنچه را که سالیان درازی در باره ی بنیان تاریخ ایران؛ در ذهن داشته، منظم کند و بر کاغذ آورد. »
وی در باره ی اهدافی که کتاب های او در بر دارند اضافه می کند:
« این بررسی، تاریخ ایران را تاریخ پارس و پارسیان نمی داند و می کوشد حیات دیرینه ی اقوام گوناگون ساکن این نجد - و نه تسلط بیگانگانی را که شیوه ی عقب مانده ی شاهنشاهی را بنیان گذاردند - اساس و آغاز هویت ملی ایران قرار دهد و از این راه دِین خود را به هموار کردن زمینه ی وحدت ملی ادا کند. »
ایشان پس از معرفی کتاب ها و دوران تاریخی مربوط به هر کتاب و تبیین دید گاه هایش که « سازشی با آثار مورخین رسمی و آشنای کنونی ندارد » اضافه کرده است:
« عقیده دارم، آنچه را که دیگران در باره ی تاریخ تاریخ ما نوشته اند، جز معدودی از تحقیقات دو سه دهه ی اخیر، ذیلی بر یکدیگر است که مبنای نادرست « آریا باوری » و مبداء انگاری هخامنشیان را تبلیغ می کند. مورخین کم شمار خودی نیز، کنکاشی در بنیان تاریخ ایران نداشته، نزدیک به تمامی آنان؛ قلم را به گونه ای گردانده اند، تا خوراک سفره ی هیاهویی شود که تخت جمشید را مرکز جهان فرض می کرده است. »
وی در باره ی اسلوب تحقیقاتش می افزاید: « تذکر دهم که گستردگی مداخل نو در این مجموعه، ادغام آن ها در یکدیگر را ناممکن می کند.» و سپس جهت ممانعت از هرگونه سوء استفاده از مطالب کتابش بیان می کند:
« در عین حال هیچ بخشی از این کتاب، نباید و نمی تواند دست آویز تصورات کسانی شود که با « پان »ِ خود سرگرم اند: « پان ترک ها »، « پان ایران ها »، « پان کرد ها »، « پان عرب ها »، « پان اسلام ها » و « پان » های دیگری که در روند رو به پیش ملی و حتی بین المللی، فقط موجب آشوب بوده اند و بس. »
وی مخالفین خود را معرفی کرده و پیش بینی می کند: « سلطنت پرستان، ناسیونالیست های حماسه دوست و مورخین نان خور امپراطوری ناپیدای کوروش**، این کتاب را لعن خواهند کرد. » و ادامه می دهد: « مولف، که هراسی از کوتاه شدن نان و هستی خود ندارد، باور های دیگر را به تاملی شایسته می خواند، که غوغا و هیاهو، حاصل و بری برای هیچ کس به بار نمی آورد.»
***
قصد من از نوشتن این مطلب، این است که فحش دهندگان به پورپیرار را متذکر شوم، که لا اقل یک بار - حتی با دیدی انتقادی - نگاهی به کتاب هایش بیاندازند.
----------------------------------------------------------------------------------
*- به قول مرحوم جلال آل احمد، در رساله ی غرب زدگی: من نمی دانم این مستشرقی هم از کِی شده شغل!!!
**- پور پیرار در پاورقی مقدمه اش چنین نوشته: « زمانی بخشی از این کتاب را برای صاحب نامی، که چند کتاب از ترجمه و تالیف در باره ی هخامنشیان دارد، باز می گفتم، بر آشفت و در حضور کسانی گفت: بس کن آقا، ما از این راه نا می خوریم » !
دوست عزیز هرکسی در یک رشته خاصی تخصص داره و نمیشه گفت کسی که سمینار داده یا فلان مقاله رو داده و... آدم با سوادیه و کسی که در مورد تاریخ خونده آدم بی سوادیه . سواد اینه که هر کسی در هر رشته ای که علاقه داره یا تخصص داره بهترین باشه نه این که کسی که مهندسه ( مانند دکتر ا...) آدم باسوادیه و کسی که تاریخ خونده آدم بی سوادیه . همه رشته در جای خود بهترین رشته هستند حتی رشته ای مانند زه کشی و آبیاری .

واردن اینها رو قبول دارم ولی تازگی ها یک عده پیدا شده اندکه هم تاریخ دانند ،هم جامعه شناس ،هم پرفسور ،هم امیر سرلشکر و هم تحلیلگر.
در ظما واردن من قبل از اینکه یک مهندس باشم ،یک کشاورز هستم و تمامی رشته ها ارزشمندند.
ctr2006می دونم چی می گی ولی وقتی آدم این حرف ها رو زیادبررسی می کنه به جاهای باریکتر می کشه و مثل اون سفرنامه ناصر خسرو میشه که می گه:
آنجا را فراشان دانند با چوب دستهایشان.
پس بیخیال.:D
سواد به اینه که وقتی داری با دوتا مهندس خارجی صحبت می کنی کم نیاری و تو دست بالا رو داشته باشی.
سواد به اینه که به خودت افتخار کنی بگی من فلان خط انتقال رو طراحی کردم.
سواد به اینکه بگی من فلان مقاله رو در فلان سمینار دادم.
سواد به اینکه بگی من فلان قطعه رو طراحی کردم.
سواد به اینه که بگی من مهندس طراح فلان کارخانه بودم.

دوست عزیز هرکسی در یک رشته خاصی تخصص داره و نمیشه گفت کسی که سمینار داده یا فلان مقاله رو داده و... آدم با سوادیه و کسی که در مورد تاریخ خونده آدم بی سوادیه . سواد اینه که هر کسی در هر رشته ای که علاقه داره یا تخصص داره بهترین باشه نه این که کسی که مهندسه ( مانند دکتر ا...) آدم باسوادیه و کسی که تاریخ خونده آدم بی سوادیه . همه رشته در جای خود بهترین رشته هستند حتی رشته ای مانند زه کشی و آبیاری .
ادامه می دهم
و سواد به این است که اگر از کتابی انتقاد می کنیم لا اقل برای یک دفعه آن کتاب را خوانده باشیم، نه اینکه حرف های دیگران را که عمدتا دروغ اند بلغور کنیم.
و سواد به این است که با خواندن مطلبی، و مقایسه اش با مطلب دیگری که در مقابلش است، و تحلیل هردو در دایره ای منطقی - و نه تعصبی - بتوانیم تشخیص دهیم که کدامش راست است و کدامش دروغ.
و سواد به این است که اگر به کسی فحش هم می دهیم لا اقل بشناسیمش.
و سواد به این است که نبینیم چه کسی می گوید، بلکه بشنویم چه می گوید.

ایناریم که شما گفتین نشانه هایه آدم عاقله نه آدم با سواد
به امید یکی شدن;-)
ctr2006جان قبول دارم عقب هستیم اما هر کشور دیگری جای ایران عزیز ما بود ، با این همه فشار و بدبختی و فلاکتیکه تا بحال کشیده حتما از آفریقای شمالی هم عقبتر بودیم.

دوست عزیزم موافق نیستم در دنیای معاصر اکثر این فلاکت هایی را که کشیده ایم و می کشیدم به خاطر عملکرد خودمان بوده است
کشورهای آفریقای شمالی نه نفت درستی دارند نه گاز نه دریای مازنداران و خلیج فارس نه کوهستان های زاگرس و البرز و نه دشت ها و کویر ما و نه جمعیت جوان ما و نه آثار تاریخی زیاد ما و.............
اما هم آزاد ترند و اگر شرایط را در نظر بگیریم موفق تر
همه ایران هم تهران و تبریز و اصفهان و شیراز و مشهد نیست توی ایران مناطق بسیار بسیار زیادی وجود دارد که تفاوت زیادی با زاغه نشین های شمال آفریقا ندارد البته وضعیت ما بهتر از جاهایی مثل سومالی است و علت اصلی فلاکت سومالی عملکرد خود ملتش است
موفق باشی
سواد به اینه که وقتی داری با دوتا مهندس خارجی صحبت می کنی کم نیاری و تو دست بالا رو داشته باشی.
سواد به اینه که به خودت افتخار کنی بگی من فلان خط انتقال رو طراحی کردم.
سواد به اینکه بگی من فلان مقاله رو در فلان سمینار دادم.
سواد به اینکه بگی من فلان قطعه رو طراحی کردم.
سواد به اینه که بگی من مهندس طراح فلان کارخانه بودم.

ادامه می دهم
و سواد به این است که اگر از کتابی انتقاد می کنیم لا اقل برای یک دفعه آن کتاب را خوانده باشیم، نه اینکه حرف های دیگران را که عمدتا دروغ اند بلغور کنیم.
و سواد به این است که با خواندن مطلبی، و مقایسه اش با مطلب دیگری که در مقابلش است، و تحلیل هردو در دایره ای منطقی - و نه تعصبی - بتوانیم تشخیص دهیم که کدامش راست است و کدامش دروغ.
و سواد به این است که اگر به کسی فحش هم می دهیم لا اقل بشناسیمش.
و سواد به این است که نبینیم چه کسی می گوید، بلکه بشنویم چه می گوید.
***
قابل توجه کسانی که خود را علامه ی دهر می دانند و هرکسی که بر خلاف میل و توهماتشان حرف زد را بی سواد، بی فرهنگ و بی ریشه می نامند.

ctr2006جان قبول دارم عقب هستیم اما هر کشور دیگری جای ایران عزیز ما بود ، با این همه فشار و بدبختی و فلاکتیکه تا بحال کشیده حتما از آفریقای شمالی هم عقبتر بودیم.
دوستان از قدیم گفتند صدای دهل از دور خوش است ،ای کاش می شد و فقط یکبار به این کشورها سفر می کردید و وضیعتشون رو می دیدید ،چون به غیر از این راه دیگه ای وجود نداره.

باهات موافق هستم البته ایمجا شعار زیاد می دهند شعارهایی که به هیچ نمی ارزد و اطلاعاتی پر از تحریف و تخریب را به مخاطب خود می دهند
من به کشورهای خارجی سفر نکرده ام اما توانسته ام آمارهای مستند زیادی را پیدا کنم بر خلاف بسیاری بزرگ نمایی های اخبار داخلی و حتی احساس های ملی گرایانه و گاهی نژاد پرستانه ایرانی نسبت به دیگر ملت ها می دانیم ما بسیار بسیار عقب هستیم
و گفته مهم را یاد اوری می کنم قبلا تمدن بزرگی داشتیم ولی از فضل پدر تو را چه حاصل؟
و این گفته که داشتیم داشتیم حساب نیست، داریم داریم حساب هست
شاد باشی دوست گرامی
تو همه خاطره هامون
حق دشمن مرده باده
حتی راه دشمنی رو
هیشکی یادمون نداده

با این موافقم 000000000جان
زندگی نامه کوروش بزرگ
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک