رسته‌ها
زندگی نامه کوروش بزرگ
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 329 رای
نویسنده:
درباره:
کوروش کبیر
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 329 رای
بخشی از پیشگفتار این نسک:
بایسته است که هر ایرانی میهندوست نَسکِ (کتابِ) زندگینامهِ کوروش بزرگ را بخواند تا در کنار یادگیریِ آموزش های فرخویی (اخلاقی) از این رادمرد بُزرگ، هُنر مُبارزه در زندگی را نیز در آموزشگاهِ این بُزرگترین نابغهِ رزمی جهان بیاموزد که چگونه از راه بکارگیری شگردهایِ هوشمندانه و وَدایش های (تصمیم هایِ) خَرَدمندانه و بجا با کمترین هزینه بر گرفتاریهای زندگی روزمره اش چیره گردد.
باهمهِ ویژگی هایِ فرخوییِ (اخلاقی) ستایش انگیزی که کوروش داشت، او یک پدیدهِ جُدابافته ( استثنایی) از مردم ایران نبود، او بازده و دست پروردهِ یک آیین و فرهنگِ آدمساز بود که به جان مردم، هاگ هایِ آدمی (حقوق بشر) و هاگِ (حق) آزادی شان ارج میگُذاشت، همان آیینی که امروز شوربختانه به فراموشی سپرده شده است. در درونِ هر ایرانی میهندوست یک کوروش با همهِ نیکی ها و آزادگیش نهفته است که میتواند از درون او برخیزد و نمایان شود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
673
آپلود شده توسط:
ghalam1356
ghalam1356
1390/06/01

کتاب‌های مرتبط

مردی که از تاریخ آمد
مردی که از تاریخ آمد
4 امتیاز
از 32 رای
کوروش بزرگ
کوروش بزرگ
4.5 امتیاز
از 82 رای
دیپلماسی دولت هخامنشی
دیپلماسی دولت هخامنشی
4.2 امتیاز
از 15 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی زندگی نامه کوروش بزرگ

تعداد دیدگاه‌ها:
879
هویت ملی ایرانیان از نظر برادران غیور پانگرگ:
http://www.youtube.com/watch?v=BuIC9SkBHsA
دوستان عزیز .
هر ملتی زمانی پیشرفت خواهد کرد که نقاط ضعف و قوت خود را بشناسد . ولی بعضیها هنوز همت به این دارند که گذشته ای را که برایمان جعل شده را به عنوان تاریخ به خورد مردم بدهند و به انها بقبولانند که شما انی بودید که ما میگوییم و بعضیها انی خواهند شد که جاعلان میخواهند . ما هنوز نقاط ضعفمان را قوت میدانیم و به اشخاص و تاریخ و ایده ها یی میبالیم که هیچ سودی برایمان ندارد .
----------
دیروز پدرانشان برایمان تاریخ جعل کردند و امروز پسرانشان برایمان خط و نشان میکشند و تحریممان میکنند و در این میان باور کنندگان به جعلیات مثال رقاصه های بی بهره ای هستند که گرد وغبار رقصشان هم میهنان را می ازارد و دور نمای رقصشان چشم جاعلان را مینوازد .
تا زمانی که ندانیم کیستیم ودر چه موقعیتی از سیاست و قدرت و تاریخ و علم و صنعت و تکنولوژی قرار داریم همچنان برای کسانی رقص خواهیم کرد که دیروزمان را جعل کردند و زمان حالمان را به هر سو که بخواهند میکشانند و اینده ما را خراب میکنند . و به قول دوست عزیزمان
بچه های زیادی امشبو بی شام می خوابن و ... شما براشون چی دارید؟ ... اندیشه ای دارید برای حل این معضل؟ ... راه حلی دارید برای حل این مشکل ... نکنه می خواید از کوروش براشون قصه بگید؟!
شاید ان کودک کودک من و تو باشد و با نگاه امیخته به گرسنگیش به ما فریاد بزند که (( اگه خودتونو انطور که بودید و هستید باور میکردید و به جای رقص با موسیقی جاعلان و حرکت مطابق اسلوب تحریف کنندگان و به جای ساختن تاریخی جعلی به ساختن و اباد کردن سرزمینمان ایران مشغول بودید شاید امشب تکه نانی داشتیم.)) و انروز شاید دیر باشد .
-----------------
.............(ادامه از قبل) بگذارید تفکرم را برایتان شرح دهم اگر تا این لحظه نتوانسته ام آن را به خوبی روشن سازم.بحث این جاست که چرا من ناگهان برافروخته می شوم و اولین کامنتم را در مورد این کتاب می گذارم آن هم به صورت انتقادی از وضعیت مباحثات انجام شده در مورد کوروش.
سیل سهمگینی از کلمات بیهوده ای را می بینم که هیچ به درد واقعیت نمی خورند و هیچ کاری ندارند جز غرق کردن اندیشه مان در دریایی از بی وجدانی و بی خیالی.بله...همان گونه که گفتم:
خطاب من به مشاجرات بیهوده و از مسیر منحرف شده ایست که بیهوده وقتمان را تلف می کنند و ما را از مسیر درست باز می دارند

شما آن صفحات را خوانده اید؟بحث هایی در مورد برتری نژادی(!) و برتری فرهنگی و تاریخی قومی بر قوم دیگر(!):O:O:O و ....آیا آن صفحات را خوانده اید؟
خب اگر نخوانده اید اصلا نمی دانستید من در مورد چه صحبت کرده ام.امیدوارم این گونه نبوده باشد.
تعجب من از کامنت هایی است که در جوابم گذاشته شده اند.
چون خیلی ها گشنه میخوابن باید بیخیال تاریخ شد (همین جوری مملکت رو اداره میکنیم که اوضاعمون این شده)

این دوست عزیز متوجه منظور من نشده جوابی عجیب می دهد.
من به شما نمی گویم از تاریخ درس نگیرید اما....... که اگر هویت ما آن حرف هاست جواب من این است:
به خودمان با دو جمله ی زیبا ثابت می کنیم که همه چیز با سخن گفتن از هویت به سامان خواهد آمد و این همان چیزی است که من از آن می ترسم...نیت ناراست...

اگر هویت ما تلاش برای آزادی و عدالت است و تن ندادن به ظلم ظالم و... که بحثمان پایان یافته است.
ما به نگاهی تازه نیاز داریم با درس گرفتن و یادآوری تجربه و تاریخ گذشتگان خود.

بسیار عالی
مگر من می گویم که نیاز نداریم؟ خطاب من به مشاجرات بیهوده و از مسیر منحرف شده ایست که بیهوده وقتمان را تلف می کنند و ما را از مسیر درست باز می دارند....(الان وقت ندارم... توضیح بیشتری خواهم داد)
طبقه ای که زمانی باداشتن اسطوره ای چون رستم در ذهنش به هر خفتی تن در نمی داد

تاریخ را نگاه می کنم...متوجه نمی شوم به چه زمانی اشاره می کنید؟
وقتی هیچکس شام در سفره ندارد

مطمئنید؟!
خودمان را در کمال رضایت فریب می دهیم تا وجدانمان را آسوده سازیم. آسودگی از عذاب وجدانی که برای گرسنگی آن کودکان دچاریم...نگرانی من همین جاست...به جای این که شام خود را تقسیم کنیم می خواهیم فقط قصه بگوییم...

دوست عزیز به گونه ای سخن می گویید گویی ما از طبقه مرفهان بی دردیم. من از طبقه خودم حرف می زنم طبقه کارگر .طبقه ای که غرورشان هرروز بیش از بیش تنهابرای زنده ماندن خورد می شود طبقه ای که زمانی باداشتن اسطوره ای چون رستم در ذهنش به هر خفتی تن در نمی داد و اکنون بدون هویت در ازای بهایی ناچیز هم طبقه خود را براحتی زیرپا له می کند. دیگر کار از تقسیم شام گذشته است وقتی هیچکس شام در سفره ندارد. ما به نگاهی تازه نیاز داریم با درس گرفتن و یادآوری تجربه و تاریخ گذشتگان خود.
همه ما از قصه گفتن خسته ایم. این تنها برداشتن قدمی کوچک در راهی بزرگ است.
از تاریح خود گفتن در حال حاضر یه راه مقاومت واسه مردمی که دولتش تلاش می کنه تاریخش رو به تاراج ببره مثل بقیه های سرمایه های ملیش .مردمی که هویتشون دزدیده شده گشنه نگه داشتنشون خیلی راحتره .

از تاریخ خود گفتن؟ .... گفتن....خب همین دیگه...مشکل همینه
...گفتن؟ آره گفتن و فقط گفتن...و فراموش کردن این که تاریخ زنده است.فراموش کردن این که تاریخ همین حالاست.فراموش کردن این که ما خود تاریخیم.فراموش کردن این واقعیت که تاریخ با دست های ما ساخته می شود.
به خودمان با دو جمله ی زیبا ثابت می کنیم که همه چیز با سخن گفتن از هویت به سامان خواهد آمد و این همان چیزی است که من از آن می ترسم...نیت ناراست...
خودمان را در کمال رضایت فریب می دهیم تا وجدانمان را آسوده سازیم. آسودگی از عذاب وجدانی که برای گرسنگی آن کودکان دچاریم...نگرانی من همین جاست...به جای این که شام خود را تقسیم کنیم می خواهیم فقط قصه بگوییم...طبقات اجتماعی فراموش می شوند و روشنفکران (که متعلق به طبقه متوسط به بالای جامعه هستند) مردم را واحدی می بینند که تمام دردهایشان از بی هویتی است و نه از بی عدالتی طبقات بالای جامعه(که خود روشنفکران هم عضوی از آنند)...:!
...نه...من هرگز نمی گویم که سخن از هویت نگویید...من هرگز نمی گویم که سخن از آزادی و آزادگی مردان این سرزمین کهن نگویید...تف بر من اگر هویتم را بر نان بفروشم اما...شک نکنید...آزادی بدون عدالت هیچ است.
از: paintme6
مردمی که هویتشون دزدیده شده گشنه نگه داشتنشون خیلی راحتره .

بله دوست عزیز. و اگر خوب دقت کنید می بینید که توسط جاعلان تاریخ؛ در 150 سال اخیر هویت واقعی ایرانیان از آنان دزدیده شده و به جایش هویت قومی که با اشغالگری، تمدن های با شکوه باستانی ایرانیان را از بین برده اند، به عنوان هویت ایرانی به این مردم قالب شده و متاسفانه، عده ی زیادی نادانسته در دام این جعل بزرگ تاریخ افتاده اند.
و این است که در این 150 سال ملت ما از قافله ی تمدن عقب مانده.
مردمی که هویتشون دزدیده شده گشنه نگه داشتنشون خیلی راحتره

8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)
بچه های زیادی امشبو بی شام می خوابن و ... شما براشون چی دارید؟ ... اندیشه ای دارید برای حل این معضل؟ ... راه حلی دارید برای حل این مشکل ... نکنه می خواید از کوروش براشون قصه بگید؟!

از تاریح خود گفتن در حال حاضر یه راه مقاومت واسه مردمی که دولتش تلاش می کنه تاریخش رو به تاراج ببره مثل بقیه های سرمایه های ملیش .مردمی که هویتشون دزدیده شده گشنه نگه داشتنشون خیلی راحتره .
زندگی نامه کوروش بزرگ
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک