الف
نویسنده:
پائولو کوئیلو
مترجم:
آرش حجازی
امتیاز دهید
✔️ در آغاز کتاب چنین می خوانیم:
آه دیگر حوصله مراسم دیگری را ندارم!
آیین دیگر برای احضار نیروهای نامریی در جهان!
چه ربطی دارد به دنیای امروز ما؟
فارغ اتحصیلها از دانشگاه که بیرون می آیند کار گیر نمی آورند. مسنها بازنشسته می شوند و گرفتار یک لقمه نانند. آدم بزرگها از صبح تا شب کار می کنند تا خرج خانواده و تحصیل بچه هایشان را بدهند، فرصتی برای رویاهایشان ندارند. مدام با سر می خورند به چیزی که ما بهش می گوییم واقعیت تلخ. دنیا هیچ وقت به اندازه حالا دچار تفرقه نبوده، با جنگ های مذهبی، نسل کشی، بی احترامی نسبت به زمین، بحرانهای اقتصادی، افسردگی،فقر...
با مردمی که همه فکر می کنند راه حلی فوری حداقل برای یکی از مشکلات دنیا در چنته دارند. هر چه جلوتر می رویم،اوضاع تاریکتر به نظر می رسد.
من اینجا چه می کنم؟
مشغول یافتن راهی در سنت معنوی که ریشه در گذشته های از یاد رفته دارد و از اکنون و چالش هایش بسیار دور است؟
بیشتر
آه دیگر حوصله مراسم دیگری را ندارم!
آیین دیگر برای احضار نیروهای نامریی در جهان!
چه ربطی دارد به دنیای امروز ما؟
فارغ اتحصیلها از دانشگاه که بیرون می آیند کار گیر نمی آورند. مسنها بازنشسته می شوند و گرفتار یک لقمه نانند. آدم بزرگها از صبح تا شب کار می کنند تا خرج خانواده و تحصیل بچه هایشان را بدهند، فرصتی برای رویاهایشان ندارند. مدام با سر می خورند به چیزی که ما بهش می گوییم واقعیت تلخ. دنیا هیچ وقت به اندازه حالا دچار تفرقه نبوده، با جنگ های مذهبی، نسل کشی، بی احترامی نسبت به زمین، بحرانهای اقتصادی، افسردگی،فقر...
با مردمی که همه فکر می کنند راه حلی فوری حداقل برای یکی از مشکلات دنیا در چنته دارند. هر چه جلوتر می رویم،اوضاع تاریکتر به نظر می رسد.
من اینجا چه می کنم؟
مشغول یافتن راهی در سنت معنوی که ریشه در گذشته های از یاد رفته دارد و از اکنون و چالش هایش بسیار دور است؟
آپلود شده توسط:
ghalam1356
1390/05/12
دیدگاههای کتاب الکترونیکی الف
دوست گرامی سخن شما متین، اما جمله داخل پرانتز خود گویای باطن ایشون را می رساند.
پایدار و سرافراز باشید.
:x:x:x
کاربری واقع بین است که ببیند اگر یک سایتی در جهت منافع او حرکت کند تشکر کند و اگر مدیر در جایی سستی کرد به او گوش زد کند نه این که بگوید چون فلان کار خوب رو انجام دادی پس من هم روی سستی شما چشم پوشی می کنم.
(?)(?)(?)
(!) این رفتار به هیچ وجه قابل قبول نیست .
(?)(?)
دوستان انصاف داشته باشید
مدیران سایت که به ما بدهی ندارند . یک عده فرهنگ دوست سایتی به راه انداخته اند و حالا بدلایل مشکلاتی سیاست سایت تغییر کرده است . ما هم تنها باید ممنون باشیم .
حالا می فهمم چرا شاملو خواستار این بود که در قبرستان غیر عمومی دفن شود .
کلمه به کلمه ی این متن برایم معنی پیدا کرده است
«شعرها یا خوبند یا مزخرف. اگر مزخرفند که چاپ کردن ندارند، و اگر خوبند، که حیف شعر خوب برای مردم. ... مردمی که یک زمان خوف انگیزترین عشق من بودند، مرا از گند، عفونت و نفرت سرشار کرده اند. چقدر آرزو می کردم که زندگانی ام-به هر اندازه کوتاه- سرشار از زیبایی باشد. افسوس می خورم که گند و تاریکی ابتذال و اندوه همه چیز را در خود فرو برده است. ... تنها آرزویی که برایم باقی مانده این است که پس از مردن، لاشه مرا در گورستان عمومی دفن نکنند. بگذارید دست کم پس از مرگ، آرزوی من، به دور ماندن از مردم و پلیدیهایشان، بر آید. مردمی که از ایشان متنفرم. ... من وظیفه ای برای خود در قبال این مردم نمی شناسم.»
(مصاحبه احمد شاملو با مجله فردوسی، شماره 757، 13 فروردین 1345)
از مدیران سایت سپاسگذارم که این امکانات را برای ما فراهم کرده اند .
همچنین اعلام می کنم حاظرم ه کمکی که از دستم بر می اید بکنم .
عزیزان من شاید این کاربر منظور دیگری داشته است .
من وقتی کامنت ایشان را خواندم به این فکر افتادم که ممکن است به اشتباه این فرد فکر می کند هاست سایت دچار مشکل شده است و کتاب ها همگی پاک شده اند . ایشان هم به قصد کمک کتاب هایی را که دانلود کرده است ایمیل می کند تا کاری کرده باشد .
البته ممکن است برداشت بنده به کلی غلط باشد
متاسفانه بنده همیشه سعی می کنم خوشبین باشم و همه چیز را به فال نیک می گیرم
قدیما خوب راست گفتند:
بشکند دستی که نمک ندارد(من قصدم توهین نبوده برداشت بد نکنید)، الحق والانصاف ما آدم های ، انسان های قدر ناشناسی هستیم،نمک را می خوریم و نمکدان را می شکنیم.
خوبه که خودت اعتراف کرده ایی که دو سه هزار کتاب را دانلود کرده ایی ؛ عجب ! ای روح را برم . و با این حال بازم ناشکری می کنی و از همه چیز گذشته زبان درازی می کنی و نفرین می کنی، تو دیگه کی هستی . دیگه چه بگم از این عباراتت حالم داره به هم می خوره.
اما امیدوارم خدا هدایتت کند.
(?)(?)(?)
حتی اگر دو یا سه کتاب را هم از این سایت دانلود میکردیم...باز هم شرط انصاف حکم میکرد احترام کسانی که برای راه اندازی و نگهداری این سایت تلاش میکنند نگه داریم...کسی به فکر پول نیست برادر وگرنه بابت همان دو سه هزار تا کتاب از شما پول میگرفتند... اگر هم بگیرند به نظر من اجباری برای آمدن در این سایت نیست
ای کاش عادت نکنیم به دیدن مو ابرو:-(:-( کمی هم پیچش مو و اشارت های ابرو را هم ببینیم....
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی
حالا که این شرایط پیش اومده حاضرم هر کدومشو که بخواین ای میل کنم بهتون (به کوری چشم اونایی که فقط به فکر پول هستند)