ساندیتون
نویسنده:
جین آستن
مترجم:
پروین قائمی
امتیاز دهید
✔️ داستان دخترجوان و بسیار باهوشی به نام شارلوت میباشد که در طی اتفاقاتی با خانواده ای راهی عمارت ساندیتون میشود در آنجا با جوان خوش صحبت و محبوبی بنام سیدنی آشنا میگردد. شارلوت همراه با خانواده پرجمعیت و خوشبختش در مزرعه ای زندگی می کند. روزی درشکه ای در نزدیکی خانه آنها دچار سانحه شده و بدین ترتیب باب دوستی بین دو خانواده باز می شود و پارکرها از شارلوت می خواهند تا مدتی به عنوان مهمان نزد آنها برود و البته سیدنی پارکر جذاب و زیبا در ان شهر به شارلوت خواهد پیوست!
گزیده ای از کتاب:
نه تام عزیز من، به هیچ وجه چنین کاری نکنید. به هیچ قیمتی شما نباید یک قدم برای کاری که من به عهده گرفته ام بر دارید. مچ پای شما احتیاج به استراحت دارد. با توجه به وضع پای شما حدس می زنم که تازگی خیلی زیاد از این پا کار کشیده اید. به هیچ وجه نمی گذارم به زحمت بیافتید برای پیدا کردن خانه هم خود به تنهایی جستجو خواهم کرد. البته ما تا قبل از ساعت شش شام نخواهیم خورد و تا آن موقع امیدوارم توانسته باشم این مسئله را به پایان برسانم. الان ساعت چهار و نیم است. اینکه امروز بتوانم به شما سری بزنم قول نمی دهم. همراهان من تمام مدت عصر را در هتل هستند و از دیدن شما خوشحال خواهند شد...
بیشتر
گزیده ای از کتاب:
نه تام عزیز من، به هیچ وجه چنین کاری نکنید. به هیچ قیمتی شما نباید یک قدم برای کاری که من به عهده گرفته ام بر دارید. مچ پای شما احتیاج به استراحت دارد. با توجه به وضع پای شما حدس می زنم که تازگی خیلی زیاد از این پا کار کشیده اید. به هیچ وجه نمی گذارم به زحمت بیافتید برای پیدا کردن خانه هم خود به تنهایی جستجو خواهم کرد. البته ما تا قبل از ساعت شش شام نخواهیم خورد و تا آن موقع امیدوارم توانسته باشم این مسئله را به پایان برسانم. الان ساعت چهار و نیم است. اینکه امروز بتوانم به شما سری بزنم قول نمی دهم. همراهان من تمام مدت عصر را در هتل هستند و از دیدن شما خوشحال خواهند شد...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ساندیتون
8-)
ممنون
من که عاشق نوشته های خانم آستین هستم
دستت درد نکنه گل کاشتی دوست جونم.
از تمام زحماتی که برای مجموعه جین آستین کشیدی متشکرم.8-)8-)8-)8-):x