راز خانم مارپل
نویسنده:
آگاتا کریستی
مترجم:
پروین عظیمی
امتیاز دهید
✔️ عنوان اصلی این کتاب جسدی در کتابخانه هست ولی با این نام یعنی راز خانم مارپل نیز ترجمه شده است.
مروری بر کتاب:
سرهنگ بنتری و زنش صبح روزی را با خبر پیدا شدن جسدی در کتابخانه خانه شان بیدار شدند. جسد متعلق به روبر کین، رقاصه معروف بود. سرهنگ ملچت - رئیس پلیس - سرهنگ کلیترینگ و بازرس اسلک افسر پلیس مامور رسیدگی به این پرونده هستند. شخصیتهای دیگری که در این ماجرا هستند مثل بیسیل بلیک و دوست دخترش که متهم به قتل هستند. ریمون استر مربی تنیس، جوزفین ترنر رقاص حرفه ای و مادر تعمیدی روبی کین و بالاخره جین مارپل دوشیزه پیری که تمام قطعات پازل را در کنار هم می چیند تا معماها را حل کند.
بیشتر
مروری بر کتاب:
سرهنگ بنتری و زنش صبح روزی را با خبر پیدا شدن جسدی در کتابخانه خانه شان بیدار شدند. جسد متعلق به روبر کین، رقاصه معروف بود. سرهنگ ملچت - رئیس پلیس - سرهنگ کلیترینگ و بازرس اسلک افسر پلیس مامور رسیدگی به این پرونده هستند. شخصیتهای دیگری که در این ماجرا هستند مثل بیسیل بلیک و دوست دخترش که متهم به قتل هستند. ریمون استر مربی تنیس، جوزفین ترنر رقاص حرفه ای و مادر تعمیدی روبی کین و بالاخره جین مارپل دوشیزه پیری که تمام قطعات پازل را در کنار هم می چیند تا معماها را حل کند.
آپلود شده توسط:
اسپارتاکوس
1390/04/14
دیدگاههای کتاب الکترونیکی راز خانم مارپل
:-(:-(
یکتا جون شاید؟!!
باید بگویم مدتیست مخوفمان کتابناک را بدرود گفته و مارپل مانده و پرونده ی ناتمام و یک علامت سوال؟...
آیا دوباره به کتابناک بازمیگردد؟؟؟:stupid:
"ماجرای سلول های خاکستری"
آگاتا کریستی در انگلستان به دنیا آمد. همان سال هایی که شرلوک هلمز به دنیا آمد، البته با این تفاوت که او مثل هولمز یک نابغه مادرزاد نبود . او دختر کوچولوی خجالتی موطلاییای بود به اسم ماری کلاریسا میلر که پدر آمریکایی ولنگارش را خیلی کم میدید و مادر انگلیسی باشخصیتش روی اعصابش بوده.
ماری کلاریسا تا 16 سالگی تحت تعلیم و تربیت مادرش بود. نقشه خانواده این بود که برود پاریس و نوازندگی پیانو را یاد بگیرد ، او پیانو زدن را خوب یاد گرفت اما...اما از اینکه برود روی صحنه و جلو چشم آدم هایی که نشسته اند و به او زل زده اند متنفر بود و برعکس دلش میخواست یک جایی دور از اغیار بنشیند و بنویسد و شانس آورد که این کار از نظر مادرش دور از شخصیت «یک نجیب زاده واقعی » نبود...
با شروع جنگ جهانی اول ماری در یک بیمارستان صلیب سرخ پرستار شد و همانجا با انواع و اقسام مواد سمی ،خصوصیات هرکدام و نوع تاثیراتش آشنا شد ، همین طور با یک خلبان غیرنظامی به اسم آرچی بالد کریستس و ماری با الهام از او یک اسم هنری خوب برای خودش دست و پا کرد : آگاتا کریستی
اولین رمان کریستی در 30 سالگی منتشر شد و به این ترتیب ، کارآگاه هرکول پوآرو وارد تاریخ ادبیات شد.مردم خیلی زود از این کارآگاه از خودراضی که زیادی باهوش بود خوششان آمد اما کریستی خوشش نمی آمد. برای همین دوشیزه مارپل را ساخت.
خانم مارپل بانویی که در اولین رمان جزو شایعه سازان قهار است که همه اهل « سنت مری مید» از دست فضولی هایش خسته شده اند . در رمان های بعدی او او دست از این اخلاق برمیدارد و گرچه آشپزی اش افتضاح است ولی توانایی خود را نشان میدهد در حل و فصل معماها!
پوآرو و مارپل در هیچ داستانی کنار هم ظاهر نشدند .
نوشتن داستان پلیسی زمختی و هوش میخواهد. بعلاوه سر آوردن از دنیای تبهکارها ، این سه تا شرط ، یعنی کمی تا قسمتی عجیب است برای یک زن پلیسی نوشتن خوب و به قاعده.
با این حال یک زن هست که نه تنها پلیسی نوشته است ، بلکه بیشتر از هر پلیس نویس دیگری کارآگاه های معروف و مشهور خلق کرده ؛ زنی با لقب عجیب و غریب « ملکه جنایت»
مرموز نوشت : کسی چه میداند شاید در کتابناک هم خانم مارپلی هست که گره میگشاید اسرار مخوف را :-)
http://s1.picofile.com/file/7106423866/Khanoome_Marple_www_tvsong_ir.wma.html
سلام sabzpoosh عزیز؛
نه، این کتاب، ترجمه ی دست پنهان یا انگشت متحرک نیست.
موفق باشی
گزینه;-)